۲۸. چگونه ذهنیت رشد میتواند سلامت روان شما را متحول کند؟

عناوین
Toggleذهنیت رشد در برابر ذهنیت ثابت
در این مقاله با تفاوتهای ذهنیت رشد (growth mindset) و ذهنیت ثابت (fixed mindset) آشنا میشوید، یاد میگیرید چطور ذهنیت رشد را در سلامت روان به کار ببرید، و میفهمید این طرز فکر چطور میتواند نگاهتان را به اضطراب، افسردگی و بهبود تغییر دهد.
چرا بیحوصلگی برای بسیاری از مردم تجربهای آزاردهنده است؟ چون ما به طور طبیعی به رشد و یادگیری از تجربیات جدید گرایش داریم. وقتی زندگیمان را بر پایه رشد بنا کنیم، حتی سختیها نیز به فرصتهایی برای پیشرفت تبدیل میشوند. اما اغلب در این مسیر متوقف میشویم، چون در دام ذهنیت ثابت میافتیم.
کارول دوک (Carol Dweck)، نویسنده کتاب Mindset که این بخش بر اساس آن نوشته شده، میگوید:
«در ذهنیت رشد، افراد باور دارند که تواناییهای اصلیشان میتواند از طریق تلاش و پشتکار توسعه یابد. هوش و استعداد فقط نقطهی شروع است. این دیدگاه، عشق به یادگیری و استقامت لازم برای موفقیتهای بزرگ را تقویت میکند.»
در مقابل، ذهنیت ثابت این باور است که تواناییها یا ذاتاً در شما هست یا نیست. در این نگاه، استعداد نتیجه شانس است، نه تلاش.
اگر ذهنیت ثابت داشته باشید، ممکن است بگویید: «من در ریاضی افتضاحم»، یا «من افسردهام و هیچ کاری از دستم برنمیاد»، یا وقتی فردی موفق را میبینید، با حسرت بگویید: «اون واقعاً بااستعداده.»
در این حالت، بازخوردها تهدید محسوب میشوند و نگاه شما سیاهوسفید است: «یا بلدم یا بلد نیستم»، «باید کامل به نظر برسم»، «این وضعیت بهتر نخواهد شد؛ فقط باید تحملش کنم.»
چرا ذهنیت رشد برای سلامت روان ضروری است؟
داشتن ذهنیت رشد در زمینه سلامت روان حیاتی است.
بسیاری از افراد بهدلیل روانشناسی سطحی یا برداشتهای نادرست از تحقیقات علمی، باور دارند که اضطراب یا افسردگی صرفاً به یک نقص زیستی یا مشکل ذاتی در شخصیت آنها مربوط میشود، و در نتیجه، تغییری ممکن نیست.
اما حقیقت این است که بیشتر مردم احساس ناتوانی و درجا زدن دارند چون نمیدانند چقدر مهارت، ابزار و گزینه برای بهبود وجود دارد. اغلب ما آموزش مناسبی درباره پردازش احساسات یا بهبود سلامت روان ندیدهایم.
واقعیت این است: صدها راه برای درمان افسردگی و اضطراب وجود دارد. تا زمانی که حداقل چند مورد از آنها را امتحان نکردهاید، نمیتوان گفت تغییر ممکن نیست.
با ذهنیت رشد، مشکلات بهجای موانع، تبدیل به فرصتهای یادگیری میشوند. این طرز فکر به شما انعطافپذیری لازم را میدهد تا مهارتهای تازهای برای عبور از چالشها توسعه دهید. احساسات دردناک دیگر نشانه ضعف نیستند، بلکه نشانه فرصتاند.
ذهنیت رشد میپرسد:
-
از این موقعیت چه چیزی میتوانم یاد بگیرم؟
-
چه منابعی میتوانند به من کمک کنند؟
-
اگر تمرین کنم، آیا میتوانم بهتر شوم؟
و به جای شرمندگی از آسیبپذیری، میگوید: «هنوز یاد نگرفتهام، اما ادامه میدهم.»
در این رویکرد، حتی بازخورد هم یک امکان برای رشد است، نه تهدیدی برای ارزش شخصی.
ذهنیت رشد چگونه تجربه احساسات را تغییر میدهد؟
گاهی اوقات ممکن است احساساتی شدید، فراگیر و آزاردهنده را تجربه کنیم. اما تنها با یک قدم فاصله گرفتن از آن وضعیت و پرسیدن این سوال ساده که «از این تجربه چه میتوانم بیاموزم؟»، معنا و جهت احساسات بهطور چشمگیری تغییر میکند.
وقتی ذهنیت رشد را در زندگیتان پرورش دهید، هر چالش یا احساس ناخوشایند به فرصتی برای رشد تبدیل میشود، فرصتی برای یادگیری یک مهارت تازه یا نگاه کردن به زندگی از زاویهای متفاوت.
نگرش ما نسبت به احساسات، نقشی کلیدی در مسیر بهبود دارد. اگر هنگام اضطراب با خود بگوییم: «این خیلی بد است. این وضعیت وحشتناک است. چرا من دائماً مضطربم؟ این هیچوقت درست نمیشود»، در واقع در ذهنیت ثابتی گیر کردهایم که راههای رشد را مسدود میکند.
اما اگر همان اضطراب را با ذهنیت رشد ببینیم و بپرسیم:
- «این احساس چه چیزی درباره من یا موقعیتم میگوید؟»
- «آیا مهارتی هست که بتوانم یاد بگیرم تا بهتر با این وضعیت کنار بیایم؟»
- «آیا میتوانم از این تجربه، همدلی بیشتری با دیگران پیدا کنم؟»
ناگهان رابطه ما با آن احساس تغییر میکند. شاید احساس بهطور کامل از بین نرود، اما شما آن را به عنوان فرصتی برای یادگیری چیز جدیدی دربارهی خودتان میبینید. یا شاید اضطراب خود را به عنوان فرصتی برای کسب همدلی بیشتر نسبت به دیگرانی که دچار اضطراب هستند، میبینید.
ذهنیت رشد شما را تشویق میکند تا به دنبال راهحلهای واقعی باشید—چه یادگیری مهارتهایی مانند بیوفیدبک یا بهداشت خواب، و چه دریافت کمک از متخصصان سلامت روان.
در این مسیر، احساسات دیگر موانع دردناک نیستند؛ بلکه نشانههایی هستند که شما را به سمت یادگیری، بهبود و انتخابهای آگاهانهتر هدایت میکنند.
چگونه ذهنیت رشد را پرورش دهیم؟
برای پرورش ذهنیت رشد، نخست باید نگاه خود را به احساسات و خودتان تغییر دهید. بهجای اینکه احساسات را صرفاً خوب یا بد بدانید، یا خود را فردی «موفق» یا «شکستخورده» تلقی کنید، خودتان را به عنوان فردی در حال رشد ببینید. هر احساس یا تجربهی ناخوشایند میتواند فرصتی برای یادگیری باشد، نه نشانهای از ناتوانی یا ضعف.
پیشرفتهای پایدار از تمرینهای کوچک و مداوم آغاز میشود. بهجای اینکه منتظر ناپدید شدن اضطراب یا افسردگی باشید، میتوانید با انجام اقدامات ساده و روزانه، زندگی معنادار و رضایتبخشی برای خود بسازید.
باور به تغییرناپذیر بودن خود یا احساساتتان، بزرگترین مانع برای پیشرفت است. مغز انسان دارای قابلیت انعطافپذیری عصبی (Neuroplasticity) است؛ یعنی در هر سنی میتواند یاد بگیرد، رشد کند و تغییر یابد. برای نمونه، مطالعات نشان دادهاند کودکانی که تنها یک سال ویولن میزنند، بخش موسیقی مغزشان بهطور قابلمشاهدهای رشد میکند. همچنین افرادی که مراقبه (مدیتیشن) انجام میدهند، سیمکشیهای مغزی بهتری در ناحیه تنظیم هیجان پیدا میکنند.
برای یادگیری هرچه بیشتر دربارهی نوروپلاستیسیته، این قابلیت شگفت انگیز مغز برای تغییر، روی این لینک کلیک کنید.
اگر فکر میکنید که فقط افراد باهوش یا خوششانس میتوانند تغییر کنند، خود را از این ظرفیت طبیعی محروم میکنید. رشد، حاصل انتخاب و تمرین است، نه تصادف یا استعداد ذاتی.
تمرینهایی برای تقویت ذهنیت رشد در زندگی روزمره
در اینجا چند تمرین ساده اما مؤثر برای ساخت و تقویت ذهنیت رشد آورده شده است:
-
نقصهای خود را بپذیرید: آنها را پنهان نکنید یا از آنها شرمگین نباشید. به جای آن، به عنوان فرصتهایی برای رشد به آنها نگاه کنید. تمرکزتان را از کمالگرایی به پیشرفت تغییر دهید.
-
از واژهی «هنوز» استفاده کنید: بهجای گفتن «من بلد نیستم»، بگویید «من هنوز یاد نگرفتهام». مثلاً: «من هنوز یاد نگرفتهام چطور شنوندهی خوبی باشم.»
-
فرصتهای یادگیری متنوع را امتحان کنید: میتوانید از ابزارهایی مانند مقالهها، تمرینها، برگههای کاری، دورههای آموزشی، گروههای حمایتی یا جلسات درمانی استفاده کنید. یادگیری، تنها از یک مسیر اتفاق نمیافتد.
-
بر ارزشهای خود تمرکز کنید: به جای جلب تأیید دیگران، بر این تمرکز کنید که میخواهید چه انسانی باشید و چه چیزی برایتان واقعاً مهم است.
-
پذیرفتن بازخورد را تمرین کنید: بازخورد را بهعنوان تهدید نبینید، بلکه بهعنوان فرصتی برای رشد آن را در آغوش بگیرید.
-
به تلاش خود اعتبار دهید، نه فقط نتیجه: حتی اگر هنوز به هدف نرسیدهاید، تلاش مستمر خود را تحسین کنید.
در پایان، شما را دعوت میکنم که در این مسیر، ذهنیت رشد را بهجای ذهنیت ثابت انتخاب کنید. بهجای آنکه تنها در پی از بین بردن احساسات باشید، از خود بپرسید: «در دل این احساس، چه چیزی برای یاد گرفتن وجود دارد؟»
اگر از دریچه رشد به احساسات و چالشها نگاه کنید، حتی سختترین تجربیات میتوانند به نقطهی شروعی برای تغییر، معنا و قدرت تبدیل شوند.
جمعبندی: طرز فکر ما، پایهی سلامت روان ماست
طرز فکر ما میتواند احساسات ما را زندانی کند یا آزاد. هر بار که بهجای قضاوت، با کنجکاوی به احساست نگاه میکنی، گامی کوچک اما اساسی بهسوی آزادی برداشتهای.
هر سختی، دعوتی است به رشد. انتخاب با توست: در داستانهای قدیمی بمانی، یا نویسنده داستان جدید خودت باشی.
🔹 کوچینگ: آغاز یک تغییر واقعی
اگر احساس میکنی در یکی از بخشهای زندگیات گیر کردهای، با ذهنیت رشد میتوانی آن را به فرصتی برای تحول تبدیل کنی.
یک تمرین ساده برای شروع:
✍️ بنویس:
-
کجا احساس ناتوانی میکنی؟
-
چه باوری باعث شده فکر کنی «دیگر هیچ کاری از دستت برنمیآید»؟
-
با ذهنیت رشد، چه زاویهی جدیدی میتوانی ببینی؟
-
چه گام کوچکی، فقط برای امروز، میتوانی برداری؟
اگر مایلید در این مسیر تنها نباشید، میتوانید از کوچینگ بهره ببرید، تا با هم مسیر رشد و بازنویسی ذهنیتها را بررسی کنیم. برای رزرو جلسات کوچینگ، روی این لینک کلیک کنید. جلسه اول برای آشنایی با موضوع شما رایگان است.
دیدگاهتان را بنویسید