نیازهای اساسی انسان از دیدگاه گلاسر: ۵ نیروی پنهان پشت انتخابهای ما

عناوین
Toggleچرا گاهی اوقات تصمیمهایی میگیریم که حتی برای خودمان هم عجیباند؟ چرا در بعضی روابط احساس خفگی میکنیم و در بعضی دیگر، جان میدهیم برای تأیید گرفتن؟ ویلیام گلاسر، روانپزشک و نظریهپرداز برجسته، معتقد بود که پشت تمام انتخابها و رفتارهای ما، تنها یک چیز قرار دارد: تلاش برای ارضای نیازهای اساسی درونی.
در نظریهای به نام تئوری انتخاب (Choice Theory)، گلاسر میگوید که ما انسانها قربانی شرایط بیرونی نیستیم. بلکه همواره در حال انتخاب هستیم — حتی وقتی فکر میکنیم هیچ انتخابی نداریم. انتخابهای ما هم، به گفته او، تلاشی برای پاسخ دادن به پنج نیاز درونیست که از زمان تولد با ما همراهند.
در این مقاله، با این پنج نیاز آشنا میشویم. نیازهایی که اگر آنها را بشناسیم، میتوانیم دلیل بسیاری از رفتارهای خود و دیگران را بفهمیم، روابطمان را بهبود دهیم، و از زندگی آگاهانهتری لذت ببریم.
گلاسر که بود و چرا نظریهاش مهم است؟
ویلیام گلاسر (1925–2013) روانپزشکی آمریکایی بود که نگاه متفاوتی به رفتار انسان داشت. برخلاف بسیاری از رویکردهای سنتی که بر بیماری، ناتوانی یا آسیب تمرکز میکردند، گلاسر معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی ما، حاصل تلاش برای پاسخ دادن به نیازهایی است که بهدرستی ارضا نشدهاند.
او بنیانگذار نظریهای شد به نام تئوری انتخاب (Choice Theory) که هسته اصلی آن یک باور مهم است:
«ما کنترل کامل بر رفتار خود داریم، و تقریباً تمام آنچه انجام میدهیم، نتیجهی انتخابهای ماست.»
گلاسر در کنار این نظریه، رویکرد درمانیای به نام واقعیتدرمانی (Reality Therapy) را نیز پایهگذاری کرد. این روش، بهجای تمرکز بر گذشته یا تشخیصهای بالینی، به مراجع کمک میکند نیازهایش را بشناسد، مسئولیت انتخابهایش را بپذیرد و راههای سالمتری برای تأمین نیازهایش پیدا کند.
نظریه او امروزه نه فقط در رواندرمانی، بلکه در آموزش، مدیریت، روابط خانوادگی و حتی اصلاح نظامهای زندان نیز مورد استفاده قرار میگیرد. چرا؟ چون بهجای تمرکز بر «کنترل دیگران»، ما را دعوت میکند به شناخت نیازهای خود و ساختن زندگیای که با آن نیازها هماهنگ باشد.
پنج نیاز اساسی انسان از دیدگاه گلاسر
ویلیام گلاسر معتقد بود که همه انسانها از زمان تولد دارای پنج نیاز اساسی هستند. این نیازها جهانیاند، اما شدت آنها در هر فرد متفاوت است. تمام رفتارهای ما، چه سالم و چه ناسالم، در واقع تلاشی برای ارضای این نیازهاست. در ادامه با هر یک از این نیازها آشنا میشویم.
✅ ۱. نیاز به بقا (Survival)
این نیاز، تنها نیاز فیزیولوژیکی در میان پنج نیاز است. شامل نیازهایی مثل:
-
غذا، آب، هوا، خواب
-
سرپناه، ایمنی فیزیکی و روانی
-
سلامتی و مراقبت از بدن
در شرایط بحرانی، نیاز به بقا در اولویت مطلق قرار میگیرد. اما حتی در زندگی روزمره هم، وقتی این نیاز برآورده نمیشود، ذهن ما بیش از هر چیز درگیر ترس، نگرانی و بیثباتی میشود.
🔸 مثال: کسی که در وضعیت اقتصادی ناپایدار قرار دارد، ممکن است نتواند روی رشد شخصی یا رابطه تمرکز کند، چون ذهنش درگیر بقاست.
✅ ۲. نیاز به عشق و احساس تعلق (Love and Belonging)
گلاسر میگوید این مهمترین نیاز روانی انسان است، چون سایر نیازها اغلب در بستر روابط معنا پیدا میکنند. این نیاز شامل:
-
صمیمیت، دوستی، عشق
-
حس پذیرفته شدن، حمایت شدن
-
عضویت در خانواده، گروه، یا جامعه
بدون تعلق، احساس انزوا و بیمعنایی بهوجود میآید. بسیاری از مشکلات روانی (مثل افسردگی یا اعتیاد) ریشه در روابط ناکارآمد یا قطع ارتباط دارند.
🔸 مثال: کسی که احساس طردشدگی میکند، ممکن است برای جلب توجه یا پذیرش، وارد روابط ناسالم شود.
✅ ۳. نیاز به قدرت (Power)
منظور از قدرت، تسلط بر دیگران نیست. این نیاز به احساس:
-
شایستگی
-
ارزشمندی
-
موفقیت و تأثیرگذاری
-
دیده و شنیده شدن
ارضای سالم این نیاز ما را به تلاش، رشد، و کسب مهارت سوق میدهد. اما اگر نادیده گرفته شود یا به شکل ناسالم تأمین شود (مثلاً با تحقیر دیگران)، میتواند به کنترلگری یا پرخاشگری منجر شود.
🔸 مثال: کودکی که هرگز تشویق نمیشود، در بزرگسالی ممکن است دائماً دنبال اثبات خودش باشد.
✅ ۴. نیاز به آزادی (Freedom)
این نیاز به ما اجازه میدهد:
-
خودمختار باشیم
-
انتخاب کنیم
-
فکر و احساس خود را ابراز کنیم
-
بدون اجبار یا فشار عمل کنیم
افرادی که نیاز به آزادی بالایی دارند، ممکن است در محیطهای محدود دچار خفگی یا حتی عصیان شوند.
🔸 مثال: کارمندی که همیشه باید طبق دستور عمل کند، ممکن است در نهایت استعفا دهد تا احساس آزادی را دوباره تجربه کند.
✅ ۵. نیاز به تفریح (Fun)
آخرین نیاز، اما نه کماهمیتترین. تفریح در نگاه گلاسر تنها سرگرمی نیست، بلکه:
-
بازی
-
خندیدن
-
یادگیری و کنجکاوی
-
تجربه لذت و هیجان
گلاسر میگوید:
«یادگیری واقعی زمانی رخ میدهد که فرد در حال تفریح باشد.»
ارضای این نیاز به ما انرژی میدهد، استرس را کاهش میدهد و زندگی را زندهتر میکند.
🔸 مثال: فردی که تمام زندگیاش کار است و هیچوقت نمیخندد یا نمیخوابد، ممکن است به فرسودگی روانی برسد، حتی اگر موفق به نظر برسد.
شدت نیازها در هر فرد متفاوت است
همه ما این پنج نیاز را داریم — اما نه به یک اندازه
گرچه هر انسانی با پنج نیاز اساسی گلاسر متولد میشود، اما شدت یا اولویت هر نیاز در افراد متفاوت است. در واقع، میتوان گفت ترکیب خاص این نیازها نوع شخصیت، سبک زندگی، و تصمیمات هر فرد را شکل میدهد.
مثلاً:
-
بعضیها آزادیطلباند و از کارهای تکراری و کنترلشده فرار میکنند.
-
بعضی دیگر، نیاز شدیدی به تعلق دارند و تنهایی برایشان غیرقابلتحمل است.
-
بعضی با موفقیت و دیده شدن زندهاند، و اگر حس بیاثر بودن کنند، بهسرعت افت روحی پیدا میکنند.
🔍 گلاسر میگوید شناخت ترکیب نیازهای شخصی، کلید خودشناسی است.
🟢 تمرین ساده برای شناخت نیاز غالب:
به این پرسشها پاسخ بده. هر کدام که بیشتر به تو شباهت دارد، به آن توجه کن:
-
کدام حس برای تو قابلتحملتر است؟
-
تنها بودن
-
محدود بودن
-
نادیده گرفته شدن
-
بیهدفی و بیتحرکی
-
احساس ناامنی و ترس
-
-
در زمان تصمیمگیری، کدام انگیزه بیشتر تو را به جلو میراند؟
-
امنیت و ثبات
-
رضایت در رابطه و صمیمیت
-
موفقیت و اثبات توانایی
-
آزادی و انتخاب
-
لذت و تازگی
-
☑️ پاسخهای تو میتوانند نشانههایی از نیاز غالب تو باشند.
✳️ چرا این شناخت مهم است؟
وقتی بدانیم کدام نیاز در زندگیمان بیشتر فعال یا بیشتر محروم شده، میتوانیم:
-
رفتارهای خود را بهتر درک کنیم
-
تصمیمات سالمتری بگیریم
-
راههای جدیدی برای ارضای آن نیازها پیدا کنیم (بهجای راههای مخرب یا ناکارآمد)
وقتی نیازها نادیده گرفته میشوند، چه میشود؟
نیازهای نادیدهگرفتهشده، پشت بسیاری از رفتارهای ناسالماند
گلاسر معتقد بود رفتارهای ناسالم، تلاشی هستند برای ارضای نیازها به شیوهای نادرست.
یعنی آدمها ذاتاً «مشکلدار» یا «بیمار» نیستند؛ بلکه فقط راه مؤثری برای تأمین نیازهایشان پیدا نکردهاند.
مثلاً:
- کسی که کنترلگر است، شاید تلاش دارد نیاز به قدرت را برآورده کند، اما چون راه سالمی بلد نیست، با کنترل دیگران یا سلطهطلبی این نیاز را تأمین میکند.
- کسی که وارد رابطههای تکراراً ناکارآمد میشود، شاید نیاز شدیدی به تعلق دارد، اما چون از طرد شدن میترسد یا خودش را لایق ارتباط خوب نمیداند، وارد رابطههایی میشود که بیشتر آسیب میبیند تا رشد کند.
- کسی که مدام کار میکند و از تفریح فرار میکند، ممکن است باور داشته باشد که ارزش او فقط از طریق موفقیت اثبات میشود، و به همین دلیل نیاز به قدرت را پررنگتر از نیاز به تفریح تجربه میکند.
- کسی که با آزادی مشکل دارد، ممکن است در کودکی آزادی نداشته و حالا یا به شکل افراطی از هر تعهدی فرار میکند، یا برعکس، آزادی را با بیثباتی و خطر یکی میداند و همیشه به دنبال کنترل کامل است.
🟢 چگونه نیازهای خود را به شیوه سالم و مؤثر برآورده کنیم؟
شناختن نیازهای اساسی اولین قدم است. اما سؤال اصلی اینجاست:
چطور میتوانیم آنها را در زندگی واقعی و روزمره، به شکل سالم ارضا کنیم؟
گلاسر باور داشت که هر انسانی میتواند انتخاب کند نیازهایش را به شیوهای مؤثر برآورده کند — حتی وقتی شرایط بیرونی مساعد نیست. در واقع، او میگفت:
ما همیشه در حال انتخاب هستیم، حتی اگر خودمان متوجه نباشیم.
در ادامه، سه اصل کلیدی از دیدگاه گلاسر را برای ارضای سالم نیازها میبینیم:
۱. تشخیص نیاز محروم شده
اگر این روزها بیانگیزهای، کلافهای، یا حس میکنی «گیر کردی»، ممکن است یکی از نیازهای اصلیات بیپاسخ مانده باشد.
خودت را در این آینه نگاه کن:
-
آیا از نظر مالی یا جسمی احساس ناامنی داری؟ → نیاز به بقا
-
آیا احساس تنهایی، بیتعلقی یا طردشدگی داری؟ → نیاز به عشق و تعلق
-
آیا حس میکنی هیچ تأثیری در دنیا نداری؟ → نیاز به قدرت
-
آیا از فشارها و اجبارها خستهای؟ → نیاز به آزادی
-
آیا احساس خستگی، بیذوقی یا بیروحی میکنی؟ → نیاز به تفریح
فقط همین آگاهی ساده میتواند آغاز یک تغییر باشد.
۲. انتخاب رفتار مؤثر (Effective Behavior)
گلاسر همیشه این سؤال را پیشنهاد میکرد:
«آیا این کاری که داری میکنی، واقعاً تو را به چیزی که میخوای نزدیک میکنه یا دور؟»
نیازها هیچوقت ناپدید نمیشوند، اما نحوه پاسخ به آنها قابل انتخاب است.
مثلاً:
-
کسی که برای احساس قدرت، دیگران را تحقیر میکند → میتواند انتخاب کند مهارتی بیاموزد و قدرت درونیاش را بسازد.
-
کسی که از تنهایی فرار میکند و وارد رابطه ناسالم میشود → میتواند انتخاب کند وارد جمعی امنتر و سالمتر شود.
۳. پذیرش مسئولیت انتخابها
گلاسر میگوید:
«ما نمیتوانیم دیگران را تغییر دهیم. تنها کسی که میتوانیم کنترلش کنیم، خودمان هستیم.»
پذیرفتن مسئولیت نیازها و رفتارمان، یعنی تصمیم بگیریم:
-
کسی یا چیزی را مقصر ندانیم
-
از کنترل دیگران دست برداریم
-
و برای ساختن زندگی دلخواهمان، گام برداریم
✅ نمونههایی از رفتار سالم برای برآورده کردن هر نیاز:
نیاز | روشهای سالم ارضا |
---|---|
بقا | تغذیه مناسب، خواب کافی، ورزش، مراقبت از سلامت روان |
تعلق | دوستی عمیق، مشارکت در جمع، عشق ورزیدن، کار گروهی |
قدرت | مهارتآموزی، انجام کار مفید، ساختن چیزی، ابراز نظر محترمانه |
آزادی | زمان برای خود، نه گفتن، تنوع در کار، استقلال در تصمیمگیری |
تفریح | بازی، خنده، سفر، یادگیری لذتبخش، کنجکاوی و تجربههای نو |
✳️ یادآوری مهم:
اگر نیازی به شیوه سالم برآورده نشه، فرد راه ناسالم رو انتخاب میکنه. پس تأمین آگاهانه نیازها، یعنی پیشگیری از رفتارهای ناسازگار.
🔄 و در نهایت…
گلاسر همیشه میپرسید:
«آیا این رفتاری که انتخاب کردی، نیازتو برآورده میکنه؟ آیا تو رو به چیزی که میخوای نزدیک میکنه یا دور؟»
هدف درمان از دید او، اصلاح آدمها نبود.
بلکه کمک به آنها بود تا خودشان رفتار مؤثرتری انتخاب کنند — رفتاری که هم نیازشان را پاسخ دهد، و هم آنها را به زندگی دلخواهشان نزدیکتر کند.
🟠 گلاسر یا رابینز؟ دو نگاه به نیازهای انسانی
تا اینجا با مدل علمی و رواندرمانمحور گلاسر آشنا شدیم. اما ممکنه این سؤال برات پیش بیاد که:
این مدل چه تفاوتی با نظریه محبوب تونی رابینز داره؟
در جدول زیر یک مقایسه ساده بین این دو مدل میبینی:
ویژگی | مدل گلاسر | مدل تونی رابینز |
---|---|---|
تعداد نیازها | ۵ نیاز | ۶ نیاز |
نوع نیازها | درونی، ذاتی، جهانی | روانشناختی و رفتاری |
محوریت نظریه | رواندرمانی، آموزش، خودکنترلی | رشد فردی، انگیزش، تحول |
مهمترین نیاز | عشق و تعلق | تفاوت در افراد: اطمینان، عشق، رشد و… |
کاربرد اصلی | درک رفتار، درمان مشکلات روانی، آموزش | افزایش انگیزه، ایجاد تغییر شخصی، رهبری |
مبنا | علمی و مبتنی بر مشاهدات بالینی | تجربی و توسعه یافته از کار با انسانها |
هر دو مدل سعی دارند به ما کمک کنند بفهمیم «چرا فلان کار را انجام میدهیم»، ولی از دو زاویه متفاوت به مسئله نگاه میکنند:
-
گلاسر میگوید: همه چیز از نیازهای درونی و انتخابهای ما ناشی میشود.
-
رابینز میگوید: پشت هر رفتار، نیاز مشخصی نهفته است که اگر آن را بشناسی، میتوانی تغییر ایجاد کنی.
🔗 بیشتر بخوانید:
اگر به مدل تونی رابینز علاقه داری، مقاله زیر را بخوان:
👉 ۶ نیاز اساسی انسان از دیدگاه تونی رابینز
🟠 نتیجهگیری: زندگی آگاهانه، یعنی شناخت آنچه واقعاً نیاز داریم
همه ما انتخاب میکنیم — هر روز، در هر لحظه. اما بسیاری از این انتخابها، واکنشیاند به نیازهایی که خودمان بهدرستی نمیشناسیم.
ویلیام گلاسر با نظریه تئوری انتخاب به ما نشان میدهد که پشت هر رفتار، تلاشی برای پاسخ دادن به یکی از پنج نیاز درونیمان قرار دارد: بقا، عشق، قدرت، آزادی و تفریح.
شاید وقتی کاری را بارها تکرار میکنی و نتیجهای نمیگیری، وقت آن رسیده باشد که از خودت بپرسی:
«این انتخاب من، کدام نیاز را برآورده میکند؟ و آیا راه سالمتری برای تأمین این نیاز وجود دارد؟»
شناخت این نیازها، نهتنها به ما کمک میکند رفتارهای خودمان و دیگران را بهتر بفهمیم، بلکه زمینهای برای ساختن زندگی رضایتبخشتر، رابطههای عمیقتر و تصمیمهای آگاهانهتر فراهم میسازد.
✅ پیشنهاد برای گام بعدی:
اگر دوست داری بیشتر درباره این نیازها فکر کنی، این سؤال را با خودت مرور کن:
«در حال حاضر، کدام یک از پنج نیاز گلاسر در زندگی من کمتر برآورده شده؟ و برای تأمین سالمتر آن چه کاری میتونم انجام بدم؟»
🔗 یا اگر به مدل تونی رابینز علاقهمندی، این مقاله رو هم بخون تا دو دیدگاه رو با هم مقایسه کنی:
۶ نیاز اساسی انسان از دیدگاه تونی رابینز
منابع برای مطالعه بیشتر
- Glasser, W. (1998). Choice Theory: A New Psychology of Personal Freedom. Harper Perennial.
- Glasser, W. (2000). Reality Therapy in Action
- سایت رسمی William Glasser Institute
- Glasser Institute Training Manuals
- Robbins, T. (2006). Awaken the Giant Within
- مطالب رسمی تونی رابینز درباره ۶ نیاز انسانی: tonyrobbins.com
- نیازهای ۶ گانه انسان از دیدگاه تونی رابینز
دیدگاهتان را بنویسید