خلاصه کتاب شفای زندگی: قدرت ذهن برای درمان بدن

عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: You Can Heal Your Life
- نویسنده: لوئیز هی
- سال انتشار: ۱۹۸۴
- ژانر: خودیاری، معنوی، سلامتی، روانشناسی، توسعه شخصی، الهام بخش
- امتیاز کتاب: ۴.۱۵ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
شفای زندگی یا شما میتوانید زندگی خود را شفا دهید یک کتاب خودیاری است که توسط لوئیز هی نوشته شده و برای اولین بار در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. این کتاب به یکی از آثار کلاسیک در ژانر توسعه شخصی تبدیل شده و میلیونها خواننده در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داده است. موضوع اصلی کتاب بر این مفهوم تأکید دارد که افکار و باورهای ما تأثیر مستقیم بر سلامت جسمی، عاطفی و معنوی ما دارند. لوئیز هی بر قدرت مثبتاندیشی، عشق به خود و توانایی درمان خود از طریق تغییر افکار و نگرشها تمرکز دارد. در ادامه، خلاصهای از این کتاب آورده شده است.
درباره نویسنده
لوئیز هی (۱۹۲۶-۲۰۱۷) نویسنده، سخنران و پیشگام خودیاری با نفوذ بود که به دلیل فعالیتهای تحولآفرین خود در زمینه توسعه شخصی شناخته شد. او در لسآنجلس، کالیفرنیا به دنیا آمد و دوران کودکی پرچالش و دشواری را تجربه کرد. با این حال، او بعداً سفر عمیقی برای خودشناسی و شفا آغاز کرد که مبنای کارهای آیندهاش قرار گرفت. در سال ۱۹۷۶، در سن ۵۰ سالگی، لوئیز هی اولین کتاب خود با عنوان بدن خود را شفا دهید را منتشر کرد که در آن به بررسی ارتباط ذهن و بدن و ارتباط بیماریهای جسمی با الگوهای عاطفی و ذهنی پرداخت. این کتاب، پایه و اساس کتاب پرفروش بعدی او، شفای زندگی (۱۹۸۴)، شد که او را به شهرت بینالمللی رساند.
لوئیز هی از طریق نوشتهها، کارگاهها و سخنرانیهایش میلیونها نفر را الهام بخشید تا از عشق به خود، تاکیدات مثبت و تفکر مثبت به عنوان ابزارهایی برای رشد شخصی، شفا و ساختن یک زندگی رضایتبخش استفاده کنند. او به چهرهای محبوب در جامعه خودیاری تبدیل شد و میراثی ماندگار به عنوان نماد امید و توانمندی برای افراد بسیاری که به دنبال تغییر و کشف خود بودند، از خود بر جای گذاشت.

مقدمه: کشف مزایای تحولآفرین تفکر مثبت و مبانی شفا
زمانی که لوئیز هی به سرطان دهانهی رحم مبتلا شد، او معتقد بود که این بیماری نتیجهی یک عمر ضربههای روحی و جسمی است. به همین دلیل، تصمیم گرفت به دنبال درمانهای جامع و پزشکان متخصص در روشهای درمان طبیعی بگردد. در طول این مسیر، او یاد گرفت که چگونه خود را درمان کند و به خود عشق بورزد.
لوئیز هی با معرفی مفهوم ارتباط ذهن و بدن، تأکید میکند که ذهن ما و باورهای عمیق و دیرینهمان دربارهی خودمان، منبع اصلی بسیاری از بیماریهای جسمی و عاطفی ما هستند. او باور دارد که میتوان با تغییر نگرشها و افکار خود، بر مشکلات فائق آمد و آنها را درمان کرد.
این خلاصه به بررسی روشهای دگرگونی لوئیز هی پرداخته و علاوه بر ارائه ابزارهای عملی برای آغاز فرآیند درمان، شما را به الهام و ترغیب برای دنبال کردن این مسیر نیز دعوت میکند.
در این خلاصه، خواهید آموخت:
- چگونه ذهن خود را از افکار منفی پاک کنید؛
- چگونه با گذشتهی خود صلح کنید؛
- چگونه افکار خود را در مسیر پیشرفت و رشد کنترل کنید.
آنچه را که فکر میکنیم آشکار میکنیم
اولین گام در روش خوددرمانی تحولآفرین لوئیز هی این است که بپذیرید مسئولیت همه چیز در زندگی خود را بر عهده دارید. این بدان معنا نیست که شما میتوانید رویدادهایی مانند پنچر شدن لاستیک را کنترل کنید، بلکه به این معنی است که شما میتوانید نحوه واکنش خود را به این رویدادها کنترل کنید. اگر واکنش شما ترحم به خود باشد، مثلاً بگویید: “این همیشه برای من اتفاق میافتد”، ممکن است احساس کنید که در دنیایی پر از لاستیکهای پنچر شده و بدشانسی زندگی میکنید. دلیل این امر این است که هر فکری که دارید، واقعیت شما را شکل میدهد.
پیام کلیدی این قسمت: ما آنچه را که فکر میکنیم آشکار میکنیم.
اگرچه این سطح از قدرت و مسئولیت ممکن است احساس سنگینی داشته باشد، نگران نباشید؛ زیرا جهان از شما حمایت میکند. کیهان، یا هر نیروی برتر دیگری که به آن باور دارید، از شما در هر کاری که میخواهید انجام دهید حمایت کرده و به شما کمک میکند تا هر آنچه را که میخواهید، آشکار کنید. و در حالی که از شما حمایت میکند، هیچگاه شما را قضاوت نمیکند. کائنات اساساً هر آنچه را که بخواهید، به شما میدهد.
اما مشکل این است که در حالی که جهان شما را قضاوت نمیکند، شما به طور مداوم خود را قضاوت میکنید. از آنجا که ضمیر ناخودآگاه شما تمایل دارد هر آنچه را که در مورد خودتان فکر میکنید، باور کند، احتمالاً تصوری نسبتاً منفی از خود دارید. افکار آشنا مانند “من خیلی احمق، خیلی تنبل، خیلی کوتاه، خیلی قد بلند هستم” تنها روشهایی هستند که به شما میگویند: “من به اندازه کافی خوب نیستم.”
این خودگویی منفی تقصیر شما نیست. شما این ایدهها را در کودکی از اظهارات بیدقت بزرگترها جذب کردهاید که به عمق قلب شما نفوذ کردهاند. سپس، با بزرگتر شدن، این باورها را ادامه دادهاید و به همین دلیل است که همچنان در زندگی شما خود را نشان میدهند. زیرا شما همانطور که فکر میکنید، آنچه را که فکر میکنید آشکار میکنید.
طبق روش لوئیز هی، شفا با تغییر نگرش شما نسبت به گذشته آغاز میشود. این تغییر میتواند با تمرین بخشش انجام شود، بخشش تمامی کسانی که به شما آسیب رساندهاند، از جمله بزرگسالانی که اظهار نظرهای بیدقت داشتند. و نباید والدین خود را فراموش کرد، حتی اگر آنها بدترین پدر و مادر باشند، نگه داشتن خشم و عصبانیت فقط شما را سنگین میکند. در عوض، بخشش به شما این امکان را میدهد که آن خشم سنگین را کنار بگذارید و خود را آزاد کنید تا مسئولیت خوشبختی خود را بپذیرید.
فهرست بیماریها و احساسات مرتبط
هسته اصلی کتاب شامل فهرستی جامع از بیماریها و مشکلات جسمی به همراه الگوهای عاطفی و ذهنی مرتبط با آنها است که لوئیز هی معتقد است در بروز این مشکلات نقش دارند. برای هر بیماری، او جملات تأکیدی و الگوهای فکری مثبتی را پیشنهاد میدهد که خوانندگان میتوانند از آنها برای پردازش مسائل عاطفی و درمان استفاده کنند.
در اینجا برخی از بیماریهای رایج و احساسات مرتبط با آنها طبق آموزههای لوئیز هی آورده شده است:
سردرد:
احساس انتقاد از خود، شک به خود، ترسکمر درد:
عدم حمایت، احساس سنگینی، حمل ایدههای قدیمی
یکی از بیماریهای شایع که ارتباط مستقیم با احساسات و افکار ما دارد، کمردرد است. طبق آموزههای لوئیز هی، کمردرد میتواند ناشی از احساس عدم حمایت و حمل ایدههای قدیمی باشد. برای بررسی بیشتر این موضوع و روشهای درمانی مرتبط، میتوانید مقالهی جامع دربارهی “درمان کمردرد برای همیشه” اثر جان سارنو را مطالعه کنید. این مقاله به بررسی ریشههای روانی کمردرد و روشهای درمان آن پرداخته است.
مطالعه مقاله درباره شفا دادن کمردرد با دردگردن درد:
سرسختی و لجوج بودن، انعطافناپذیری، مقاومت در برابر تغییرمشکلات معده:
ناتوانی در هضم تجربیات یا ایدههای جدید، ترس، اضطرابمشکلات تنفسی:
ترس از قبول کردن کامل زندگی، احساس خفگیمشکلات قلبی:
فقدان شادی، عشق یا تعادل عاطفیدرد مفاصل:
مقاومت در برابر حرکت یا تغییر، احساس گیر افتادنآلرژی:
انکار قدرت یا خود، احساس دفاعیمشکلات پوستی:
احساس تهدید، احساسات حلنشده، انتقاد از خودمشکلات گوارشی:
ناتوانی در جذب تجربیات جدید، ترس از رها شدن
برای درک بهتر تأثیرات متقابل ذهن و جسم بر یکدیگر، مقالات مرتبط با این موضوع را مطالعه کنید و به بینشهایی جدید درباره ارتباط میان افکار و سلامت جسمی دست یابید.
[مطالعه مقالات بیشتر درباره ارتباط ذهن و جسم]

اولین قدم در مسیر دوست داشتن خود: پاکسازی باورهای محدودکننده
در حال حاضر با چه مشکلاتی در زندگی روبرو هستید؟ شاید پشتتان همواره درد میکند یا مدام سردرد دارید. شاید شما هنرمندی هستید که از الهام بیبهرهاید یا فردی بیکار که برای گذراندن زندگی تلاش میکند. شاید احساس تنهایی و حسرت برای یک یار خاص را تجربه میکنید. هر مشکلی که دارید، اولین قدم برای حل آن این است که انرژی خود را روی مشکل اصلی که باعث بقیه مشکلات شماست، متمرکز کنید: شما خودتان را دوست ندارید.
دوست داشتن خود، در ظاهر ساده است اما در عمل دشوار به نظر میرسد. پس از کجا باید شروع کرد؟
پیام کلیدی این بخش: اولین گام در سفر به سوی دوست داشتن خود این است که باورهای محدودکنندهتان را پاک کنید.
احتمالاً شما فهرستی از “بایدها” دارید: فهرستی از کارهایی که فکر میکنید باید انجام دهید یا ویژگیهایی که باید داشته باشید، مانند “باید قویتر باشم”، “باید بیشتر کار کنم”، “نباید شکایت کنم”. اما این باورها معمولاً به شما میگویند که به دلیل انجام ندادن این کارها اشتباه کردهاید و کافی نیستید. و چه کسی گفته که شما باید این کارها را انجام دهید؟
شاید بهتر باشد از خود بپرسید که چه کاری میتوانید انجام دهید؟ زیرا توانستن کلمهای جادویی است که امکانات را باز میکند. سوال اصلی این است: چرا کارهایی را که میتوانستم انجام دهم، انجام ندادهام؟
پاسخ احتمالا به این باز میگردد که شما خودتان را دوست ندارید. آیا اغلب از خود انتقاد میکنید؟ آیا از بدن خود سوءاستفاده کردهاید؟ آیا تواناییهای خود را دست کم میگیرید؟ آیا برای همیشه مجرد ماندهاید یا از یک رابطه سمی به دیگری میروید؟ آیا کارهایتان را به تعویق میاندازید؟ همه این رفتارها باعث تقویت احساس بیارزشی در شما میشوند. با این افکار و اعمال، شما ناخودآگاه به خود میگویید که لایق چیزهای بهتر نیستید.
گرچه بررسی این اعمال ممکن است دردناک باشد، اما بسیار مهم است. این کار فقط شمارش پشیمانیها نیست؛ بلکه نوعی نظافت خانهی ذهن است. همانطور که اتاقی را تمیز میکنید، میتوانید خاطراتتان را مرور کرده و آنهایی که به شما آرامش میدهند، گردگیری کنید و آنهایی که به شما آسیب میزنند را رها کنید. این تمرین به شما کمک میکند تا با باورهای محدودکننده خود آشنا شوید.
اکنون که پاکسازی گذشته را انجام دادید، زمان حال فرا میرسد. زمان حال تنها چیزی است که شما دارید. پس چرا آن را با نشخوار فکری درباره گذشته هدر دهید، وقتی میتوانید همین حالا تمرین کنترل افکار خود را شروع کنید؟
قدرت شما در لحظهی حال نهفته است و هر فکری واقعیت شما را شکل میدهد
آیا تا به حال از خواب بیدار شدهاید، ابرهای طوفانی بیرون را دیده و با خود فکر کردهاید: “اوه، چه روز وحشتناکی!”؟ اگر چنین است، بیایید لحظهای مکث کنیم و این قضاوت را بررسی کنیم. واقعاً چه چیزی در این روز وحشتناک است؟ آیا تنها واقعیت این است که هوا خیس و خاکستری است؟ یا اینکه تنها چیزی که شما را از داشتن یک روز خوب باز میدارد، نگرش منفی شما به آن روز است؟
پیام کلیدی این بخش: قدرت شما در لحظهی حال نهفته است و هر فکری واقعیت شما را ایجاد میکند.
خوشبختانه، افکار شما قابل تغییر هستند.
بیایید با بررسی برخی از افکار منفی که ممکن است در ذهن خود داشته باشید شروع کنیم. شاید فکر میکنید هیچ کس شما را دوست ندارد زیرا در یک رابطه نیستید، یا باور دارید که سلامت ضعیف شما فقط به ژنتیک مربوط میشود، یا اینکه افسرده هستید چون همیشه همینطور بودهاید. اما اینها فقط الگوهای فکری هستند و شما اینجا هستید تا آنها را تغییر دهید.
اما برای تغییر، شما باید مایل به تغییر باشید. به جای غرق شدن در ناامیدی یا عصبانی شدن از دست دیگران، باید بدانید که تنها راه ایجاد تفاوت در زندگی خود تغییر افکار و رفتارهای خود است. بسیاری از مردم به شدت به باورهای قدیمی خود چسبیدهاند، اما هر چه بیشتر به این باورها بچسبید، رها کردن آنها برای شما ضروریتر خواهد شد.
یکی از روشهایی که میتوانید این روند را شروع کنید، این است که با خود تکرار کنید: “من حاضرم تغییر کنم.” در حین انجام این کار، گلوی خود را لمس کنید، زیرا گلو یک مرکز انرژی مهم است. سپس روبهروی آینه بایستید و به چشمان خود نگاه کنید و بگویید: “من حاضرم تغییر کنم.” چه احساسی دارید؟ مردد؟ ناراحت؟ برانگیخته؟ ترسیده؟ هر چه احساس میکنید، فقط اجازه دهید بدون قضاوت بر آن متمرکز شوید. به سادگی به آنچه که هست توجه کنید.
وقتی صحبت از بهبود عاطفی میشود، کار با آینه ابزار بسیار قدرتمندی است. این به این دلیل است که آینه منعکسکننده تمام افکار منفی شما درباره خودتان است. خواه نارضایتی از بدن “ناقص” خود باشد یا احساس شرم عمیقتر هنگام نگاه کردن به چشمان خود، روبرو شدن با خود در آینه و رساندن پیام مثبت به خود یک عمل شجاعانه است. از این پس، سعی کنید هر بار که از جلوی آینه عبور میکنید، چیزی مثبت به خود بگویید.
در نهایت، به یاد داشته باشید که با وجود اینکه اکنون مایل به تغییر هستید، ممکن است هنوز در عمق وجودتان تمایلی به تغییر نداشته باشید. مراقب لحظات مقاومت باشید، زیرا این لحظات، فرصتهای پنهان برای رشد شما هستند.
بدن شما در تلاش است تا با آنچه در درونتان میگذرد ارتباط برقرار کند، برای گوش دادن زمان بگذارید
ممکن است هنگامی که به مشکلاتی که افکار شما برایتان ایجاد میکنند فکر میکنید، سردرد بگیرید. اما به گفتهی نویسنده، اخبار بد به همین جا ختم نمیشود. افکار شما ممکن است باعث ایجاد مشکلات فیزیکی نیز شوند. او اشاره میکند که در بسیاری از موارد، بدن شما باورهای منفیتان درباره خودتان را منعکس میکند و تکرار این افکار میتواند اثرات قابل مشاهدهای ایجاد کند.
اگر باور نمیکنید، فقط به افرادی که با اخم روی صورتشان راه میروند نگاه کنید. آیا تصور میکنید که آنها افکار خوشحالکنندهای دارند؟
پیام کلیدی این بخش: بدن شما در تلاش است تا با آنچه در درونتان میگذرد ارتباط برقرار کند. برای گوش دادن به این پیامها زمان بگذارید.
به عنوان مثال، نویسنده میگوید که مو نماد قدرت است، و بنابراین طاسی میتواند ناشی از تنش و ترس باشد. درد گوش و ناشنوایی ممکن است از عصبانیت نسبت به آنچه میشنوید ناشی شود. به همین ترتیب، نابینایی میتواند از عدم تمایل به دیدن چیزی باشد، و سردردها معمولاً ناشی از عدم تأیید خود و کمارزشی دادن به خود هستند. به همین دلیل افراد کمالگرا بیشتر مستعد میگرن هستند.
نویسنده معتقد است که همه بیماریهای جسمی از ترس و عصبانیت ناشی میشوند. ترس و خشم میتوانند اشکال مختلفی به خود بگیرند، مانند بیصبری، رنجش، حسادت، اضطراب، شک و حس بیارزشی، اما همه این احساسات بدن را مسموم میکنند.
بنابراین، او پیشنهاد میکند که هر بار که با یک بیماری جسمی مواجه شدید، از خود بپرسید که این عضو خاص بدن شما چه پیامی دارد و چگونه ترس یا عصبانیت شما در این ناحیه بروز کرده است. به عنوان مثال، از آنجا که پاهای شما به شما کمک میکنند که در زندگی حرکت کنید، رگهای واریسی ممکن است نشانهای از نفرت شما از جایی باشد که در آن قرار دارید. پس به کجا ترجیح میدهید بروید؟
اگر این مفهوم برای شما کمی مبهم است، نویسنده شما را تشویق میکند که مثبت بمانید و ذهنی باز داشته باشید. زیرا کائنات از شما حمایت میکند و خواسته او این است که شما سالم و شاد باشید. شما نیز میتوانید همین را برای خودتان بخواهید.

مقاومت مشکل را آشکار میکند و مشکل نیاز را آشکار میکند
وقتی احساس ناراحتی میکنید، چه کاری انجام میدهید؟ آیا از اتاق خارج میشوید؟ موضوع را عوض میکنید؟ از تماس چشمی اجتناب میکنید؟ خود را با انجام کارهایی مانند تمیز کردن خانه یا اسکرول کردن در گوشی مشغول میکنید؟ مهم نیست که چه چیزی را برای فرار از احساساتتان انجام میدهید، همه اینها مقاومت است.
اما مقاومت در برابر چه چیزی است؟ نکته همین جاست.
نویسنده پیشنهاد میکند که تمام مشکلات شما ناشی از الگوها و باورهای دیرینهای است که به آنها عادت کردهاید و آنها آنقدر با شما بودهاند که به سختی متوجه حضورشان میشوید. برای غلبه بر این مشکلات، باید ابتدا از آنها آگاه شوید. به همین دلیل است که مقاومت میتواند مفید باشد. به عنوان مثال، در مورد تمرین آینه که در بخشهای قبلی مطرح شد، چه احساسی داشتید؟ اگر احساس میکنید این کار بیمعنی است، مقاومت شما ممکن است نشاندهنده این باشد که نمیخواهید به خودتان نگاه کنید یا خودتان را دوست ندارید.
پیام کلیدی این بخش: مقاومت مشکل را آشکار میکند و مشکل نیاز را آشکار میکند.
به عنوان مثال، آیا زمانی ایدهای به شما ارائه شده است که بعد از آن با خود فکر کردهاید: “چه فرقی میکند؟ شرایط من متفاوت است و به نظر نمیرسد که این برای من باشد.”؟ اینها همه باورهای محدودکننده و مفروضات شما هستند. شکل دیگری از مقاومت میتواند دادن قدرت به دیگران باشد، مانند: “شریک زندگی من این را نمیخواهد، یا این همه تقصیر اوست.” یا محدود کردن خودپندارهها مانند: “من برای آن کار خیلی پیر هستم، خیلی ضعیف هستم، یا به اندازهی کافی باهوش نیستم.”
مقاومت همچنین میتواند به تأخیر انداختن تغییر باشد: “فعلاً وقت ندارم به آن فکر کنم. بعداً به آن رسیدگی میکنم.” بیحوصلگی و بیصبری نیز نوعی مقاومت است؛ اگر در حال حاضر نمیتوان آن را انجام داد، پس اصلاً ارزش انجام دادن را ندارد، درست است؟ و سپس، انکار و ترس وارد میشود: “اگر شکست بخورم چه؟ اگر صدمه ببینم چه؟ یا اگر پس زده شوم؟” نویسنده اشاره میکند که وجه مشترک همه این اشکال مقاومت این است که فرصت شناخت و دوست داشتن خود واقعی شما را از بین میبرند.
همانطور که مقاومت مسیر مشکلات شما را نشان میدهد، مشکلات تکراری نیز نیازهای عمیق درونی شما را آشکار میکنند. چه مشکلاتی مانند روابط سمی، اهمالکاری، پرخوری یا سیگار کشیدن، همهی این رفتارها با نیازهای عمیق درونی شما مرتبط هستند. و هر نیاز مضر، با یک باور محدودکننده مرتبط است.
برای شروع بهبودی، نویسنده توصیه میکند که انتقاد از خود را کنار بگذارید و شروع به تمرین تأیید مثبت کنید. چیزی را که میخواهید رها کنید در نظر بگیرید، شاید چیزی که بیشترین درد را برای شما ایجاد میکند، و به خود بگویید: “من حاضرم نیاز به آن را رها کنم.” به خود بگویید که شما سزاوار خوشبختی هستید و اجازه دهید این نعمت را دریافت کنید.
برای تغییر، باید گذشته را رها کنید و به آینده نگاه کنید
همانطور که به بهبودی و رها کردن رفتارهای سمی خود میپردازید، احتمالاً احساس ناراحتی خواهید کرد. برای کنار آمدن با این ناراحتی، تصور کنید که کودک درون شما فردی بیانضباط است که اجازه دارد تا دیروقت بیدار بماند. اکنون، با تلاش برای رها کردن مقاومت، در تلاشید تا یک روال خواب سفت و سخت ایجاد کنید. مطمئناً کودک ابتدا به اعتراض میپردازد، اما با پایبندی به آن، به زودی روال جدید خود را پیدا خواهید کرد. شاید برای اولین بار، متوجه شوید که کنترل را در دست دارید.
این فرآیند تغییر ممکن است با ناراحتی همراه باشد. به خصوص وقتی که عادتهای قدیمی یا الگوهای فکری خود را کنار میگذارید، ممکن است در روابط شخصی یا کاریتان احساس اصطکاک کنید. این ناراحتی نشانهای از این است که شما اکنون زندگیتان را با وضوح بیشتری میبینید و متوجه میشوید چه چیزهایی دیگر برای شما مناسب نیستند.
پیام کلیدی این بخش: برای تغییر، باید گذشته را رها کنید و به آینده نگاه کنید.
شما اکنون کنترل بیشتری بر افکار خود دارید زیرا میدانید که تجربهی زندگیتان به این بستگی دارد که شما چه چیزی را انتخاب میکنید تا به آن فکر کنید. بنابراین، به جای ماندن در احساس لجبازی و عصبانیت از اینکه تغییر سخت است، به خود بگویید: “تغییر برای من آسانتر میشود.” ممکن است این جمله به نظر ساده و حتی احمقانه بیاید، اما با تکرار آن، شما خود را با نیروی کیهانی که در درونتان جریان دارد هماهنگ میکنید.
با رها کردن نیاز به انجام کارهایی که به شما آسیب میزند، خواهید دید که رها کردن گذشته نیز آسانتر میشود. تنها چیزی که شما کنترل میکنید این است که در این لحظه به چه چیزی فکر میکنید. پس چرا باید آن را با نگه داشتن رنجها و کینههای قدیمی هدر دهیم؟
به جای آن، خود را به عنوان کودک کوچکی که زمانی بودید تصور کنید. به چشمان خود نگاه کنید و اشتیاق عشق را که در آنجا وجود دارد ببینید. این کودک درونتان را در آغوش بگیرید و با تمام گرما و لطافتی که میتوانید، او را دوست بدارید. به او بگویید “دوستت دارم” و به خودتان بگویید: “چقدر زیبا هستی.”
راز دوست داشتن خود: یادگیری تفکر با جملات تاکیدی مثبت
آیا تا به حال با خود فکر کردهاید: “ای کاش همیشه اینقدر بیحال نبودم” یا “نمیخواهم آنقدر چاق، آنقدر تنها، آنقدر بدبخت باشم”? در حالی که این افکار ممکن است شما را به سمت تغییر هدایت کنند، همانطور که نویسنده اشاره میکند، هنوز جنبه منفی دارند. و چون شما هر چیزی که فکر میکنید را آشکار میکنید، تفکر منفی بیش از حد باعث میشود که زندگی شما منفیتر شود.
پیام کلیدی این بخش: راز دوست داشتن خود این است که یاد بگیرید به جملات تاکیدی مثبت فکر کنید.
پس راه حل چیست؟ نویسنده معتقد است که راه حل ساده است.
با تبدیل تمام جملات منفی به جملات تاکیدی مثبت شروع کنید: “من موفق هستم”، “من سالم هستم”، “افراد دوست داشتنی در زندگیام دارم”، “خوشحال و شاد هستم”. با تنظیم افکار خود به شیوهای مثبت، توجهتان را به سوی جهت درست متمرکز میکنید. اما مهم است که به یاد داشته باشید همیشه اظهارات تاکیدی خود را در زمان حال بیان کنید. اگر بگویید “میخواهم سالم باشم” یا “موفق خواهم شد”، ناخودآگاه آن را به تعویق میاندازید.
با تکرار این جملات تاکیدی مثبت، به راحتی در مسیر پذیرش خود قرار خواهید گرفت. شروع کنید به گفتن مداوم جملاتی مانند “من خودم را تایید میکنم”. همانطور که احساس بهتری پیدا میکنید، نویسنده پیشنهاد میکند که آگاهی بیشتری را تمرین کنید. توجه داشته باشید که چه افکاری شما را خوشحال میکند و چه فعالیتها و افرادی باعث شادی شما میشوند. هرچه بیشتر از فراوانی زندگیتان آگاه شوید، راحتتر میتوانید به سمت چیزهایی که بیشترین خوشبختی و لذت را برای شما به ارمغان میآورد جذب شوید.
اگر تا به حال باغ سبزی کاشته باشید، میدانید که رشد دانهها زمان میبرد. اما وقتی شاخهها شروع به بیرون آمدن از زمین میکنند، شما پر از شادی میشوید. این در مورد یادگیری دوست داشتن خود نیز صادق است. عشق همان بذر است، تصدیقات آب و افکار مثبت آفتاب هستند. حتی اگر این روند دشوار به نظر برسد، سعی کنید آن را کار سختی ندانید. میتوانید با هیجان و اشتیاق در مورد این مهارت جدید که در حال یادگیری آن هستید از خود حمایت کنید: عشق به خود!
بسیاری از کارهای دیگر نیز وجود دارند که میتوانید برای حمایت از روند خود انجام دهید. به عنوان مثال، سپاسگزاریهای روزانه برای یادآوری اینکه زندگی شما پر از فراوانی است انجام دهید. یا برای تقویت ذهن و بدن، مدیتیشن و ورزش کنید. و شبها، از بررسی اخبار منفی روی تلفن خود پرهیز کنید. در عوض، روز خود را با قدردانی متبرک کنید و در آرامش بخوابید.
خلاصه نهایی
پیام کلیدی در این خلاصه:
صلح و شادی حق طبیعی شماست و این چیزی است که جهان برای شما میخواهد. اگر این نوع آرامش دور از دسترس به نظر میرسد، به این معنی است که شما با خودتان هماهنگ نیستید. با جایگزین کردن افکار منفی با جملات تاکیدی مثبت شروع کنید و همانطور که به آرامی یاد میگیرید خود را دوست داشته باشید، جهان انبوهی از شادی را پیش پای شما خواهد گذاشت.
توصیه عملی:
جملات تاکیدی روزانه را تمرین کنید.
تعدادی از جملات تاکیدی مثبت را برای آن روز انتخاب کنید. آنها را ۲۰ بار روی یک کاغذ بنویسید و با اشتیاق برای خود با صدای بلند بخوانید. در طول روز، این جملات را با خود حمل کنید. به زودی، این تاییدات به باور شما تبدیل خواهند شد.

درسهایی که از این کتاب دریافتم
پیامهای اصلی «شفای زندگی» اثر لوئیز هی حول محور قدرت مثبت اندیشی، عشق به خود و به عهده گرفتن مسئولیت شفا و سلامتی خود است. این کتاب بینشهای دگرگونکننده و تکنیکهای عملی را برای کمک به خوانندگان ارائه میدهد تا به الگوهای احساسی و ذهنی که ممکن است به بیماریهای جسمی یا چالشهای زندگی کمک کنند، بپردازند. در اینجا پیامهای کلیدی کتاب آمده است:
- ارتباط ذهن و بدن
این کتاب بر ارتباط قدرتمند بین ذهن و بدن تأکید دارد. لوئیز هی پیشنهاد میکند که افکار، باورها و احساسات ما به طور مستقیم بر سلامت جسمی و تجربیات زندگی ما تأثیر میگذارند. با شناخت و پرداختن به الگوهای فکری منفی، خوانندگان میتوانند شفا و تندرستی را در ذهن و بدن خود ارتقا دهند. - عشق به خود و پذیرش خود
پیام محوری کتاب اهمیت عشق به خود و پذیرش خود است. لوئیز خوانندگان را تشویق میکند تا رابطهای دلسوزانه و پرورشدهنده با خود ایجاد کنند، انتقاد از خود را کنار بگذارند و شایستگی خود را بپذیرند. او معتقد است که عشق به خود یک جنبه حیاتی از شفا و رشد شخصی است. - اظهارات تاکیدی و مثبت اندیشی
لوئیز هی قدرت جملات تاکیدی و مثبت اندیشی را معرفی میکند. با جایگزینی الگوهای افکار منفی با جملات تاکیدی مثبت، خوانندگان میتوانند ذهن خود را مجددا برنامه ریزی کنند و تمرکز خود را به سمت خود توانمندسازی، بهبودی و ایجاد تجربیات مثبت زندگی تغییر دهند. - مسئولیت پذیری
“شفای زندگی” بر مفهوم مسئولیت شخصی تأکید دارد. لوئیز خوانندگان را تشویق میکند تا زندگی، انتخابها و تجربیات خود را در اختیار بگیرند. خوانندگان با درک این موضوع که قدرت تغییر افکار و باورهای خود را دارند، میتوانند فعالانه در شفا و تحول خود شرکت کنند. - بخشش و رهایی
این کتاب اهمیت بخشش و رها کردن آسیبها و رنجشهای گذشته را برجسته میکند. خوانندگان با رهاسازی توشههای عاطفی و یافتن بخشش، میتوانند خود را از بارهای عاطفی رها کرده و فضایی برای بهبود و رشد ایجاد کنند. - ذهن آگاهی و زندگی آگاهانه
“شفای زندگی” ذهن آگاهی و زندگی آگاهانه را ترویج میکند. لوئیز هی خوانندگان را تشویق میکند که حضور داشته باشند، از افکار و احساسات خود آگاه باشند، و انتخابهای آگاهانهای را انجام دهند که با بالاترین منفعت آنها هماهنگ باشد. - تحول مثبت
در نهایت پیام اصلی کتاب این است که تحول مثبت برای همه امکان پذیر است. با اتخاذ طرز فکری از عشق به خود، خودآگاهی و تفکر مثبت، خوانندگان میتوانند زخمهای گذشته را التیام بخشند، بر چالشها غلبه کنند و زندگی شادتر و رضایت بخشی ایجاد کنند.
«شفا زندگی» به یک اثر کلاسیک در ژانر خودیاری و توسعه شخصی تبدیل شده است و به دلیل رویکرد توانمند و دلسوزانهاش برای شفا، در بین خوانندگان سراسر جهان طنینانداز شده است. کار لوئیز هی افراد را تشویق میکند تا از پتانسیل خود برای خود درمانی و رشد شخصی استفاده کنند، و آنها را تشویق میکند تا مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند و از درون تغییرات مثبت ایجاد کنند.
به انجمن پر شور کتاب ما بپیوندید و بخشی از گفتگو باشید! ما دوست داریم دیدگاه منحصر به فرد شما را در مورد این کتاب و این خلاصه کتاب بخوانیم.
آیا قسمت خاصی از این کتاب با شما طنین انداز شد؟ آیا قسمتی از کتاب را دوست دارید که با ما به اشتراک بگذارید؟ افکار خود را به اشتراک بگذارید و بیایید با هم به دنیای ادبیات شیرجه بزنیم.
دیدگاهتان را بنویسید