خلاصه کتاب احساس کردن، راز تجلی (تحقق آرزوها) است

عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: Feeling is the Secret
- نویسنده: نویل گادارد
- کشور: آمریکا
- سال انتشار: ۱۹۴۴
- ژانر: روانشناسی، خودیاری، فلسفی
- مناسب برای: همه افراد
- امتیاز کتاب: ۴.۴۱ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
درباره نویسنده
نویل گادارد (1905-1972) یک شخصیت برجسته در جنبش اندیشه نو و یک معلم معنوی بود که آموزههایش همچنان بر افرادی الهامبخش و تحت تأثیر قرار میدهد که به دنبال تحول شخصی هستند. گادارد که در باربادوس به دنیا آمد و بعدها در ایالات متحده زندگی کرد، فلسفه منحصر به فردی را توسعه داد که حول قوه تخیل و توانایی های خلاقانه آگاهی متمرکز بود.
گادارد معتقد بود که افراد توانایی شکل دادن به واقعیت خود را از طریق افکار، احساسات و تخیل خود دارند. او تعلیم داد که با هدایت آگاهانه تمرکز ذهنی خود و پرورش حس عمیق باور، افراد میتوانند خواستههای خود را بروز دهند و زندگیای را که تصور میکنند، ایجاد کنند. آموزههای گادارد بر اهمیت تخیل واضح و درگیر شدن عاطفی با نتایج مورد نظر، و همچنین همسویی افکار و احساسات خود با حالتی که قبلاً به آن خواستهها رسیدهاند، تأکید میکرد.
گادارد در طول زندگی حرفهای خود سخنرانیهای قدرتمندی ارائه کرد، به طور گسترده نوشت و مطالب صوتی ضبط کرد و بینش خود را در مورد موضوعاتی مانند تجلی، ایمان و ماهیت آگاهی به اشتراک گذاشت. آموزههای او تأثیر ماندگاری بر زمینههای رشد شخصی، معنویت و قانون جذب داشته است و افراد بی شماری را الهام میبخشد تا از پتانسیل خلاقانه خود بهره ببرند و رویاهای خود را آشکار کنند. کار نویل گادارد همچنان با کسانی که به دنبال کشف قدرت ذهن خود و تغییر زندگی خود هستند، طنین انداز میشود.

خلاصه کتاب
“احساس، راز تجلی است” و یا “احساس کلید تحقق آرزوست”، یک کتاب خودیاری و کتابی متحول کننده است که به ارتباط عمیق بین افکار، احساسات و واقعیتی که تجربه میکنیم، میپردازد. این کتاب ارتباط عمیق بین آگاهی و واقعیت را آشکار میکند و روشی برای مهار افکار و احساسات شما ارائه میدهد. به شما کمک میکند تا درک خود از وجود خود را دوباره تعریف کنید و زندگی خود را تغییر دهید.
مقدمه: قدرت آگاهی خود را برای شکل دادن به واقعیت و ارتقای ارتباط معنوی خود کشف کنید.
غیرمعمول نیست که احساس کنیم در رودخانهی زندگی شناور هستیم، با جریان آن حرکت میکنیم و کنترل کمی بر شرایط خودمان داریم. با این حال، هرازگاهی، با افرادی مواجه میشویم که به نظر میرسد وجود خود را با حسی تزلزل ناپذیر از جهت و هدف هدایت میکنند.
راز آنها چیست؟ خوب، این چیزی است که در اینجا در حال پیدا کردن آن هستید.
در این خلاصه، شما یک کاوش شگفت انگیز از آگاهی را آغاز خواهید کرد و کشف خواهید کرد که چگونه از قدرت خود برای شکل دادن به واقعیت خود به جای واکنش به آن استفاده کنید. این دیدگاه متحول کننده شما را به چالش میکشد تا رابطهی خود را با جهان دوباره تعریف کنید و سطح جدیدی از درک معنوی را پیدا کنید.
برای کشف رازی آنقدر عمیق آماده شوید که بتواند کل دیدگاه شما را در مورد زندگی، دعا و جایگاه شما در کیهان تغییر دهد.
قانون و عملکرد آن (The Law And Its Operation)
۱. قانون ذهن: در بخش آغازین کتاب، نویل گادارد فرض اصلی را که زیربنای کل کتاب است معرفی میکند – قانون ذهن. او بیان میکند که دنیای بیرونی بازتاب مستقیم وضعیت ذهنی درونی ماست. بر اساس این قانون، افکار و عواطف ما در زندگی ما تماشاگران منفعل نیستند، بلکه فعالانه درگیر فرآیند خلقت هستند. این قانون نشان میدهد که هر آنچه که ما غالباً فکر و احساس میکنیم، واقعیت ما را شکل میدهد. به عنوان مثال، اگر به طور مداوم بر روی افکار کمبود و محدودیت تمرکز کنیم، ناخواسته آن شرایط را در زندگی خود تقویت میکنیم. برعکس، با پرورش فضای ذهنی فراوانی و موفقیت، نیروهایی را به حرکت در میآوریم که این شرایط را به وجود میآورند. این مفهوم بر مسئولیت عظیمی که ما در قبال کیفیت افکار و احساسات خود داریم تأکید میکند، زیرا آنها معماران تجربیات ما در زمدگی هستند.
۲. قدرت خلاق تخیل: آموزههای گادارد تاکید عمیقی بر قوهی تخیل دارد. منظور از قدرت تخیل، فقط خیالبافی یا هوس نیست، بلکه او معتقد است که تخیل منبع اولیهی همهی خلقت است و همان جوهری است که جهان خارج از آن شکل میگیرد. به گفتهی گادارد، تخیل جایی است که نقشهی واقعیت آینده ما ترسیم میشود. این قلمرویی است که در آن میتوانیم به وضوح خواستههای خود را تجسم کنیم و پایه و اساس تجلی آنها را بگذاریم. با به کارگیری آگاهانهی تخیل خود برای ساختن تصاویر ذهنی دقیق از اهداف و آرزوهایمان، فرآیند خلاقیت را به حرکت در میآوریم. این تصاویر ذهنی به عنوان الگوهایی برای دنیای فیزیکی عمل میکنند تا تحقق یابند. این تخیل است که شکاف بین نادیده و دیده را پر میکند و رویاها را به واقعیت تبدیل میکند. با پرورش و اصلاح ظرفیتهای تخیلی خود، ما توانایی شکل دهی به سرنوشت خود را با قصد و دقت پیدا میکنیم.
۳. نقش احساسات: یک اصل مهم این فلسفه، نقش محوری احساسات و عواطف است. پرداختن به تصویرسازی ذهنی به تنهایی کافی نیست. شدت احساسات مرتبط با آن تصاویر ذهنی، کاتالیزور دگرگونی است. هنگامی که مشغول تجسم خلاقانه میشویم، باید تصاویر ذهنی خود را با یک بار احساسی قوی آغشته کنیم، گویی که خواستههای ما قبلاً محقق شده است. این شدت احساسات به عنوان نیروی محرکهی قانون ذهن عمل میکند. از طریق احساس است که ما ضمیر ناخودآگاه خود را تحت تأثیر قرار میدهیم، که سپس رویدادها و شرایط لازم را برای تجلی خواستههای ما هماهنگ میکند. با احساس تحقق یافتن آرزوهایمان، یک جاذبه مغناطیسی به آن واقعیت ایجاد میکنیم. عمق این احساسات تعیین کنندهی سرعت و دقت تصویرسازیهای ماست. این شبیه به تزریق نیروی حیاتی به افکارمان است که آنها را وادار میکند تا در قلمرو فیزیکی، مادی شوند.
۴. ایمان و باور: محور آموزههای نویل گادارد، مفهوم ایمان و باور تزلزل ناپذیر است. شک و تردید نقطهی مقابل فرآیند خلاقیت هستند. گادارد از ما مصرانه درخواست میکند که اعتقادی راسخناپذیر داشته باشیم که تصورات ما خیالپردازیهای صرف نیستند، بلکه واقعیتهای ملموسِ در حال ساخت هستند. ایمان، سنگ بنای قدرت خلاق ما است. هنگامی که به شک یا ناباوری میپردازیم، عدم اطمینان و تناقض را وارد فرآیند میکنیم و جلوی خلق خواستههای خود را میگیریم. از سوی دیگر، ایمان نیرویی است که خواستههای ما را به سوی هستی سوق میدهد. این احساس در واقع اطمینانی است که آنچه ما تصور میکنیم و احساس میکنیم، آنقدر واقعی است که در حال تحقق است. در اصل، ایمان به عنوان پل بین لحظهی حال و آیندهای که ما تصور میکنیم عمل میکند.
۵. ضمیر ناخودآگاه: گادارد به طور خلاصه مفهوم ضمیر ناخودآگاه را معرفی میکند. ضمیر ناخودآگاه بخشی از روان ما است که در پشت صحنه عمل میکند، عمدتاً دیده نشده و در عین حال عمیقاً تأثیرگذار است. ضمیر ناخودآگاه به شدت پذیرای ایدهها و احساساتی است که ما با آن در ارتباط هستیم. با هدایت آگاهانهی تخیل و احساسات خود، میتوانیم ضمیر ناخودآگاه را شکل داده و تحت تأثیر قرار دهیم تا با خواستههای ما هماهنگ شود. در ناخودآگاه است که کیمیاگریِ واقعیِ خلقت اتفاق میافتد. طرحهای ذهنی (blueprints) ما وارد ناخودآگاه میشود، با احساس شارژ میشود و آنها را در دنیای فیزیکی زنده میکند. این فعل و انفعال بین قلمرو خودآگاه و ناخودآگاه کلید تنظیم تجلی عمیقترین خواستههای ما است. از طریق تعامل آگاهانه و هماهنگ این دو جنبه از ذهن، ما این قدرت را داریم که واقعیت خود را به گونهای بازتعریف کنیم که با رویاها و آرزوهایمان هماهنگ و طنین انداز شود.
آفرینش: تسلط بر رقص ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه
برای لحظهای تصور کنید که در ساحل رودخانهای ایستادهاید. رودخانه به دو نهر مجزا تقسیم میشود که هر کدام دارای ویژگی منحصر به فردی هستند. جریان بزرگتر و غالبتر، با جریانها و جزر و مدهای سریع، همیشه در حال تغییر است. جریان کوچکتر و کمتر قابل توجهتر، ملایمتر است و به جایی که هدایت میشود، جریان مییابد. این تصویرسازی استعارهی کاملی برای مفهوم آگاهی است.
آگاهی رودخانهی زندگی شماست که به دو جریان خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میشود. ذهن خودآگاه شما مانند جریان بزرگتر و مسلطتر است، شخصی و انتخابی است و دائماً در حال تولید ایده است. از سوی دیگر، ضمیر ناخودآگاه جریان پذیرنده است و از خود ایده ایجاد نمیکند. در عوض، آنچه را که ضمیر خودآگاه به آن تغذیه میکند، میپذیرد و شکل میدهد.
درک نحوهی تعامل این دو جنبه از آگاهی بسیار مهم است. ضمیر خودآگاه را به عنوان اصل مرد، یعنی مولد ایده، در نظر بگیرید، در حالیکه ضمیر ناخودآگاه اصل زنانه است، رحمی که به این ایدهها شکل و صورت میدهد. با تسلط بر این تعامل، میتوانید زندگی خود را کنترل کنید.
پس خلقت یک رقص سه مرحلهای است. با یک ایده شروع میشود، به یک احساس تبدیل میشود و با تصمیم برای اقدام به پایان میرسد. پیوند حیاتی در اینجا احساس است که به عنوان پیکی عمل میکند که ایدهها را از خودآگاه به ناخودآگاه منتقل میکند. به دلیل این فرایند است که کنترل احساساتتان بسیار مهم است.
کنترل احساسات به معنای سرکوب یا مهار آنها نیست، بلکه در مورد نظم دادن به خود است که با احساسات ناخواسته درگیر نشده یا روی عیوب و ناکاملیها تمرکز نکنید، چه عیوب خودتان و چه دیگران. به این قانون طلایی فکر کنید: با دیگران همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. این یک راهنمای ساده و در عین حال قدرتمند برای یک زندگی شاد است.
وقتی دو احساس در تضاد باشند، احساس غالب بیان میشود. به عنوان مثال، “من خوشحال هستم” قویتر از “من خوشحال خواهم شد” است. عبارت “من خواهم بود” به طور ماهرانهای نشان میدهد که “در حال حاضر خوشحال نیستم“، که با احساس تحقق در تضاد است.
اهمیت احساسات زمانی آشکارتر میشود که بدن خود را به عنوان یک فیلتر عاطفی در نظر بگیرید. احساسات شما را به دنیای بیرون متصل میکنند. احساسات سرکوب شده، مانند ناامیدی یا پشیمانی، میتواند به انواع مشکلات منجر شود، از جمله انواع بیماریها. بنابراین بسیار مهم است که این احساسات را به حالتی تبدیل کنید که میخواهید تحقق یابد. با تغییر احساسات خود، میتوانید به معنای واقعی کلمه، سرنوشت خود را تغییر دهید.
در طول این فرآیند، از قرار دادن خود به عنوان قربانی سرنوشت یا شانس اجتناب کنید. واقعیت این است که ضمیر ناخودآگاه شما کارگردان صحنه زندگی شماست و نسبت به حقیقت بی تفاوت است. احساسات شما به عنوان قطب نمای آن عمل میکنند. به عبارت دیگر، اگر واقعاً احساس میکنید چیزی حقیقت است، آن چیز برای ناخودآگاه شما نیز صادق است. پس چه میخواهید؟ چشمانتان را ببندید. آیا میتوانید از قبل احساس کنید که آن چیز متعلق به شماست؟

خواب: باغبان ضمیر ناخودآگاه شما
تصور کنید که یک باغبان هستید. هر روز، شما عاشقانه به باغ خود رسیدگی میکنید، و با دقت بذرهای مناسب را برای کاشت انتخاب میکنید. هر دانه نوید گیاهی است که به آن تبدیل خواهد شد و هر دانه اهمیت خاص خود را دارد. به طور مشابه، هر یک از ما پتانسیل کاشت بذر احساسات را در باغ ضمیر ناخودآگاه خود داریم، به خصوص در هنگام خواب.
خواب حالتی است که تقریباً یک سوم از زندگی خود را در آن سپری میکنید، بخش قابل توجهی از وجود شما. این یک دروازه طبیعی به سوی ناخودآگاه است و اگر ارزش عمیق آن را درک کنید، هر شب به عنوان یک همراه صمیمی از آن استقبال خواهید کرد. همانطور که حکیم باستانی ایوب بیان کرد، ما در خواب حکمت و آموزش دریافت میکنیم و درون خود را آشکار میکنیم.
در این بخش از کتاب، نویل گادارد بر اهمیت بالای حالت خواب در فرآیند تجلی خواستهها تأکید میکند. او معتقد است که لحظاتِ درست قبل از به خواب رفتن و بلافاصله پس از بیدار شدن برای تأثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه بسیار مهم و قوی هستند. در این لحظات، ضمیر خودآگاه کمتر فعال است و ناخودآگاه بیشتر پذیرای پیشنهادها میشود. درواقع ضمیر خودآگاه تسلیم ناخودآگاه شده و هر آنچه در ضمیر ناخودآگاه باقی میماند در بیداری شما ظاهر میشود. خواب آنچه را که میخواهید به شما ارائه نمیدهد، بلکه منعکس کننده و تقویت کنندهی آن چیزی است که فکر میکنید هستید.
گادارد خواننده را تشویق میکند تا قبل از خواب یک تمرین خاص انجام دهند. او توصیه میکند که در حالت آرام و خواب آلود، درست قبل از خوابیدن، باید واقعیت خواستههای خود را به وضوح تصور و احساس کنید. او بر اهمیتِ واقعی ساختن این تجسم تا حد امکان تاکید میکند.
در خواب، آزادی انتخاب وجود ندارد. وضعیت ناخودآگاه شما توسط آخرین افکار و احساسات بیداری شما شکل میگیرد. بنابراین سعی کنید با احساس موفقیت و رضایت به خواب بروید. همانطور که برای خوابیدن دراز میکشید، تصور کنید قبلاً خواستههای خود را برآورده کردهاید، سپس به آرامی به خواب بروید. در طول این فرآیند، تصور خود از خود را در ناخودآگاهتان حک خواهید کرد. این کار را شبانه تمرین کنید و هرگز به خواب نروید در حالیکه احساس شکست یا دلسردی دارید.
گادارد بر اهمیت حفظ یک باور ثابت در تحقق خواستههای شما تأکید میکند. این فقط در مورد تمرین تجسم قبل از خواب نیست، بلکه بر این باور پافشاری میکند که آنچه تصور کردهاید در حال حاضر در راه تجلی است. شک یا بی حوصلگی و خستگی میتواند مانع از این روند شود، بنابراین ایمان تزلزل ناپذیر بسیار مهم است.
با فرض واقعیت رویاهای شما، آنها شروع به شکل گیری خواهند کرد. بنابراین توسط گذشته محدود نشوید. جرات تصور حالتهایی فراتر از تجربیات زندگی خود را داشته باشید. به یاد داشته باشید، هر حالت قابل مشاهده و محسوسی، زمانی به عنوان یک ایدهی نامرئی و ذهنی وجود داشته است. شما این قدرت را دارید که هر آنچه را که تصور میکنید، تحقق بخشید.
در حالت بیداری، شما باغبانی هستید که دانهها را انتخاب میکند. احساسی که هنگام به خواب رفتن آن را تمرین میکنید، بذری است که در باغ ناخودآگاه شما جوانه میزند. به این ترتیب خواب دری آسمانی است که شما را به سمت حالت دلخواهتان هدایت میکند.
اما راه دیگری هم وجود دارد: دعا.
دعا: مکالمهی خاموشی که واقعیت شما را شکل میدهد
تصور کنید جلوی یک در قفل شده ایستادهاید. شما کلید را دارید، اما مطمئن نیستید که چگونه از آن استفاده کنید. نماز، از بسیاری جهات، مانند آن کلید است و امکان دسترسی به پتانسیل عظیم و خلاقانه ضمیر ناخودآگاه شما را فراهم میکند، اما اغلب به نظر گریزان میرسد.
دعا با اقتباس از آموزههای کتاب مقدس، شما را به رفتن به پناهگاه درونی خود، به دور از هیاهوی دنیای بیرون دعوت میکند. وقتی در را پشت سر خود میبندید، درگیر گفتگوی مقدسی با درون خود میشوید. این ارتباط خصوصی ذهن شما را برای دریافت آماده میکند.
نویل گادارد در بخش دعا از کتاب خود به بررسی ماهیت دعا و نقش آن در تجلی خواستهها میپردازد. او بین دعاهای سنتی و استعاذهای (طلب چیزی) و آنچه از آن به عنوان «دعای واقعی» یاد میکند، تمایز قائل میشود، که شامل تجسم احساس داشتن خواسته از قبل است.
دعا کردن یعنی وارد شدن به حالتی شبیه خواب، جایی که ذهن شما پذیرای پیشنهادات درونی میشود. جوهر دعا صرفاً درخواست چیزی نیست که میخواهید، بلکه باید خود را برای دریافت آن نیز آماده کنید. در اینجا داشتن باور ضروری است: وقتی دعا میکنید، باید اطمینان داشته باشید که خواستههای شما از قبل برآورده شده است.
چرا باور اینقدر مهم است؟ به این دلیل که آگاهی، که با احساس میل و خواستهی شما حک شده است، تنها واقعیتِ موجود است. احساسات شما فقط بر زندگیتان تأثیر نمیگذارد، بلکه آنها دنیای اطراف شما را نیز دیکته میکنند. تکیه بر شواهد حسی آسان است، به همین دلیل مهم است که حواس خود را قبل از دعا خاموش کنید.
احساس شک، که در افکاری مانند “می خواهم، اما نمیتوانم” تسخیر شده است، مانع از بروز خواستههای شما میشود. به یاد داشته باشید، شما نمیتوانید آنچه را که میخواهید جذب کنید. در عوض، چیزی را جذب میکنید که آگاهانه باور دارید که هستید. اگر بین احساسات و آرزوهای شما تضاد وجود داشته باشد، احساسات شما ناگزیر پیروز خواهند شد.
راه حل در اینجا تسلیم شدن به خواستههای خود است. اما چگونه؟ ساده است: با ایجاد یک حالت مراقبه و منفعل که خواب را تقلید میکند. برای این کار راحت بنشینید یا دراز بکشید و سپس احساس خواب آلودگی را القا کنید. بگذارید آرامش شما را در بر بگیرد. در این حالت آرام، به وضوح تصور کنید که آرزوی شما از قبل برآورده شده است. شما نیازی به کشف چگونگی آن ندارید. به سادگی روی بودن آن خواسته تمرکز کنید.
آنچه را که میخواهید در زندگی به دست آورید، در نظر بگیرید و آن را به وضوح در ذهن خود مجسم کنید. ممکن است احساس کنید که نیاز دارید به آرامی آن را صدا کنید، اما این ضروری نیست. فقط روی تصویر تمرکز کنید.
گادارد بر نقش حیاتی تخیل در فرآیند دعای واقعی تاکید میکند. او توضیح میدهد که وقتی از تخیل خود برای ایجاد صحنه یا سناریویی در ذهن خود استفاده میکنید که حاکی از برآورده شدن خواستهی شماست، به طور مؤثر دعا میکنید. نکتهی کلیدی این است که صحنه را تا حد امکان واقعی و از نظر احساسی حس کنید و در نتیجه واقعیت خواستهی خود را فرض کنید.
همانطور که دعای خود را تمام میکنید، طوری ظاهر شوید که گویی به تازگی پایان خوش یک فیلم را تماشا کردهاید. جزئیات پیچیدهی چگونگی وقوع آن خواسته، ارتباطی به شما ندارد. شما میدانید که پایانی که میخواهید از قبل مشخص شده است.
و این اصل دعاست.
گادارد همچنین ایدهی “دعا کردن بدون توقف” را تشویق میکند، به این معنی که این شکل از دعای واقعی باید حالت هوشیاری مداوم باشد. این یک رویداد یکباره نیست، بلکه یک نگرش ذهنی و احساسی ثابت است که در آن زندگی میکنید و احساس میکنید که گویی خواستههایتان از قبل محقق شدهاند. با انجام این کار، ضمیر ناخودآگاه خود را تحت تأثیر این باور قرار میدهید که خواستههای شما قطعی هستند.
روح
گادارد در سرتاسر کتاب، مکرراً به مفهوم روح میپردازد. او تأکید میکند که روح یا خود درونی شما، هستهی وجود شما و منبع قدرت خلاقیت است. او پیشنهاد میکند که همسویی ذهن خودآگاه و ناخودآگاه با روح درون شما برای آشکارسازی خواستههای شما ضروری است.
گادار اهمیت وحدت بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه را برجسته میکند. او پیشنهاد میکند که این جنبههای ذهن باید با روح یا خود درونی شما هماهنگ باشند. هنگامی که آنها با هم هماهنگ هستند و بر روی نتیجهی دلخواه شما متمرکز میشوند، به نیروی خلاق فوق العادهای که در درون خود دارید وارد میشوید.
آموزههای گادارد اغلب به این ایده اشاره میکند که با ارتباط با روح درونی خود، میتوانید زندگی خود را متحول کنید. با شناخت قدرت روح خود و همسو کردن افکار، احساسات و باورهای خود با آن، میتوانید خواستههای خود را بروز دهید و واقعیت خود را به صورت مثبت و هدفمند شکل دهید.
خلاصه نهایی
آگاهی شما معمار واقعیت شماست. این به دو ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میشود که شبیه دو جریان در هم تنیده است. با احساسات که به عنوان پل عمل میکنند، ضمیر خودآگاه شما ایدههایی را ایجاد میکند و آنها را به ناخودآگاه شما بروز میدهد، که به نوبهی خود به آنها شکل میدهد. این فرآیند جوهرهی خلقت است. تسلط بر آن به شما امکان کنترل بر دنیای خود را میدهد و آن را مطابق با خواستههای شما شکل میدهد.
خواب به عنوان دروازهای حیاتی به ضمیر ناخودآگاه شما عمل میکند. احساساتی که در حین خوابیدن پرورش میدهید، بذرهایی هستند که در باغ ذهن خود میکارید. وقتی با احساس عشق به خواب میروید و احساسات مثبت را در خود پرورش میدهید، خواستههای خود را در زندگی بیداری خود آشکار خواهید کرد.
دعا آینهی خواب است در توانایی آن برای وارد شدن به ضمیر ناخودآگاه. هنگام دعا کردن، به جای بیان خواستههای خود، فرض کنید که آنها قبلا برآورده شدهاند. در این گفتگوی خاموش، باور راهنمای شماست. حالت دلخواه خود را تصور کنید، تسلیم آن شوید و اجازه دهید امواج ملایم آرامش، آرزوها و خواستههای شما را به واقعیت تبدیل کنند.
به طور خلاصه، کتاب “احساس، راز خلق کردن است” کاوش دقیقی از قدرت دگرگون کنندهی افکار و احساسات است. از طریق تجسم، باور و پرورش مداوم احساسات مثبت، افراد میتوانند خود را با خواستههای خود هماهنگ کنند و واقعیتی مملو از فراوانی، شادی و رضایت را نشان دهند. کلمات روشنگر و الهام بخش گادارد به عنوان یک راهنما عمل میکند و خوانندگان را قادر میسازد تا پتانسیل خلاقانه خود را در آغوش بگیرند و زندگی با هدف و رضایت داشته باشند.
شما کلیدهایی برای شکل دادن به دنیای خود دارید. بر ذهن خود مسلط شوید، احساسات خود را پرورش دهید و به یاد داشته باشید که شما فقط یک نظاره گر نیستید، شما خالق زندگی خود هستید. واقعیت شما منتظر است تا به شکل دلخواه شما درآید. پس رویاپردازی کنید، باور کنید و این سفر زیبای خلقت را آغاز کنید.

در قسمتهایی از کتاب میخوانیم
جهان و هرچه در آن است آگاهی شرطی شدهٔ عینیت یافتهٔ انسان است. آگاهی علت و جوهر جهان است؛ بنابراین اگر بخواهیم راز خلقت را کشف کنیم، باید به آگاهی روی بیاوریم.
دانستن قانون آگاهی و روش اجرای این قانون آدمی را قادر میسازد تا به تمام خواستههای خود در زندگی دست یابید. با مجهز بودن به این دانش مؤثر میتوانید یک دنیای ایدهآل بسازید و آن را حفظ کنید.
آگاهی تنها واقعیت موجود است؛ نه بهصورت مجازی، بلکه واقعی. این واقعیت را بهمنظور وضوح بیشتر میتوان به جریانی تشبیه کرد که به دو بخش ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه تقسیم میشود.
بهمنظور بهرهبرداری هوشمندانه از قانون آگاهی، درک رابطه بین ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه ضروری است. ضمیر خودآگاه شخصی و انتخابی و ضمیر ناخودآگاه غیرشخصی و غیرانتخابی است. ضمیر خودآگاه قلمرو معلول و ضمیر ناخودآگاه قلمرو علت است. این دو جنبه بخشهای مردانه و زنانهٔ آگاهی هستند. ضمیر خودآگاه مرد و ضمیر ناخودآگاه زن است.
ضمیر خودآگاه ایدهها را خلق میکند و این ایدهها را به ضمیر ناخودآگاه میبرد؛ ناخودآگاه ایدهها را دریافت میکند و به آنها شکل و تجلی میدهد.
توسط این قانون -ابتدا تصور یک ایده و سپس وارد کردن ایدهٔ تصور شده در ضمیر ناخودآگاه- همهچیز با آگاهی تکامل مییابد. بدون این زنجیره چیزی وجود ندارد که ساخته شود. ضمیر خودآگاه ضمیر ناخودآگاه را تحتتأثیر قرار میدهد تا زمانی که ضمیر ناخودآگاه تمام آنچه را که بر آن تأثیر گذاشته است متجلی کند.
ضمیر ناخودآگاه ایدهها را خلق نمیکند، بلکه آنهایی را که ضمیر خودآگاه واقعی میپندارند، بهعنوان واقعیت میپذیرد و به روشی که فقط برای خودش شناخته شده است، ایدههای پذیرفتهشده را عینیت میبخشد؛ بنابراین آدمی از طریق قدرت تصور و احساس و آزادی در انتخاب ایدهای که در ذهن دارد، بر خلقت کنترل دارد. از طریق کنترل ایدهها و احساسات میشود ضمیر ناخودآگاه را کنترل کرد.
سازوکار خلقت در اعماق ضمیر ناخودآگاه، جنبهٔ زنانه یا رحم آفرینش پنهان است.
پذیرش غایت بهطور خودکار ابزار تحقق را اراده میکند. در این مورد هیچ اشتباهی نکنید. اگر هنگام آماده شدن برای خواب، آگاهانه خود را در حالت خواستۀ تحقق یافته احساس نکنید، مجموع عکسالعملها و احساسات بیداری در روز را با خود به ضمیر ناخودآگاه خواهید برد و در هنگام خواب، طرز تجلی آنها برای فردا و به شما دیکته میشود. شما با این باور که یک عامل آزاد هستید، برمیخیزید و متوجه نمیشوید که هر عمل و رویداد در روز توسط تصور شما از خود در هنگام خواب از پیش تعیین شده است. پس تنها آزادی شما، آزادی در واکنش است. در انتخاب احساس و واکنش خود به نمایش روز آزاد هستید، اما نمایش، یعنی کردار، رویدادها و ماوقع روز، قبلاً مشخص شده است.
تا زمانی که آگاهانه و تعمداً نگرش ذهنی را که با آن به خواب میروید تعریف نکنید، ناآگاهانه در نگرش ترکیبی ذهن که از همۀ احساسات و واکنشهای روز تشکیل شده است به خواب میروید. هر واکنشی تأثیر ناخودآگاه بر جای میگذارد، مگر اینکه با یک احساس متضاد و قویتر خنثی شود و همان علت کنش آینده است.
ایدههایی که در احساس احاطه شدهاند، اعمال خلاقانه هستند. از حق الهی خود عاقلانه استفاده کنید. از طریق توانایی خود در فکر کردن و احساس کردن، بر تمام خلقت تسلط دارید.
به انجمن پر شور کتاب ما بپیوندید و بخشی از گفتگو باشید! ما دوست داریم دیدگاه منحصر به فرد شما را در مورد این کتاب و این خلاصه کتاب بخوانیم.
آیا قسمت خاصی از این کتاب با شما طنین انداز شد؟ آیا قسمتی از کتاب را دوست دارید که با ما به اشتراک بگذارید؟ افکار خود را به اشتراک بگذارید و بیایید با هم به دنیای ادبیات شیرجه بزنیم.
دیدگاهتان را بنویسید