خلاصه کتاب روی خوش استرس: چگونه استرس را به نیرویی مثبت تبدیل کنیم

عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: The Upside of Stress: Why Stress Is Good for You, and How to Get Good at It
- نویسنده: کلی مک گونیکال
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- ژانر: روانشناسی، غیر داستانی، خودیاری، سلامتی، توسعه شخصی، علوم پایه، بهره وری
- امتیاز کتاب: ۴.۰۹ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
درباره نویسنده
کلی مک گونیگال یک روانشناس در دانشگاه استنفورد و یک رهبر در زمینهی “کمک علمی” است که تحقیقات در روانشناسی، علوم اعصاب و پزشکی را در موقعیتهای زندگی روزمره اعمال میکند. او نویسنده کتاب پرفروش بین المللی «غریزهی قدرت اراده» (The Willpower Instinct) است.

کتاب «روی خوش استرس» قدرت نگرش ما را در مقابله با استرس بررسی میکند. این خلاصه عملکرد درونی پاسخهای بیولوژیکی و روانشناختی ما به استرس را توضیح میدهند و دیدگاههای جدیدی را در مورد اینکه چگونه استرس میتواند به رشد ما کمک کند باز میکند.
مقدمه: در مورد استرس به روشی کاملاً جدید فکر کنید.
فهرست چیزهایی که ما را تحت فشار قرار میدهند طولانی است: ددلاینها، مشکلاتی که باید حل شوند، انتظار در ترافیک، صورتحسابهایی که باید پرداخت کنیم. در واقع، به نظر میرسد زندگی مدرن از زمانی که صبح از خواب بیدار میشویم تا زمانی که شب به رختخواب میرویم، پر از استرس است. اما چه میشود اگر این سرعت بالا و گیج کننده واقعاً برای ما خوب باشد؟
اگرچه ما معمولاً استرس را چیزی منفی میدانیم، اما جنبهی دیگری از داستان نیز وجود دارد: به نظر میرسد در طول اعصار، بدن ما راههایی را برای مدیریت استرس به روشهای بسیار پیچیدهتر و مبتکرانهتر از آنچه تصور میکنیم، ایجاد کرده است. حتی ممکن است به ما کمک کند قویتر و سالمتر شویم.
در این خلاصه، متوجه خواهید شد که:
- چرا دیدگاه مثبت در مورد استرس به میزان بیشتری باعث افزایش طول عمر نسبت به ورزش کردن میشود.
- چگونه گرفتن دستان یکدیگر تاثیر موقعیتهای استرس زا را کاهش میدهد. و
- چرا افرادی که بازنشسته هستند خطر ابتلا به افسردگی بیشتری دارند؟
استرس زمانی مضر است که شما این باور را داشته باشید.
همه ما میلیونها بار شنیدهایم که استرس برای ما مضر است و علت بیشتر بیماریهاست. پس چرا باید ناگهان نظر خود را عوض کنیم؟
به این فکر کنید که واقعیت استرس چیست: واکنشی که زمانی رخ میدهد که چیزی که به آن اهمیت میدهید در خطر است. این میتواند خستگی شما به دلیل ترافیک یا غم از دست دادن یک عزیز باشد.
در یک مطالعه در سال ۲۰۰۶ در ایالات متحده، محققان دریافتند که سطوح بالای استرس خطر مرگ را تا ۴۳ درصد افزایش میدهد. اما این فقط در افرادی بود که معتقد بودند استرس مضر است. کسانی که سطوح استرس بالایی را گزارش کردند، اما باور نداشتند که این استرس مضر است، کمترین خطر مرگ را در بین تمام شرکتکنندگان داشتند، که منجر به این نتیجه میشود که استرس مضر است، زمانی که شما این باور را داشته باشید که استرس مضر است.
یک مطالعه در دانشگاه ییل نشان داد افرادی که به نگاه مثبتی به پیری داشتند، ۷.۶ سال بیشتر از سایرین عمر میکردند. این میزان بسیار بیشتر از چهار سال اضافی است که با ورزش کردن و سیگار نکشیدن به دست میآورید!
مثبت اندیشی یک سیستم باور قوی است که میتواند بر سلامت بدن شما تأثیر بگذارد. این باورها که اغلب از آنها به عنوان ذهنیت یاد میشود، فراتر از ترجیحات صرف یا دانش اکتسابی است. این طرز فکر که ریشه در درک شخصی شما از جهان دارد، به طور قابل توجهی بر افکار، اعمال و احساسات شما تأثیر میگذارد.
دیدگاه شما نسبت به استرس یک جزء اساسی از طرز فکر شماست که بر تصمیمات روزانهی شما تأثیر میگذارد. اگر استرس را مضر میدانید، ممکن است به طور کامل از آن اجتناب کنید. برعکس، کسانی که استرس را مفید میدانند، تمایل بیشتری به ابداع استراتژیهای مقابلهای، جستجوی کمک و بهینه سازی پاسخ خود به موقعیتهای استرس زا دارند.
آیا شما فردی هستید که مستقیماً با استرس مقابله میکنید؟ اگر چنین است، احتمالاً احساس میکنید که توانایی بیشتری در مدیریت موانع زندگی خود دارید و نسبت به مدیریت چالشهای زندگی اعتماد به نفس بیشتری دارید. این باور که استرس سودمند است میتواند به یک پیشگویی خودشکوفایی تبدیل شود. با این حال، اگر استرس باعث میشود که شما بخواهید از چالشها دوری کنید، نگران نباشید! بینشهایی که در ادامه توضیح میدهیم، به شما کمک میکند تا طرز فکر خود را تغییر دهید.
انواع پاسخهای استرس ما را به تعامل، ارتباط و رشد ترغیب میکند.
در اواخر دههی ۱۹۹۰، مرکز تروما در بیمارستانی در آکرون، اوهایو، آزمایشی را بر روی بازماندگان تصادفات رانندگی انجام داد. آنها دریافتند که میتوانند با تجزیه و تحلیل نمونهی ادرار جمع آوری شده از بازماندگان بلافاصله پس از تصادف، پیش بینی کنند که چه کسی دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشود.
۴۶ بیمار از ۵۵ بیمار دارای سطوح بالاتری از هورمونهای استرس مانند کورتیزول و آدرنالین در ادرار خود بودند و از PTSD رنج نمیبردند. ۹ بیمار باقی مانده، با سطوح پایینتر هورمون استرس، به این اختلال مبتلا شدند. این آزمایش شواهد قدرتمندی را به دست آورد مبنی بر اینکه استرس میتواند منجر به بهبودی طولانیمدت بهتری شود، حتی در رویدادهای شدیداً آسیبزا.
بنابراین، بر خلاف تصور رایج، استرس صرفاً به دلیل ایجاد واکنش جنگ یا گریز نیست. این دیدگاه ساده انگارانه با زندگی مدرن همخوانی ندارد. ما نمیتوانیم هر زمان که با اختلاف نظر مواجه میشویم از روابط خود فرار کنیم و همچنین نمیتوانیم در زمان نزدیک شدن به ددلاینها به درگیری فیزیکی در محل کار متوسل شویم!
پاسخ جنگ یا گریز در موقعیتهایی مانند حمله یا شرایط اضطراری مانند ساختمان در حال سوختن هنوز ارزشمند باقی میماند. با این حال، ما همچنین این توانایی را داریم که از استرس برای رویارویی با چالشها، تقویت ارتباط با دیگران و تکامل از طریق تجربه استفاده کنیم.
پاسخهای استرس مختلفی وجود دارد که به ما در رویارویی با مشکلات با طرز فکر مثبت کمک میکند. یکی از اینها پاسخ به چالش است. این پاسخ شبیه پاسخ جنگ یا گریز است، اما برای موقعیتهایی طراحی شده است که در عین فشار، بقای شما را به خطر نمیاندازند. پاسخ به چالش، کورتیزول و آدرنالین را آزاد میکند تا حس اعتماد به نفس و انگیزه را برای یادگیری از یک تجربهی چالش برانگیز پرورش دهد.
یکی دیگر از واکنشهای مفید استرس، تمایل و دوستی است، جایی که وقتی احساس استرس میکنیم با یک دوست صمیمی یا عزیز ارتباط برقرار میکنیم. این عمل باعث ترشح هورمون اکسی توسین میشود. اکسی توسین که اغلب مولکول عشق نامیده میشود، از طریق پرورش روابط اجتماعی، ارتباط با دیگران را تقویت میکند.
مقالهی مرتبط: اکسی توسین، هورمون عشق
پاسخهای استرس مثبت علاوه بر کمک به ما در مقابله با استرس در در لحظه کنونی، اثری ماندگار مانند واکسن بر روی مغز ما میگذارند. این تجربیات به بدن و ذهن ما میآموزد که چگونه استرس مشابهی را در آینده مدیریت کنیم. به همین دلیل است که تحمل استرس باعث میشود در دراز مدت بهتر با آن کنار بیایید.

یک زندگی پر استرس اغلب یک زندگی معنادار است!
به نظر خلاف واقعیت میرسد درست است؟ اما به این موضوع توجه کنید: در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶، محققان نظرسنجی جهانی گالوپ از بیش از ۱۲۵۰۰۰ نفر ۱۵ ساله و بالاتر پرسیدند که آیا روز قبل استرس بزرگی را تجربه کردهاند یا خیر.
به طور متوسط، تقریباً یک سوم از جمعیت هر کشور تجربهی استرس را گزارش کردند. فیلیپین در این نظرسنجی پیشتاز بود و ۶۷ درصد از جمعیت آن از استرس رنج میبرند. ایالات متحده با ۴۳ درصد پس از آن، در رتبه بعدی قرار گرفت. کشورهای دیگر سطح استرس بسیار پایین تری را گزارش کردند که در کشور آفریقایی موریتانی تنها ۵ درصد بود.
بنابراین چگونه این آمار با دادههای دیگر مطابقت دارد؟ نتایج پژوهشگران را شگفت زده کرد. کشورهایی که سطوح بالاتری از استرس را نشان میدهند، احتمالاً تولید ناخالص داخلی بالاتر، امید به زندگی طولانیتر و کیفیت زندگی بهتری خواهند داشت. در مقابل، کشورهایی مانند موریتانی با سطوح پایین استرس مستعد سطوح بالایی از فساد، فقر، گرسنگی یا خشونت بودند!!!!
این همان چیزی است که نویسنده آن را پارادوکس استرس مینامد: زندگی شاد حاوی استرس است و زندگی بدون استرس شادی را تضمین نمیکند. چگونه میتوانیم این را توضیح دهیم؟
خوب، شاید به این دلیل که یک زندگی معنادار لزوماً یک زندگی پر استرس نیز هست. بر اساس مطالعهای در سال ۲۰۱۳ در دانشگاه ایالتی استنفورد و فلوریدا، افرادی که بیشترین تعداد رویدادهای استرس زا را در گذشتهی خود گزارش کردهاند، به احتمال بیشتری زندگی خود را معنادار میدانستند.
و شما چطور؟ آیا زندگی خود را معنادار میدانید و چرا؟ ما اغلب احساس هدف خود را از نقشهای متفاوتی که بازی میکنیم و مسئولیتهایی که داریم، در شغلهایمان، بهعنوان والدین، و در روابطمان، میگیریم. فعالیتهایی که بیشترین احساس معنی را برای ما دارند دقیقاً همانهایی هستند که بزرگترین منابع استرس در زندگی ما هستند.
این در دو نظرسنجی اخیر در بریتانیا و کانادا نشان داده شده است. سی و چهار درصد از بزرگسالان شرکت کننده در بریتانیا اظهار داشتند که داشتن یک نوزاد استرسزاترین تجربهی زندگی آنها بوده است. و ۶۲ درصد از کاناداییهای شرکتکننده، شغل خود را بزرگترین منبع استرس خود میدانستند.
تحقیقات همچنین به ما میگوید که زندگی با استرس کمتر همچنین ممکن است شادی کمتری نیز به همراه داشته باشد. انسانها زمانی که مشغول هستند، شادتر هستند. این ممکن است توضیح دهد که چرا بازنشستگی، زمانی از زندگی که به طور ناگهانی کارهای کمتری نسبت به قبل انجام میدهیم، خطر افسردگی را تا ۴۰ درصد افزایش میدهد.
فقط تفکر متفاوت دربارهی استرس به ما کمک میکند تا با آن مقابله کنیم.
با صدها مقاله، گفتگوهای رادیویی و تحقیق در این زمینه، به نظر میرسد استرس یکی از بزرگترین معماهای قرن حاضر باشد. تقریباً همه کسانی که میشناسیم، استرس را یک چالش و مبارزه میدانند.
اما در مورد آن افرادی که به نظر میرسد در طول زندگی آرامش بیشتری دارند چه؟ همه ما حداقل یکی از آنها را میشناسیم. هر از چند گاهی با افرادی مواجه میشویم که خیلی بهتر از دیگران با استرس کنار میآیند. آنها چه کاری متفاوت انجام میدهند؟ همه چیز به نحوهی تفکر آنها در مورد استرس بستگی دارد.
همکار، همسایه یا آشنای انعطافپذیر شما میتواند با چالشها روبهرو شود، زیرا استرس را بخشی عادی از زندگی میداند. که هست! بدون استرس، فرصتهای بسیار کمتری برای رشد و یادگیری خواهیم داشت. علاوه بر این، پذیرش اینکه استرس طبیعی است باعث میشود کمتر به هر چالشی به عنوان یک فاجعه نگاه کنیم.
این افراد انعطافپذیر میدانند که هر چقدر هم که شرایط استرسزا باشد، زندگی ادامه دارد. آنها همچنان به انتخابهایی ادامه میدهند که موقعیت یا خودشان را تغییر میدهند. اما ذخیرهی قدرت آنها از کجا میآید؟ جالب است بدانید که این ذخیرهی قدرت اغلب در نتیجهی تجربه روزهای سختِ گذشته ایجاد میشود.
ترزا بتانکور (Theresa Betancourt)، دانشیار بهداشت کودک و حقوق بشر در دانشکدهی بهداشت عمومی هاروارد، در سال ۲۰۰۲ در سیرالئون با گروهی از کودکان سرباز مواجه شد که علیرغم تجربههای دشوار و ناگواریهای شدید، تابآوری و انعطافپذیری شگفتانگیزی از خود نشان داده بودند. این مشاهدات او را به پرسشی مهم رساند: چه عواملی در چنین شرایط سختی به این کودکان کمک کرده است تا به زندگی ادامه دهند و امید خود را حفظ کنند؟
وحشتهایی که در گذشته تجربه کردهاند به آنها این امکان را میدهد که هنگام مواجهه با مشکلات روزانه، تصویر بزرگتری را ببینند. بسیاری حتی آرزو داشتند که پزشک، روزنامه نگار و معلم شوند. حتی در موارد شدید، تجربیات گذشته استرس میتواند به ما قدرت و دیدگاه مثبت بدهد.
نگرانیهای خود را در آغوش بگیرید تا از آنها بهره مند شوید.
آیا تا به حال آنقدر عصبی شدهاید که کف دستهایتان به طور غیرقابل کنترلی عرق کند، قلبتان تند بزند و دهانتان خشک شود؟ این پاسخهای فیزیکی نشانههای واضح استرس هستند و شما معمولاً از خودتان انتقاد میکنید که به استرس اجازهی غلبه دادهاید. اما آیا این رویکرد درستی است؟
نه همیشه. پذیرش اضطراب در واقع به ما کمک میکند عملکرد بهتری داشته باشیم. این فقط بستگی به نحوهی کانال شما دارد. برای نشان دادن این موضوع، آلیسون وود بروکس (Alison Wood Brooks)، استاد مدرسهی بازرگانی هاروارد، به برخی از دانشجویانی که در آستانهی سخنرانی بودند، دستور داد که به خودشان بگویند «من آرامم»، در حالیکه به دیگران گفته شد که بگویند «من هیجان زده هستم».
یک ترفند ساده، اما کارساز بود: گروه دوم در مهارتهای ارائهی خود اعتماد به نفس بیشتری داشتند، فشار را با ظرافت بیشتری مدیریت کردند و به عنوان سخنران متقاعدکنندهتر و شایستهتر از گروه اول رتبه بندی شدند. گروه دوم سخنرانان به سادگی با تغییر ذهنیت خود، اضطراب خود را به انرژی هدایت کردند که عملکرد آنها را به شدت افزایش داد.
تکرار مانتراهای مثبت مانند “من هیجان زده هستم” یک راه عالی برای هدایت استرس به سمت قدرت است. پذیرشِ اضطراب خود استراتژی دیگری برای تغییر طرز فکر شما است و بسیار مهم است. چرا؟ زیرا بدون آن، شما در معرض خطرِ افتادن در چرخهی اجتناب از اضطراب هستید.
به عنوان مثال، نویسنده عمیقاً از پرواز میترسید. او تصمیم گرفت برای جلوگیری از اضطراب هرگز سوار هواپیما نشود. با این حال، با اجتناب از اضطراب از این طریق، او اجازه داد که چیزهایی را از دست بدهد. در نهایت، نویسنده از از دست دادن فرصتی برای دیدن اقوام یا گشت و گذار در شهرهای جدید خسته شد، بنابراین تصمیم گرفت دندانهایش را به هم فشار دهد و به جای آن با اضطراب خود روبرو شود. او هنوز در هواپیما عصبی میشود، اما میداند که ارزشش را دارد.

تعامل واقعی (Authentic) با دیگران استرس ما را به شجاعت، اعتماد به نفس و خرد تبدیل میکند.
استرس فقط یک بار و فشار اضافی نیست. همچنین میتواند کاتالیزوری برای یادگیری نحوهی مراقبت، همکاری و نشان دادن همدردی و شفقت موثرتر باشد. پس چرا آن را در آغوش نگیرید؟
پاسخ تمایل و دوستی را که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم را به یاد بیاورید. این به ما فرصتی میدهد تا در برخورد با دیگران اجتماعی، شجاع و زیرک بودن را تمرین کنیم. چگونه؟ این سیستم مراقبت اجتماعی را با ترشح اکسی توسین فعال میکند و در عین حال مراکز ترس در مغز را مهار میکند. این امر منجر به افزایش همدلی، ارتباط و اعتماد در بین افراد میشود.
به طور همزمان، آزاد شدن دوپامین سیستم پاداش را فعال میکند. این باعث میشود نسبت به تواناییهای خود احساس اعتماد به نفس و خوش بینی داشته باشیم و انگیزه را افزایش میدهد و در عین حال ترس را کاهش میدهد. در نهایت، سیستم هماهنگی (the attunement system) توسط انتقال دهنده عصبی سروتونین روشن میشود. این امر ادراک، شهود و خودکنترلی ما را افزایش میدهد و درک اقداماتی را که برای به دست آوردن بهترین نتایج باید انجام دهیم، آسانتر میکند.
این میزان زیست شناسی برای به خاطر سپردن، زیادی است! مهمترین چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که هر بار که تصمیم میگیرید به دیگران کمک کنید، پاسخ تمایل و دوستی را فعال کنید. حتی اگر به سادگی فشردن دست همسرتان در طول یک فیلم ترسناک باشد! صرفاً نشان دادن مراقبت از کسی میتواند ترس را به امید تبدیل کند.
یک مطالعه در UCLA این را ثابت کرد. به شرکت کنندگان گفته شد که به عزیزانشان شوک الکتریکی دردناک داده خواهد شد. به آنها دو راهبرد مختلف برای مقابله پیشنهاد شد: فشار دادن توپهای کاهش دهندهی استرس یا گرفتن دست یکی از عزیزان.
نشان داده شد که گرفتن دست باعث افزایش فعالیت در مراکز پاداش و مراقبت مغز و کاهش فعالیت در آمیگدال، مرکزی مسئول ترس و اجتناب میشود. توپ استرس هیچ تأثیری بر آمیگدال نداشت و تأیید میکند که اکثر استراتژیهای اجتناب نمیتوانند پریشانی یا اضطراب را از بین ببرند. ارتباط با دیگران در مواقع استرس از نظر علمی به عنوان پاسخی موثر به استرس تایید شده است.
دیدن جنبهی مثبت استرس شما را انعطاف پذیرتر میکند.
به زمانی در زندگی خود فکر کنید که منجر به تغییرات مثبت، هدف جدید یا رشد شخصی قابل توجهی در شما شده است. بعید نیست که این زمانها به دنبال دورههایی باشد که بسیار استرس زا بوده است. این پارادوکس استرس است! اگرچه طاقت فرسا است، تناقض استرس بسیار منطقی به نظر میرسد.
این ایده که آنچه ما را نمیکشد، ما را قویتر میکند، ایدهی جدیدی نیست. قرنهاست که می توان آن را در آموزههای ادیان و فلسفهها یافت. در واقع، ۸۲ درصد از پاسخ دهندگان در یک مطالعه، وقتی از آنها پرسیده شد که چگونه با استرس در زندگی خود کنار میآیند، تجربیات استرس زای قبلی را به عنوان منبع قدرت ذکر کردند. به عبارت دیگر: ناملایمات به ما کمک میکنند که یاد بگیریم و رشد کنیم.
داشتن یک زندگی در منطقهی امن خود، در واقع میتواند در درازمدت بیشتر به ما آسیب برساند تا سود. روانشناس مارک سیری (Mark Seery) دریافت که افراد ناآشنا با ناملایمات، کمترین مقاومت را در برابر آن دارند.
او از شرکت کنندگان در یک مطالعه خواست که دستان خود را در آب سرد قرار دهند. کسانی که کمتر به سختی ها عادت داشتند، سرما را دردناکترین و ناخوشایندترین دیدند و دستهایشان را سریعتر بیرون آوردند. چه چیزی در ذهن این افراد میگذشت؟ اکثر آنها افکار خود را در مورد اینکه چگونه “نتوانستند تحمل کنند” گزارش کردند. آنها با بیاعتبار کردن تواناییشان برای مقابله و با تردید پیشگیرانه در توانایی خود برای مقابله، فقط خودشان را بیشتر مضطرب کردند.
حتی اگر در حال حاضر با موقعیتی مواجه هستید که بسیار استرس زاتر از بردن دست خود در آب یخ است، به یاد داشته باشید که نگرش شما نسبت به استرس، نتایج و همچنین چالشهای آینده را شکل خواهد داد. این حقیقت به خوبی شناخته شده است که مردانی که در اولین حملهی قلبی خود یک نکتهی مثبت پیدا میکنند، به عنوان مثال، فرصتی برای تغییر اولویتهای خود، قدردانی بیشتری از زندگی دارند. بعلاوه، افرادی که روابط خانوادگی بهتری دارند، کمتر دچار حمله قلبی میشوند.
واقعیت این است که دیدن قسمت مثبت اتفاقات باعث بهبود چشمگیر تواناییهای مقابلهای ما میشود. به جای تکیه بر راهبردهای اجتنابی ناکارآمد، افرادی که مثبت میبینند، میتوانند گامهای پیشگیرانهای برای مقابله با استرس خود بردارند. حتی بدن آنها پاسخ فیزیکی سالمتری به استرس نشان میدهد: زمان بهبودی سریعتری دارند و خطر افسردگی، حملات قلبی و بیماریها در آنها کاهش مییابد.
خلاصه نهایی
پیام کلیدی این کتاب:
علیرغم آنچه ممکن است فکر کرده باشید، استرس همیشه برای شما بد نیست. اگر به تجربیات استرس زا به عنوان چیزی که میتوانید از آن بیاموزید نگاه کنید، مطمئناً این کار را خواهید کرد. حتی پاسخهای بیولوژیکی ما به استرس به ما امکان میدهد روابط را عمیقتر کنیم، اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم و انعطاف پذیری خود را افزایش دهیم.
توصیه عملی:
برای تاب آوری بیشترِ فردا از استرس امروز درس بگیرید.
دفعه بعد که در وسط یک موضوع استرس زا قرار گرفتید، سعی کنید مزایای چنین موقعیتی را ببینید. چگونه میتوانید از این استرس به خوبی استفاده کنید؟ به سادگی با در نظر گرفتن پاسخ به این سوال، بهتر میتوانید نه تنها بر آن موقعیت، بلکه بر موقعیتهای استرسزای آینده نیز غلبه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید