۳۰. چرا تغییر رفتارها سخت است؟ راهی واقعی برای ایجاد تغییرات پایدار

عناوین
Toggleتلاش برای تغییر؛ چرا شکست میخوریم؟
در مقطعی از زندگی، همه ما تلاش کردهایم تا تغییری در رفتار یا سبک زندگی خود ایجاد کنیم. شاید رژیم غذایی جدیدی را شروع کردهایم یا به یک برنامه ورزشی پایبند بودهایم. ممکن است تصمیم گرفته باشیم دیگر بر سر فرزندانمان فریاد نزنیم یا با همسرمان مهربانتر رفتار کنیم. در برخی از این تلاشها موفق بودهایم، اما اغلب پس از مدتی به رفتارهای قبلی مانند پرخوری یا عصبانیت برمیگردیم.
چرا این اتفاق تکرار میشود؟ چرا با وجود نیت خوب، تغییرات ما پایدار نمیمانند؟
در این بخش، بررسی میکنیم چه چیزی باعث شکست بیشتر تلاشها برای تغییر میشود و چگونه میتوان احتمال موفقیت در ایجاد تغییرات پایدار را افزایش داد.
چرا «فقط متوقفش کن» کار نمیکند؟
رویکرد «فقط متوقفش کن» معمولاً جواب نمیدهد و حتی ممکن است عوارض جانبی منفی به دنبال داشته باشد.
اگر این روش واقعاً مؤثر بود، نه شما در حال گذراندن این دوره بودید، نه کسی نیاز به رواندرمانی داشت. اگر اراده بهتنهایی کافی بود، هیچکدام از ما احساس نمیکردیم که در جایی گیر کردهایم یا برای رشد و تغییر نیاز به کمک داریم.
اکنون به یک مشکلی فکر کنید که بارها تلاش کردهاید آن را حل کنید، اما هیچکدام از روشها مؤثر نبودهاند. چه راههایی را امتحان کردهاید؟ یک دقیقه وقت بگذارید و آنها را روی کاغذ بنویسید.
تقریباً تمام افرادی که به رواندرمانی مراجعه میکنند، پیشتر روش «فقط متوقفش کن» را امتحان کردهاند و به نتیجه نرسیدهاند. آنها راههای مختلفی را برای کنترل رفتار خود آزمودهاند که اغلب شکست خوردهاند.
یک نگاه رایج به این مسئله این است که شاید هنوز «رفتار درست» را پیدا نکردهاند. شاید باید رژیم غذایی دیگری امتحان کنند، یا روش متفاوتی برای کنترل فرزندانشان پیدا کنند.
تمرکز بر رفتار، یا ریشه مشکل؟
چه میشود اگر خودِ راهحل، بخشی از مشکل باشد؟ اگر تمرکز صرف بر تغییر رفتار، نهتنها بینتیجه، بلکه در برخی موارد حتی آسیبزننده باشد؟
چرخه تعویض اعتیاد چه چیزی را نشان میدهد؟
در مراکز درمانی اعتیاد، پدیدهای رایج وجود دارد که به آن «تعویض اعتیاد» میگویند؛ یعنی زمانی که اعتیاد اصلی فرد کنار گذاشته میشود، رفتار اعتیادی دیگری جای آن را میگیرد.
فرض کنید فردی به الکل اعتیاد دارد. وقتی مصرف الکل متوقف میشود، ممکن است به رفتارهای اعتیادی دیگر روی بیاورد؛ مانند اختلالات خوردن، پرخوری، یا رفتارهای جنسی افراطی. اگر این رفتارها هم سرکوب شوند، ممکن است جای خود را به اعتیادهایی پنهانتر دهند: مانند وسواس در کار، درگیر شدن در درامهای اجتماعی، یا حتی خودآزاری.
این چرخه یک نکته مهم را نشان میدهد: صرفاً متوقف کردن یک رفتار، ریشه مشکل را حل نمیکند. این کار مثل چسب زدن روی زخم عمیقیست که نیاز به رسیدگی درونی دارد.
رفتارهای اعتیادی اغلب تنها نشانهای از دردها یا نیازهای حلنشدهاند. تا زمانی که آن لایههای پنهانتر را نبینیم و درمان نکنیم، احتمال زیادی وجود دارد که یک رفتار ناسالم، جای خود را به رفتاری ناسالم دیگر بدهد.
تغییر پایدار با شناخت نیازها و احساسات
برای ایجاد تغییراتی واقعی و ماندگار، لازم است فراتر از سرکوب یا جایگزینی رفتارها حرکت کنیم. تمرکز ما نباید صرفاً روی «رفتار» باشد، بلکه باید به محرکها، نیازها و احساسات عمیقی که این رفتارها را تغذیه میکنند، توجه کنیم.
هدف این دوره این نیست که شما را به سرکوب خود یا تکیه صرف بر اراده ترغیب کند. بلکه میخواهیم به شما کمک کنیم تا با نیازهای واقعی و احساسات پنهانتان ارتباط بگیرید و به آنها پاسخ مناسبی بدهید.
اما برای موفقیت در این مسیر، لازم است ابتدا دیدگاه خود را نسبت به تغییر بازنگری کنید. گاهی پیشنیاز تغییر رفتار، تغییر نگرش ما به خود، مشکل و فرآیند تغییر است.
دیدگاه شما درباره خودتان چه نقشی دارد؟
یکی از دلایلی که رویکرد «فقط متوقفش کن» جواب نمیدهد، این است که بر پایهی دیدگاهی شکل گرفته که انسان را ذاتاً بد میبیند؛ کسی که کارهای بدی انجام میدهد و باید کنترل شود. این طرز فکر، راه تغییر را به گزینههایی محدود میکند: تنبیه، سرکوب یا خاموش کردن رفتار.
اما اگر انسان را ذاتاً خوب ببینیم—کسی که با توجه به شرایطش، بهترین کاری را انجام میدهد که بلد است—درک ما از رفتار او کاملاً تغییر میکند. چنین دیدگاهی ما را به جستوجوی دلایل پنهان پشت رفتارها سوق میدهد: نیازهای برآوردهنشده، احساسات حلنشده و عملکردهای ناخودآگاهی که ممکن است ناکارآمد اما معنادار باشند.
وقتی باور داشته باشیم که رفتارهای ما دلیلی دارند، آسانتر میتوانیم تغییراتی پایدار و عمیق در خود و دیگران ایجاد کنیم.
حالا از خودتان بپرسید: وقتی اشتباهی میکنید، با خودتان چگونه حرف میزنید؟ آیا خودتان را سرزنش یا تنبیه میکنید؟ آیا درونتان خاموش میشود و از ادامه مسیر بازمیمانید؟
این واکنشها چه چیزی درباره دیدگاهتان نسبت به خودتان و فرآیند تغییر نشان میدهند؟
پاسخ به این پرسشها میتواند مسیر تازهای را برایتان باز کند. اگر یاد بگیرید که به خود و دیگران بهعنوان انسانهایی خوب نگاه کنید که فقط نیاز به کمک دارند، تغییر نهتنها ممکن، بلکه عمیق و معنادار خواهد شد.
پشت رفتارهای ما چه چیزی پنهان است؟
یادتان هست دربارهی احساسات اولیه و ثانویه صحبت کردیم؟ مثل یک کوه یخ که فقط نوکش از آب بیرون است، در حالی که توده اصلی آن زیر سطح پنهان مانده، رفتارهای ما هم فقط بخش کوچکی از یک کل بزرگتر هستند.
در زیر رفتارهای ما، لایههای مختلفی قرار دارند: احساسات، افکار، عادات، الگوهای ذهنی، سبک زندگی، انگیزههای ناخودآگاه، و همچنین نیازهای فیزیولوژیکی و وابستگیهای عاطفی.
برای مثال، اعتیاد به الکل ممکن است راهی برای فرار از احساساتی مثل اضطراب یا ناامیدی باشد، یا پاسخی به دردهای حلنشده مانند سوءاستفاده، شکست، یا تصمیمات سخت زندگی.
اگر تنها رفتار را سرکوب کنیم و به ریشه احساسات توجه نکنیم، وارد چرخهای میشویم شبیه بازی «Whac-A-Mole»؛ هر بار یک رفتار را خاموش میکنیم، یکی دیگر ظاهر میشود.
برای حل واقعی مشکلات و ایجاد تغییراتی ماندگار، باید به این درک برسیم که هر رفتار، کارکردی دارد. ممکن است آن کارکرد تأمین مراقبت، تسکین درد، یا فرار از شرایط دشوار باشد.
بنابراین، مسیر تغییر از سرکوب رفتار نمیگذرد، بلکه از شناخت و پاسخ دادن به دلایل پنهان پشت آن آغاز میشود.
یک مثال واقعی: متین، دانشآموز دردسرساز
حتی خودتخریبیترین رفتارها، مانند اعتیاد به الکل، معمولاً یک کارکرد دارند—مثلاً کاهش موقت اضطراب یا فرار از احساسات ناخوشایند. بیایید برای درک بهتر این مفهوم، به یک مثال واقعی نگاه کنیم.
متین، دانشآموز باهوش کلاس چهارم، دائماً در کلاس ایجاد دردسر میکرد. او دلقک کلاس بود و با شوخیها و رفتارهای عجیبش، نظم کلاس را بر هم میزد. معلمش، خانم علوی، که نگران تأثیر این رفتارها بر سایر دانشآموزان بود، تلاش زیادی برای اصلاح او کرد.
در ابتدا، فقط از او خواست رفتارهایش را متوقف کند. بعد به تذکرهای جدیتر، حذف زنگ تفریح و محروم کردن از پاداشها روی آورد. نهایتاً، متین را به دفتر مدیر فرستاد و با مادرش تماس گرفت. اما نتیجه برعکس بود؛ هرچه تلاش برای کنترل او بیشتر میشد، رفتارهایش بدتر میشد.
خانم علوی پس از مشورت با دیگر معلمان، به این نتیجه رسید که شاید متین تنها به دنبال جلب توجه است—و این کار را از طریق رفتارهای منفی انجام میدهد، چون راه دیگری برای دیده شدن بلد نیست. نیاز اصلی او این بود که احساس کند برای کسی اهمیت دارد.
از آن پس، معلم راهکار متفاوتی در پیش گرفت. متین مسئول پاک کردن تخته شد، گاهی کارهای خاصی برای معلم انجام میداد، و حتی اجازه یافت بخشهایی از درس را تدریس کند.
رفتارهای مزاحم او بهتدریج کاهش یافت و او به دانشآموزی مؤثر برای همکلاسیهایش تبدیل شد.
این مثال نشان میدهد که در پس هر رفتار چالشبرانگیز، نیاز یا احساسی پنهان وجود دارد. اگر میخواهیم تغییراتی پایدار و واقعی ایجاد کنیم، باید فراتر از رفتارها نگاه کنیم و به عمق احساسات و انگیزهها برویم.
چطور از این ایدهها در زندگی استفاده کنیم؟
حالا به مشکلی فکر کنید که پیشتر دربارهاش نوشتید—مشکلی که بارها تلاش کردهاید آن را حل کنید، اما موفق نبودهاید. در ادامه چند سؤال کلیدی مطرح میکنم که میتوانند زاویه دید شما را نسبت به این مشکل تغییر دهند. ۱ یا ۲ مورد را انتخاب کنید و برای امتحان در زندگیتان یادداشت نمایید:
-
چه احساساتی پشت این رفتار پنهان هستند؟
-
نیازهای اساسی شما چیست؟ (مثلاً بقا، امنیت، ارتباط، محبت، معنا)
-
چه کسانی میتوانند شنونده خوبی برای شما باشند؟ آیا کتاب یا منبعی هست که درباره این مشکل حرف زده باشد؟ آیا کسی را میشناسید که از چنین مشکلی عبور کرده باشد؟
-
تاکنون چه راههایی را امتحان کردهاید؟ چه راهکاری هست که هنوز امتحان نکردهاید؟ آیا مهارتی از این دوره هست که بخواهید بهکار بگیرید؟
-
در چه چیزی واقعاً مهارت دارید؟ چگونه میتوانید از توانمندیهای خود برای حل این مشکل استفاده کنید؟
-
دلیل درونی شما برای ایجاد این تغییر چیست؟
اگر پاسخ دادن به سؤال آخر برایتان دشوار است، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید میخواهید سلامت جسمی خود را بهبود ببخشید. یک رویکرد بیرونی ممکن است شما را درگیر وزن، شمارش کالری و فشارهای اجتماعی کند—و در نهایت، این مسیر به شکست منجر شود؛ همانطور که ۹۵٪ از رژیمهای غذایی ناپایدارند. اما یک رویکرد درونی به احساسات، گرسنگی، سیری، و مراقبت از بدن در هر لحظه توجه میکند. بهجای اجبار، از درک و ارتباط با خود تغذیه میشود.
تغییری که از درون میآید، با پاداشهای طبیعی و واقعی همراه است و دوام بیشتری دارد. اما تغییر ناشی از فشار، سرکوب احساسات یا نیروی اراده، در بیشتر موارد ناپایدار است.
نتیجهگیری: ریشهها را بشناسید، نه فقط رفتارها را
ممکن است پاسخ بسیاری از پرسشهای مطرحشده را ندانیم. اما همین پرسیدنها، بهجای تکرار راهحلهای تکراری و بیاثر، ما را به سمت راهکارهایی عمیقتر، منعطفتر و مؤثرتر هدایت میکنند.
اگر واقعاً به دنبال تغییری پایدار و واقعی هستید، باید از سطح رفتارها عبور کنید و به درونِ افکار، احساسات و باورهای خود نگاه بیندازید.
با کمی خلاقیت، کنجکاوی و جسارت در امتحان کردن رویکردهای جدید، میتوانید مسیر تازهای برای رشد و رهایی در زندگیتان باز کنید.
🔸 نیاز به همراهی در مسیر تغییر دارید؟
اگر احساس میکنید برای ایجاد تغییرات واقعی به حمایت نیاز دارید، من به عنوان کوچ در کنار شما هستم.
در جلسات کوچینگ، به شما کمک میکنم ریشه رفتارها، احساسات و موانع شخصیتان را بهتر بشناسید و مسیر مناسبی برای رشد پیدا کنید.
✅ جلسه اول برای شناسایی موضوع رایگان است.
📅 برای رزرو وقت کوچینگ روی این لینک کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید