چطور به خودتان گوش دهید؟ چطور از شهود خود بهره ببرید؟
عناوین
Toggleبرخی از ما خودمان را به خوبی میشناسیم، صدای درونی خود را میشنویم که با صدای بلند و واضح با ما صحبت میکند و میتوانیم بر اساس آن صدای درونی به سرعت تصمیم گیری کنیم. اما برای برخی از ما اینطور نیست. ما در تلاشیم تا بدانیم چه احساسی داریم و به چه چیزی فکر میکنیم و چه میخواهیم و چه نمیخواهیم. خیلی از ما صدای درونمان را خاموش کردهایم. راه برای بلندتر شدن آن صدای درونی این است که به دنبال آن بگردید و به آن گوش دهید. با این کار زمزمه ندای درونی به فریاد تبدیل میشود.
ما یاد گرفتهایم که صدای درون خود را نادیده بگیریم زیرا افرادی که در کودکی برای ما مهم بودند، به آن گوش نمیدادند. از آنجایی که طوری با ندای درون ما رفتار شده که گویی مهم نیست، ما این مهم نبودن را درونی کردهایم. بنابراین صدای آنها در درون ما بلندتر از صدای خودمان است.
صدای درونی ما خود را چگونه نشان میدهد؟
صدای درون عمدتاً از طریق عواطف، احساسات و افکار خود را به ما نشان میدهند. این جنبه درونی یا هسته درونی ما (یا آن چیزی است که برخی افراد آن را روح مینامند) است که در هر لحظه از روز درباره خود و دنیایی که در آن زندگی میکنیم، با ما صحبت میکند. برخی از مردم ندای درونی خود را شهود مینامند زیرا دانستن درون، دیدن درون، ادراک درونی و خرد درونی است.
گوش ندادن به ندای درون، بدن را به سمتی سوق میدهد که از راههای دیگری مانند معده درد و سردرد و بیماریهای دیگر با ما ارتباط برقرار کند. ناگفته نماند که اگر شما به این نشانهها توجه نکنید، جهان هستی سعی خواهد کرد تا صدای درون را از طریق واقعیت بیرونی شما به قدری بزرگ کند تا دیگر نتوانید از حقیقت درونی خود فرار کنید.
آیا این ندای درون همیشه خالص است؟
تصور نکنید که صدای درون همیشه خالص است. ندای درون در واقع تحت تأثیر چیزهایی است که ما از آنها آگاه نیستیم، که توسط تجربیات گذشته ما، ترسهای ما، باورهای ما و چیزهای دیگر تحت تأثیر قرار میگیرد. صدای درونی ما وضعیت دقیق وجود ما را با تمام خلوص و ناخالصی آن منعکس میکند. هر چه هوشیارتر و بیدارتر باشیم و هر چه بیشتر سایه کاوی انجام دهیم، ندای درون خالصتر میشود.
آیا ندای درونی همیشه مثبت است؟
حتما این توصیه را شنیدهاید که “باید جنبهای از صدای درونی خود را که همیشه چیزهای بدی درباره خودتان به شما میگوید، از شما انتقاد میکند یا باعث میشود به خودتان شک کنید، را نادیده بگیرید و فقط دنبال صدایی باشید که محافظ و دوست داشتنی و مطمئن و شفاف است”. اما توجه داشته باشید که صدای درونی که شما را آزار میدهد هم جنبهای از وجود شماست و گوش ندادن به آن، گوش ندادن به ندای درونیتان است.
این نوع ندای درونی در واقع سعی دارد توجه شما را به جنبه زخمیتان که واقعاً به توجه نیاز دارد، جلب کند. و تنها از طریق گوش دادن واقعی به این صدا، به گونهای که انگار حرفی معتبر و مهم برای گفتن دارد (توجه کنید نه اینکه حتما درست است، بلکه معتبر و مهم است)، میتوانیم آنچه را که در درونمان به شفا نیاز دارد، درمان کنیم. و تنها در این صورت است که سکون و یکپارچگی و اعتماد به نفس میتواند ظاهر شود و با ما صحبت کند.
چطور به ندای درون خود گوش دهیم؟
وقتی به ندای درون وصل نیستیم، در حالت نا هوشیاری هستیم و در انکار خود هستیم. صدای درونی ما ممکن است فریاد بزند “من از این شخص متنفرم” اما در ظاهر ممکن است بگوییم “من واقعاً آن شخص را دوست دارم.” یا صدای درونی ما میتواند بگوید “من میخواهم خواننده شوم” اما در ظاهر میگوییم “من میخواهم هر کاری که برایم منطقیتر است را انجام دهم.”
گاهی نتیجه رفتن بر خلاف شهود، به فاجعه میانجامد. درون ما همیشه در مورد حقیقت خود با ما در ارتباط است. ما باید شروع به گوش دادن کنیم. در غیر این صورت، ما هیچ چیز در مورد زندگی ما واقعی نیست.
اما چگونه به ندای درون خود گوش دهیم؟ برای این کار به نکات زیر توجه کنید:
- ما توجه خود را به دنیای درون خود معطوف کنید. تصور کنید پوست شما مانند فیلمی است که دنیای بیرون را از دنیای درونی شما جدا میکند. تمام توجه خود را از دنیای بیرون بکشید و آن را به این دنیای درونی بسپارید. اگر برای انجام این کار نیاز دارید، چشمان خود را ببندید و این کار را انجام دهید.
- به احساساتی که آنجا در دنیای درونی اتفاق میافتد، توجه کنید و آنها را مانند یک تجربه حسی منحصر به فرد احساس کنید.
- اگر این حس یک رنگ است، چه رنگی است؟ چه بافتی دارد؟ آیا در حال حرکت است یا ساکن است؟ اگر شکل است چه شکلی دارد؟ در رابطه با این حس چه تصویری به دست میآورید؟
- شروع به درگیر شدن ذهنی با این تصویری که در ذهن خود از احساس دارید، کنید. گویا این احساس، موجود یا چیزی است که میتواند با شما ارتباط برقرار کند.
- شروع به سوال پرسیدن کنید. هر سوالی که دوست دارید، بپرسید. از این احساس سؤالاتی در مورد خودش و دیدگاهش درباره خودش بپرسید. سوالاتی مانند “تو چی هستی؟ چه چیزی را نمایندگی میکنی؟ چرا الان اینجایی؟ میخواهی چه چیزی به من بگویی؟ چه کاری باید انجام دهم؟ حقیقتی که در حال حاضر نمیخواهم به آن اعتراف کنم یا بیان کنم، چیست؟ اگر بخواهم در این شرایط حقیقت مطلق را بگویم و از انجام آن نترسم، آن حقیقت چیست؟”
- به پاسخهایی که میشنوید، گوش دهید. مهم نیست که این پاسخها چگونه میآیند، بدانید که این ارتباط درونی با شماست. این صدای درونی است که به شما پاسخ میدهد.
- با این صدای درونی به هر طریقی که احساس میکنید هدایت شده است، بر اساس پاسخهایی که دریافت میکنید، کار کنید. انگار به معنای واقعی کلمه با خودتان یک گفتگوی درونی شروع کنید. هیچ راه درست یا غلطی برای این کار وجود ندارد. به خودتان اجازه دهید به طور شهودی فقط با خودتان صحبت کنید.
هنگامی که احساسی قوی را تجربه میکنید، مانند زمانی که سرشار از اشتیق برای چیزی میشوید یا ماشه احساسات شما کشیده شده و حس بدی را تجربه میکنید، ندای درونیتان، شما را به گوش کردن میخواند. تصور نکنید که اگر دلیل احساسی را نمیدانید، پس دلیلی برای آن وجود ندارد.
اگر مطمئن نیستید که صدای درونی چه میگوید، عجله نکنید. به خودتان زمان بدهید تا واقعاً به آن نگاه کنید و عمیقاً به آن گوش دهید تا حقیقت آن آشکار شود. در صورت امکان تصمیم گیری را به تعویق بیندازید، نه برای اینکه بتوانید از موقعیت اجتناب کنید، بلکه برای اینکه بتوانید از فضایی شفاف تصمیم بگیرید.
چرا صدای درون خود را نمیشنویم؟
اگر صدای درونی با شما صحبت نمیکند، با آن صبور باشید. توجه داشته باشید که صدای درونی و شهود شما در واقع یک موجود زنده است و گاهی به شما اعتماد ندارد زیرا شما آن را برای مدت طولانی انکار کردهاید، نادیده گرفته و یا رد کردهاید. بنابراین قبل از اینکه با شما صحبت کند، باید بداند که شما از آن الگوی توهین آمیز خارج شدهاید.
با تمرین، صدای درونی شما آنقدر بلند صحبت میکند که برای گوش دادن به آن و تلاش برای تفسیر آن نیازی به بستن چشمان خود یا معطوف کردن توجه خود به درون ندارید. برای تجربه کردنش نیازی به تجسم نخواهید داشت. با شما به زبانی صحبت میکند که کاملاً درک میکنید و بنابراین از درون برای ملاقات با شما ظاهر میشود و سپس میتوانید انتخاب کنید که آن را به دنیای بیرون بروز دهید.
همانطور که گفته شد، بروز دادن و بیان کردن احساسات، راه خوبی برای بلندتر شدن صدای درونی شماست و دقیقا برعکس سرکوب کردن است، همان چیزی که در وهله اول صدای درون شما را ساکت کرد.
توجه داشته باشید که اگر ندای درون خود را نادیده بگیرید و سرکوب کنید، دیر یا زود جهان راهی پیدا میکند تا شما را به سمت خود بکشاند. شما نمیتوانید از آن اجتناب کنید. زندگی شما به اندازهای ناخوشایند خواهد شد که دیگر نتوانید آن ندا را انکار کنید. بنابراین تلاش کنید تا از همان ابتدا بر اساس آن زندگی کنید. زندگی خود را با آگاهی از آنچه در مورد شما واقعی است، بسازید و هدایت کنید و هرگز اجازه ندهید صدای دیگران، صدای درونی شما را خفه کند.
دیدگاهتان را بنویسید