خلاصه کتاب شجاع باش دختر: شهامت ترک کمالگرایی برای دختران

عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: Brave, Not Perfect: Fear Less, Fail More, and Live Bolder
- نویسنده: ریشما سوجانی
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- ژانر: غیرداستانی، خودیاری، توسعه شخصی
- امتیاز کتاب: ۳.۸۸ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
شجاع باش دختر دنیایی جدید را برای زنانی که از کودکی شرطی شدهاند تا به دنبال کمال باشند و همه اطرافیان خود را راضی کنند، باز میکند. کمال همیشه در دنیای مدرن شما را به جلو نمیبرد – اما شجاعت این کار را میکند. با در آغوش گرفتن قدرت شجاعت، زنان میتوانند خود را از بند کمالگرایی رها کنند، قدرت شکست را بپذیرند و به رویاهای خود دست یابند.
درباره نویسنده
ریشما سوجانی نویسنده، فعال و کارآفرینی است که به خاطر فعالیتهایش در ترویج برابری و توانمندسازی زنان در حوزه فناوری شهرت دارد. او بنیانگذار ” Girls Who Code” یا دخترانی که کدنویسی میکنند است، یک سازمان غیرانتفاعی که هدف آن از بین بردن شکاف جنسیتی در علوم کامپیوتر با فراهم کردن فرصتها و منابع برای دختران جوان است.
سوجانی یک مدافع قوی برای تشویق دختران به دنبال کردن مشاغل در زمینه های STEM (علم، فناوری، مهندسی، و ریاضیات) و به چالش کشیدن انتظارات مبنی بر کمال گرایی است.
سوجانی با کتاب خود “شجاع، نه کامل” یا “شجاع باش دختر”، به دلیل پیام ارزشمند پذیرش نقصها و پذیرش ریسک، مورد توجه بسیاری قرار گرفت. او بر اهمیت شجاعت در غلبه بر ترسها و شکستها تأکید کرده و زنان را تشویق میکند تا از محدودیتهای خود فراتر رفته و به دنبال علایق و اهداف خود باشند.
آثار و فعالیتهای او با تمرکز بر توانمندسازی و آموزش مهارتها و نگرشهای مؤثر برای موفقیت در عرصههایی که معمولاً چالشهای بیشتری پیش روی زنان دارد، تلاش میکند تا زمینهساز جامعهای فراگیرتر و متنوعتر شود.
مقدمه: قدرت کنار گذاشتن کمالگرایی و در آغوش گرفتن شجاعت را کشف کنید
امروزه بسیاری از زنان در ترس از «به اندازه کافی خوب نبودن» زندگی میکنند. از همیشه لبخند زدن به هر کسی که ملاقات میکنند گرفته تا دوری از انتقاد بیش از حد، مبادا به چشم دیگران «زن غرغرو» یا نامهربان بیایند. حرکت در این جهان بهعنوان یک زن اغلب کاری بسیار دشوار است.
در حالی که پسرها از کودکی یاد میگیرند که کاوش کنند و ریسکپذیر باشند، دخترها شرطی میشوند تا دیگران را راضی نگه دارند. این موضوع باعث میشود دختران در بزرگسالی زنانی شوند که اغلب از شکست خوردن هراس دارند.
اما شکست بخشی ضروری از زندگی است و منبعی ارزشمند برای درسهای زندگی محسوب میشود.
این همان چیزی است که نویسنده پس از شکست بزرگ خود در رقابت برای کنگره آموخت. اما به جای اینکه این شکست او را ناامید کند، با ایدهای جدید و شجاعانه دوباره بلند شد. به جای خدمت به مردم از طریق کسب مقام دولتی، او سازمان دخترانی که کدنویسی میکنند را بنیان نهاد. البته، در این مسیر اشتباهات زیادی مرتکب شد، اما با ادامه دادن مسیر و در دست داشتن شجاعت، سازمان او تاکنون به دهها هزار دختر و زن در سراسر کشور دسترسی پیدا کرده است. این سازمان به آنها آموخته که چگونه با استفاده از دانش خود به موفقیت برسند.
به جای تشویق به شجاعت و ریسکپذیری، دختران بیشتر به راضی کردن دیگران و تلاش برای کمال ترغیب میشوند.
با اریکا آشنا شوید. او زنی میانسال و موفق است که همیشه بسیار مهربان و خوشروست و همه را با لبخندی جذاب خوشامد میگوید.
او از سپیدهدم تا غروب برای تحت تأثیر قرار دادن مشتریان و همکارانش کار میکند، اما با این حال، همیشه شاداب و آماده به نظر میرسد.
در هر شرایطی، اریکا کمالگرایی خود را به جهان اطرافش نشان میدهد و تلاش میکند همه را راضی کند.
اما در عمق وجودش، اریکا آرزو دارد بتواند طور دیگری عمل کند. در واقع، گاهی آرزو میکند شجاعت آن را داشت که به بزرگترین مشتریاش بگوید که استراتژیهای تجاریاش افتضاح هستند.
متأسفانه، نیروی درونی که بسیاری از زنان برای راضی کردن اطرافیان و رسیدن به کمال احساس میکنند، او را در زندگیای گیر انداخته که نمیخواهد در آن زندگی کند.
اریکا دوست صمیمی نویسنده است و مثل او، قربانی ایدهای است که در آن زنان یاد میگیرند از ریسک کردن، جسور بودن و انتخاب زندگیای که میخواهند مستقل از قضاوت دیگران داشته باشند، بترسند.
در این ایده، به جای تشویق به شجاعت و ریسکپذیری، دختران بیشتر به راضی کردن دیگران و تلاش برای کمال ترغیب میشوند. اما داستان پسران متفاوت است. پسرها تشویق میشوند تا کاوش کنند، شکست بخورند و ریسک کنند.
این دستهبندی که دختران «افرادی موافق و راضیکننده» هستند، از همان بدو تولد آغاز میشود. یک مطالعه نشان داده است که وقتی نوزادانی با لباسهای خنثی و بدون شناسایی جنسیت مورد بررسی قرار گرفتند، اگر ناراحت بودند، بزرگسالان اغلب فکر میکردند پسر هستند، و اگر شاد بودند، اکثر بزرگسالان تصور میکردند دختر هستند.
این انتظارات از دختران بهسرعت به واقعیت تبدیل میشود. به عنوان مثال، در یک مطالعه در دانشگاه کالیفرنیا، یک دکه ساده لیموناد در نظر گرفته شد، اما با یک تفاوت جالب: به جای شکر، در لیموناد نمک اضافه شده بود، و طعم آن ناخوشایند بود.
نتایج نشاندهنده تأثیر شرطی شدگی بود که دختران تجربه میکنند. پسرها فوراً گفتند که طعم لیموناد چقدر بد است، اما دخترها مؤدبانه آن را نوشیدند. تنها زمانی که محققان از آنها پرسیدند چرا به نوشیدن ادامه دادند، حقیقت آشکار شد. دخترها گفتند نمیخواستند احساس بدی به محققان بدهند.

شجاعت، نه کمالگرایی، به زنان کمک میکند تا پیشرفت کنند.
روانشناس استنفورد، کارول دوک، زمانی گفته بود که اگر زندگی شبیه یک مدرسه ابتدایی طولانی بود، دختران بر دنیا حکمرانی میکردند. گرفتن نمرات عالی در مدرسه بد نیست، اما میل به کمال که از این موضوع ناشی میشود، در دنیای بزرگسالی چندان مؤثر نیست.
واقعیت این است که مودب و خوشبرخورد بودن ممکن است شما را به یک همصحبت محبوب تبدیل کند، اما زمانی که نیاز به شجاعت برای مقابله با آزارهای مختلف دارید، کمکی نمیکند. همچنین، داشتن ظاهری بینقص شاید در مواقعی مؤثر باشد، اما به شما شجاعت عاشق شدن و شکستن قلبتان را نمیدهد.
زندگی نویسندهی این کتاب نشان میدهد که شجاعت چقدر مهمتر از کمالگرایی است. او در مدرسه دانشآموزی با نمرات عالی بود و سپس بهعنوان وکیل در یک شرکت حقوقی معتبر مشغول به کار شد. اما از شغلش متنفر بود.
همیشه آرزوی او این بود که در خدمات عمومی مشارکت کند. وقتی در یکی از رقابتهای سیاسی مهم، نتیجهای که انتظارش را داشت رقم نخورد، او بهشدت ناامید شد. اما سخنرانی پایانی فردی که برای او الهامبخش بود، کمک کرد تا درک کند که باید دست از تلاش برای کمال بردارد.
در آن سخنرانی گفته شد که یک شکست به معنای کنار گذاشتن رویاها نیست. نویسنده نیز با الهام از این پیام، از شغل شرکتی خود استعفا داد و تصمیمی جسورانه گرفت: او برای یک موقعیت سیاسی مهم نامزد شد.
هرچند او در این مسیر بهشدت شکست خورد، اما این تجربه، افسانههایی درباره کمال را برای او روشن کرد که خودش نیز فریبشان را خورده بود.
یکی از این افسانهها این است که بینقص بودن ظاهری، پایان هر داستانی را به شکلی کامل تضمین میکند.
او با پنهان کردن ناامنیها و ضعفهای خود پشت ظاهری بینقص و سخنرانیهای بیعیب و نقص، متقاعد شده بود که از انتقاد رقیبانش در امان خواهد بود. اما بهسرعت فهمید که اشتباه میکند. چیزی که نیاز داشت، کمال نبود، بلکه شجاعت در برابر انتقادها بود.
اینکه چگونه خود را به دیگران نشان میدهیم، اهمیت دارد، اما همهچیز نیست. چسبیدن به پوشش ظاهری کمالگرایی به جای نشان دادن شجاعت، کمکی به عبور از چالشهایی که هر زنی در زندگی با آنها مواجه خواهد شد، نمیکند.
شجاعت یک ویژگی ذاتی مردانه نیست، بلکه مهارتی جهانی است که زنان نباید از در آغوش گرفتن آن بترسند.
در سال ۲۰۱۶، نویسنده سخنرانی TED مشهوری درباره نیاز زنان به شجاعت ارائه داد. همانطور که انتظار میرفت، این سخنرانی مورد تحسین گسترده قرار گرفت، اما مخالفانی هم داشت.
برخی منتقدان مرد، با اظهارنظرهای خود، تلاش کردند شجاعت را بهعنوان یک ویژگی ذاتی مردانه معرفی کنند و آن را نتیجه تکامل بدانند. به گفته این افراد، زنان از نظر زیستشناسی برای شجاعت و ریسکپذیری مناسب نیستند. این ادعاهای اشتباه و قدیمی، ریشه در دیدگاهی کلیشهای دارند که مردان را شکارچیان بیباکی میداند که برای بقا به دل طبیعت میزنند، در حالی که زنانِ باردار در امنیت غار میمانند.
اما جامعه از آن دوران بسیار تغییر کرده است، و نقش زنان نیز به همان اندازه تحول یافته است. برای مثال، آدری، پرستار فرزند نویسنده، که پس از مبارزه با سرطان سینه، توانست این بیماری را پشت سر بگذارد و اکنون از سلامت کامل برخوردار است، تصمیم گرفت از چارچوب قدیمی خارج شود و به حقیقت زندگی خود اعتراف کند.
آیا این اقدامات شجاعانه، نظریههای تکاملی غلط درباره اختصاص شجاعت به مردان را نقض نمیکند؟
خود نویسنده نیز در سال ۲۰۱۷ شجاعتش به چالش کشیده شد، زمانی که در برابر یک بیعدالتی آشکار موضعگیری کرد. او به مراسمی که برای جشن گرفتن تعهد ۲۰۰ میلیون دلاری دولت ترامپ به آموزش علوم کامپیوتر برگزار میشد دعوت شد، اما تصمیم گرفت در این مراسم شرکت نکند.
همه نامهای بزرگ دنیای فناوری قرار بود در این رویداد حضور داشته باشند، اما نویسنده با انتشار مقالهای در نیویورک تایمز، به طور علنی دعوت را رد کرد. چرا؟ زیرا احساس میکرد باید علیه تعصبی که در دستور ممنوعیت ورود پناهندگان از هفت کشور با اکثریت مسلمان تجلی یافته بود، موضع بگیرد.
او انتظار داشت که تصمیمش باعث واکنشهای منفی گستردهای شود، اما به جای دریافت نامههای نفرتآمیز، سازمانش، دخترانی که کدنویسی میکنند، شاهد افزایش چشمگیر کمکهای مالی کوچک از سراسر کشور بود.
برای شجاع شدن، زنان باید ذهنیتی خاص را در پیش بگیرند.
همه ما عادتهای بدی داریم که میخواهیم تغییر دهیم، اما اغلب این کار سختتر از چیزی است که به نظر میرسد. با این حال، اگر بخواهیم، تغییر امکانپذیر است.
این موضوع بهویژه زمانی صادق است که میخواهید از چرخه معیوب تلاش برای کمالِ غیرممکن فرار کنید و آن را با عادت شجاعت جایگزین کنید. خوشبختانه، راهبردهایی وجود دارند که میتوانند به زنان در ایجاد ذهنیت شجاعت کمک کنند. هرچند این کار یکشبه اتفاق نمیافتد، اما آنقدرها هم که فکر میکنید دشوار نیست.
مقاله مرتبط: چگونه شجاع باشیم؟ ۱۱ نکته قدرتمند برای غلبه بر ترس و سختیها
اولین و مهمترین گام برای داشتن ذهنیت شجاعت این است که همیشه «مخزن انرژی» خود را پر نگه دارید.
بسیاری از زنانی که نویسنده میشناسد، به دلیل مدیریت همزمان نقشهای شغلی، والدینی، خانهداری و سازماندهی امور خانواده، دائماً خسته هستند. علاوه بر این، آنها همیشه نیازهای دیگران را در اولویت قرار میدهند و در جستجوی کمالاند. در واقع، زن بودن در دنیای مدرن نسخهای برای فرسودگی است.
البته وقتی همیشه در آستانه خستگی هستید، شجاع بودن بسیار سخت است. شجاعت نیاز به استقامت، انرژی و توان دارد، به همین دلیل است که حفظ سلامت روانی و جسمانی برای زنان بسیار مهم است.
بنابراین مطمئن شوید که خواب کافی دارید، هر روز زمانی را به مدیتیشن اختصاص دهید و یک برنامه منظم برای ورزش داشته باشید. با پر نگه داشتن «مخزن انرژی» خود، آماده خواهید بود تا ذهنیت شجاعت را در عمل پیاده کنید.
یکی از راههای انجام این کار، تعیین چالشهای روزانه شجاعت است.
بهعنوان مثال، اگر همیشه از صحبت کردن در جلسات میترسید، مگر اینکه از بینقص بودن نظر خود مطمئن باشید، این عادت را کنار بگذارید. به خودتان بگویید که امروز در جلسه صحبت خواهید کرد، حتی اگر ایده شما مورد توجه قرار نگیرد. هرچه بیشتر شجاعت را تمرین کنید، آسانتر میشود.
چالش دیگر میتواند درخواست منظم بازخورد از همکاران باشد.
برای زنانی که به کمالگرایی وسواس دارند، شنیدن انتقاد ممکن است آخرین چیزی باشد که میخواهند. اما برای پیشرفت، باید از منطقه امن خود خارج شویم.
بهجای انتظار برای دریافت بازخورد، شجاعانه آن را درخواست کنید. از همکارانتان بپرسید که چه کاری میتوانید بهتر انجام دهید. با گذشت زمان، وارد حالتی از جریان خواهید شد که در هر کاری که انجام میدهید، به دنبال بازخورد باشید. این به شما اجازه میدهد تا سفر خود را در مسیر بهبود مستمر آغاز کنید.
شجاعت بیشتر از طریق ایجاد پیوندهای خواهرانه با زنان دیگر و یادگیری نحوه مواجهه با شکستها به دست میآید.
در سال ۲۰۱۷، شالین فلاناگان اولین زن آمریکایی شد که پس از ۴۰ سال، برنده ماراتن نیویورک شد. اما او فقط یک رکورد جدید ثبت نکرد؛ تأثیر شالین فلاناگان الهامبخش ورزشکاران زن دیگری شد تا گرد هم آیند و از یکدیگر حمایت کنند. او و تیمش اکنون در میان بهترین دوندگان مسافتهای طولانی در جهان قرار دارند.
فلاناگان و زنانی مانند او برای «تیم شجاعت» بازی میکنند. وقتی زنان در کنار یکدیگر متحد میشوند، میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند و به یکدیگر الهام ببخشند تا در آنچه نویسنده «پیوندهای خواهرانه قدرت» مینامد، شجاع باشند.
این موضوع بهویژه در دوران کنونی که اغلب رقابت ناسالم و بدرفتاری میان زنان رواج دارد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. در فرهنگی که زنان با شایعات پشتپرده، نظرات کنایهآمیز و رفتارهای مخرب علیه یکدیگر عمل میکنند، چنین اتحادهایی حیاتی است. بهجای تضعیف پیوند خواهرانه، به حمایت از زنان دیگر بپردازید. نیازی نیست برای این کار ماراتن ببرید؛ حتی اقدامی ساده مثل اعتراض به یک نظر جنسیتی که خطاب به یک زن دیگر بیان شده، میتواند این پیوند را تقویت کند.
حالا که چالشهای روزانه شجاعت خود را پذیرفتهاید و به «پیوند خواهرانه قدرت» پیوستهاید، وقت آن است که با یک واقعیت روبهرو شوید: شجاع بودن ریسکهای بیشتری به همراه دارد، و ریسک با احتمال شکست همراه است. بنابراین، یادگیری نحوه مدیریت شکستها بسیار مهم است، چه این شکست از دست دادن یک انتخابات باشد (مثل نویسنده) یا خراب کردن یک مصاحبه شغلی.
اولین قدم پس از هر شکستی این است که احساسات خود را تخلیه کنید. چند روز به خودتان فرصت دهید تا ناراحت باشید، سریال ببینید و هر چه دوست دارید بخورید. اما فقط سه روز، چون قدم بعدی جشن گرفتن برای شکست است.
اگر در کاری شکست خوردید، به این معناست که حداقل شجاعت امتحان کردن را داشتهاید و باید همین شجاعت را جشن بگیرید، حتی اگر تلاش شما به موفقیت منجر نشده باشد.
سپس وقت بازبینی، ارزیابی و بازتنظیم است. بررسی کنید که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است. چه کارهایی میتوانستید بهتر انجام دهید؟ پیامدهای شکست شما چیست؟
پس از بازبینی، سعی کنید از دیدگاه دیگری به موقعیت نگاه کنید. از ذهن خود بیرون بیایید و سعی کنید شرایط را از نگاه فرد دیگری ببینید؛ ممکن است دیدگاه شما تغییر کند.
آخرین قدم، بازتنظیم مسیر است. به یاد بیاورید چه چیزی شما را به سمت آن هدف سوق داده بود.
برای نویسنده، هدف اولیهاش ایجاد تغییر از طریق نامزدی برای یک موقعیت عمومی بود. وقتی در آن شکست خورد، مسیر دیگری برای ایجاد تغییر یافت و سازمان دخترانی که کدنویسی میکنند را راهاندازی کرد.
خلاصه نهایی
پیام اصلی این خلاصهها این است که دختران از سنین پایین به گونهای پرورش داده میشوند که افرادِ راضیکننده و کمالگرایی باشند، در حالی که همتایان مرد آنها تشویق میشوند تا اشتباه کنند و دست به تجربه بزنند. این ویژگیهای شخصیتی، به دوران بزرگسالی منتقل میشوند و باعث میشوند بسیاری از زنان در زندگی شخصی و حرفهای خود عقب بمانند.
با کنار گذاشتن کمالگرایی و در آغوش گرفتن ذهنیت شجاعت، زنان میتوانند از فرسودگی شغلی جلوگیری کنند، به رویاهایشان دست یابند و با یکدیگر متحد شوند تا زنان در سراسر جهان پیشرفت کنند.
همانطور که در این خلاصه خواندید، درخواست بازخورد اقدامی مثبت و شجاعانه است، زیرا به شما کمک میکند پیشرفت کنید. اگر نظری درباره این خلاصه دارید، ما بسیار خوشحال میشویم که از شما بشنویم. کافی است نظرات خود را به ما ایمیل کرده یا در قسمت کامنتها بنویسید.
نکات کلیدی کتاب
پیامهای اصلی «شجاع باش دختر» عبارتاند از:
- شجاعت را بر کمال بپذیرید.
سوجانی فشار بر زنان را، تا در تمام جنبههای زندگی خود کامل باشند، به چالش میکشد. او خوانندگان را تشویق میکند که ترس از شکست را رها کنند و شجاعت را به عنوان راهی برای رشد و موفقیت در آغوش بگیرند. زنان با ریسک کردن و دنبال کردن علایق خود میتوانند از محدودیتهای کمال گرایی رهایی یابند و پتانسیل واقعی خود را کشف کنند. - از شکست بیاموزید.
این کتاب تأکید میکند که شکست چیزی نیست که باید از آن ترسید یا از آن اجتناب کرد، بلکه بخش مهمی از فرآیند یادگیری است. سوجانی خوانندگان را تشویق میکند که شکست را فرصتی برای رشد و انعطاف پذیری ببینند. با تغییر دیدگاه خود در مورد شکست و پذیرش آن به عنوان یک تجربه ارزشمند، زنان میتوانند انعطاف پذیرتر شوند، از اشتباهات خود درس بگیرند و در نهایت به موفقیتهای بیشتری دست یابند. - حمایت و ارتقای زنان دیگر.
سوجانی بر اهمیت ایجاد جامعهای متشکل از افراد شجاع که یکدیگر را حمایت و ارتقاء میدهند، تأکید میکند. او زنان را تشویق میکند تا موفقیتهای یکدیگر را جشن بگیرند، هنجارهای اجتماعی را با هم به چالش بکشند، و شبکهای از حمایت ایجاد کنند. با ترویج فرهنگ همکاری و توانمندسازی، زنان میتوانند بر موانعی که آنها را عقب نگه میدارد، غلبه کنند و به طور جمعی برای برابری جنسیتی تلاش کنند.
به طور کلی، «شجاع باش دختر» به زنان الهام میدهد تا از کمالجویی رهایی یابند، شجاعت را در آغوش بگیرند، از شکست درس بگیرند و از یکدیگر در سفرهای شخصی و حرفهای خود حمایت کنند. این تغییر در طرز فکر را تشویق میکند و زنان را برای زندگی معتبرتر، شجاعانهتر و رضایتبخشتر توانمند میسازد.
دیدگاهتان را بنویسید