خلاصه کتاب نقشههایی برای گم شدن
عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: A Field Guide to Getting Lost
- نویسنده: ربکا سولنیت
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- ژانر: غیرداستانی، مقالات، خاطرات، فلسفی، طبیعت، تاریخی
- امتیاز کتاب: ۳.۹۳ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
درباره نویسنده
ربکا سولنیت یک نویسنده، مقالهنویس و منتقد فرهنگی ماهر است که بهخاطر کاوشهای روشنگرانهاش در موضوعات مختلف، از جمله تاریخ، جغرافیا، فمینیسم، سیاست و محیطزیست شناخته میشود. او از طریق نثر شیوا و شاعرانهاش به صدای برجستهای در ادبیات معاصر تبدیل شده است و دیدگاههای قابل تأملی را در مورد پیچیدگیهای تجربه انسانی و تعامل بین جامعه، طبیعت و هویت فردی به خوانندگان ارائه میدهد.
کارهای او اغلب تشویق به پذیرش عدم اطمینان، تجلیل از قدرت سرگردانی و یافتن زیبایی در لحظات گم شدن میشود. سولنیت با نگاهی دقیق به جزئیات و اشتیاق به داستانگویی، مخاطبان خود را مجذوب خود میکند و از آنها میخواهد که در خرد متعارف تجدید نظر کنند و راههای جدیدی برای درک جهان و جایگاه خود در آن کشف کنند.
خلاصه کتاب
“نقشههایی برای گم شدن” کتابی نوشته ربکا سولنیت است که برای اولین بار در سال 2005 منتشر شد. این کتاب مجموعهای از مقالات است که مفهوم گم شدن را در زمینههای مختلف، چه تحت اللفظی و چه استعاری، بررسی میکند و تجربیات عمیق و دگرگونکنندهای را که میتواند از لحظههای عدم اطمینان و سرگردانی به وجود آید، بازتاب میدهد.
این کتاب به ۹ فصل به هم پیوسته تقسیم شده است که هر فصل بخشهای مختلفی دارد و به جنبههای مختلف موضوع میپردازد:
فصل ۱: آبی دوردست (The Blue of Distance)
نویسنده در قسمت اول «راهنمای میدانی برای گم شدن»، با عنوان «آبی دوردست»، به موضوع فاصله و جذابیت ناشناختهها میپردازد. سولنیت با معرفی مفهوم “آبی دوردست” شروع میکند، که پدیدهای را توصیف میکند که در آن اشیاء و مناظر دور به دلیل پراکندگی نور آبیتر از اطراف به نظر میرسند. او از این پدیده به عنوان استعارهای از اشتیاق انسان و میل به کشف آنچه دور یا ناآشنا است، استفاده میکند.
در سراسر این بخش از کتاب، سولنیت به این فکر میکند که چگونه ناشناختهها میتوانند تخیلات ما را مجذوب کنند و حس شگفتی را القا کنند. او تأکید میکند که آبی دوردست نشان دهنده چیزی بیش از یک اتفاق فیزیکی است. این نماد کشش عاطفی و روانی چیزی است که از دسترس ما خارج است. سولنیت از خوانندگان دعوت میکند تا در نظر بگیرند که چگونه افراد دور و ناآشنا میتوانند جذابیت خاصی داشته باشند و به منبع الهام تبدیل شوند.
سولنیت همچنین ایده راه رفتن را به عنوان وسیلهای برای درگیر شدن با جهان و در آغوش گرفتن ناشناختهها بررسی میکند. او داستانهای شخصی از پیادهرویهای خودش و اینکه چگونه آنها به اکتشافات غیرمنتظره و لحظات دروننگری منجر شدهاند را به اشتراک میگذارد. راه رفتن به استعارهای برای کاوشِ نه تنها دنیای بیرونی، بلکه در اعماق افکار و احساسات خود تبدیل میشود.
علاوه بر این، سولنیت در مورد مفهوم رها کردن و اینکه چگونه میتواند یک عمل قدرتمند برای رها کردن گذشته و برای در آغوش گرفتن آینده ناشناخته باشد، بحث میکند. او داستان زنی را روایت میکند که زندگی و داراییهای قدیمیاش را رها میکند و پتانسیل دگرگونکننده پشت سر گذاشتن چیزهای آشنا را برجسته میکند.
بخش اول کتاب همچنین به اهمیت داستانها و روایتها در زندگی ما میپردازد. سولنیت پیشنهاد میکند که داستانها بهعنوان گذرگاههایی عمل میکنند که به ما اجازه میدهند وارد دنیاها و تجربیات دیگری شویم و به ما کمک میکنند تا در ناشناختهها حرکت کنیم و سفر خود را معنا کنیم.
به طور کلی، در این بخش، ربکا سولنیت خوانندگان را با مضامین اصلی اشتیاق، جذابیت ناشناختهها، اهمیت راه رفتن، قدرت رها کردن، و نقش داستان سرایی آشنا میکند. او از طریق حکایتهای شخصی، تأملات فلسفی و کاوش استعاری، زمینه را برای کاوش عمیقتر این مضامین در سراسر کتاب فراهم میکند.
فصل ۲: تاریخ از دست دادن (The History of Loss)
در قسمت دوم کتاب، «تاریخ از دست دادن»، ربکا سولنیت به موضوع فقدان، چه شخصی و چه تاریخی، و چگونگی شکل دادن آن به هویت و تجربیات ما میپردازد.
سولنیت با به اشتراک گذاشتن یک داستان شخصی در مورد بازدید از خانه ساحلی سابق مادرش در لانگ آیلند شروع میکند. خانه پر از خاطرات مادرش است که از دنیا رفته است. این بازدید سولنیت را بر آن میدارد تا به این ایده فکر کند که مکانها و اشیاء میتوانند خاطرات عزیزان را در خود نگه دارند و بازدید مجدد از آنها میتواند راهی برای پیمایش از دست دادن باشد.
او همچنین آثار جوآن دیدیون، مقالهنویس آمریکایی، بهویژه مجموعه مقالات دیدیون با عنوان «آلبوم سفید» را بررسی میکند. نوشته دیدیون به بررسی مضامین فروپاشی فردی و اجتماعی، از دست دادن و دهه 1960 آشفته میپردازد. سولنیت از آثار دیدیون برای تأمل در مورد چگونگی شکلدهی تلفات شخصی و فرهنگی به روایتها و برداشتهای ما از تاریخ استفاده میکند.
سولنیت تمرکز خود را به داستان کاشف قطب شمال، سر جان فرانکلین، که یک اکسپدیشن محکوم به فنا را در جستجوی گذرگاه شمال غربی رهبری کرد، تغییر میدهد. فرانکلین و خدمهاش در قطب شمال ناپدید شدند و از دست دادن آنها به نمادی از خطرات اکتشاف و ناشناخته تبدیل شد. کاوش سولنیت در مورد این فقدان تاریخی منجر به بحث در مورد اینکه چگونه تغییرات محیطی، به ویژه تغییرات آب و هوایی، باعث از بین رفتن خود قطب شمال شده است، منجر میشود و موضوع از دست دادن محیط زیست را برجسته میکند.
اسطوره ایکاروس که بیش از حد به خورشید پرواز کرد و با ذوب شدن بالهای مومش جان باخت، در این بخش به عنوان استعاره عمل میکند. سولنیت به تجربه انسان از جاه طلبی، ریسک پذیری و ترس از شکست یا از دست دادن منعکس میکند. او پیشنهاد میکند که گاهی اوقات خود سقوط، چه استعاری یا تحت اللفظی، میتواند بخش ارزشمندی از سفر باشد که منجر به اکتشافات غیرمنتظره و رشد شخصی شود.
سولنیت همچنین مفهوم درهای باز را، چه تحت اللفظی و چه استعاری، بررسی میکند. درهای باز نمادی از احتمالات و فرصتها هستند و او داستان سفر خود را برای یافتن خانه فیلمساز و عکاس فرانسوی هلن بینه تعریف میکند. این سفر به استعارهای از ناشناختهها و جستجوی زیبایی در مکانهای غیرمنتظره تبدیل میشود. درهای باز میتواند منجر به تجربیات جدید و لحظات شگفت انگیز شود.
سولنیت در سراسر این بخش از کتاب، داستانهای شخصی، روایتهای تاریخی و ارجاعات ادبی را به هم میپیوندد تا ماهیت چندوجهی از دست دادن را بررسی کند. او نشان میدهد که چگونه از دست دادن، خواه از دست دادن عزیزان، رویدادهای تاریخی، تغییرات محیطی، یا جاه طلبیها و خواستههای قوی شخصی، روایتها و برداشتهای ما را شکل میدهند. سولنیت خوانندگان را تشویق میکند تا در مورد راههایی که از دست دادن میتواند دگرگونکننده باشد و اینکه چگونه ما را به تجربه گستردهتر انسانی از پیمایش ناشناختهها متصل میکند، فکر کنند.
فصل ۳: تاریکی قبل از پایان جهان (The Dark Before the End of the World)
ربکا سولنیت در قسمت سوم با عنوان «تاریکی قبل از پایان جهان» به مفهوم تاریکی و ارتباط آن با ناشناختهها میپردازد. او بررسی میکند که چگونه مواجهه با تاریکی، چه به معنای واقعی و چه استعاری، میتواند یک تجربه قدرتمند و دگرگون کننده انسانی باشد.
سولنیت با بحث در مورد تاریکی واقعیِ شب و تأثیر آن بر درک ما از جهان شروع میکند. او به این فکر میکند که چگونه آسمان شب، با ستارهها و اجرام آسمانیاش، مدتها تصور انسان را مجذوب خود کرده است و به عنوان نمادی از ناشناختههای وسیع عمل میکند. سولنیت پیشنهاد میکند که تاریکی میتواند هم دعوتکننده و هم ترسناک باشد، و بوم نقاشی را برای تخیل فراهم میکند تا با احتمالات پر شود.
بخشی از کتاب با عنوان «سه تغییر در تاریکی و یکی در نور» سه دیدگاه متفاوت در مورد تاریکی ارائه میکند. سولنیت به این موضوع میپردازد که چگونه هنرمندان، نویسندگان و متفکران در آثار خود به تاریکی نزدیک شدهاند. او نقاشیهای هنرمند هلندی، رامبراند، را بررسی میکند که از کیاروسکورو (تضاد بین نور و تاریکی) برای ایجاد عمق و احساس در پرترههای خود استفاده میکرد. سولنیت همچنین به بررسی کار نویسنده Eadweard Muybridge و مطالعات او در مورد حرکت و زمان از طریق عکاسی میپردازد. او در نوشتههای فیلسوف امانوئل لویناس، که تاریکی را ناشناخته و مکانی که اخلاق و مسئولیت در آن پدیدار میشود، میکاود. سولنیت پیشنهاد میکند که این تفاسیر متنوع از تاریکی ماهیت پیچیده و چند وجهی آن را برجسته میکند.
سولنیت در بخش «عدم قطعیت ماه» ماه را به عنوان نمادی از ناشناختهها بررسی میکند. او به این موضوع میپردازد که چگونه ماه منبع الهام و رمز و راز در طول تاریخ بشر بوده است، که نمایانگر چیزهای آشنا و دوردست است. سولنیت ماموریت آپولو 11 را بازگو میکند که برای اولین بار انسانها را به ماه آورد و حس شگفتی و امکان مرتبط با این رویداد را منعکس میکند. او همچنین به نقش ماه در اساطیر و ادبیات اشاره میکند و بر توانایی آن در برانگیختن حس اشتیاق و کاوش تاکید میکند.
بخش «کوتاهترین راه به سوی ناشناخته» بر آثار هنرمند ایو کلاین و استفاده او از رنگ آبی در هنرش تمرکز دارد. سولنیت بحث میکند که چگونه نقاشیهای آبی کلاین و مفهوم او از “انقلاب آبی” نشان دهنده تمایل به فراتر رفتن از شناخته شدهها و ورود به ناشناختهها است. او در آثار کلاین ارتباطی بین رنگ آبی و جذابیت چیزهای دور و ناشناخته میبیند.
سولنیت این بخش را با “آخرین مورد” به پایان میرساند، جایی که او در مورد این ایده که تاریکی، عدم اطمینان و ناشناخته عناصر ضروری تجربه بشری هستند، فکر میکند. او پیشنهاد میکند که در آغوش گرفتن تاریکی میتواند به بینشها و مکاشفههای عمیقی منجر شود، درست مانند گم شدن میتواند اکتشافات غیرمنتظرهای به همراه داشته باشد. او خوانندگان را تشویق میکند که بدانند ناشناخته بخش اساسی سفر زندگی است.
در قسمت سوم، ربکا سولنیت به نمادگرایی تاریکی و رابطه آن با ناشناخته میپردازد. او از آثار هنرمندان، فیلسوفان و کاشفان استفاده میکند تا ماهیت چند وجهی تاریکی و چگونگی شکلدهی آن به ادراکات و تجربیات ما را کشف کند. سولنیت خوانندگان را تشویق میکند تا عدم اطمینان و تاریکی زندگی خود را به عنوان راهی برای درک عمیقتر و مکاشفه در آغوش بگیرند.
فصل ۴: آبی دوردست (The Blue of Distance)
در فصل چهارم، با عنوان «آبی دوردست»، ربکا سولنیت موضوع اصلی فاصله، اشتیاق و جذابیت ناشناختهها را بازبینی میکند و به کاوش در استعاره «آبی دوردست» ادامه میدهد.
سولنیت با تکرار این مفهوم شروع میکند که اشیاء و مناظر دور اغلب به دلیل پراکندگی نور آبیتر به نظر میرسند. این آبی نماد تجربه انسان از اشتیاق و میل به کشف چیزهای دور یا ناآشنا است. او تاکید میکند که آبی دوردست نه تنها یک پدیده فیزیکی بلکه یک کشش عاطفی و روانی به سمت ناشناخته است. این مظهر زیبایی و رمز و راز دور و ناآشنا است.
سولنیت در بخش “به درون عارف” به جذابیت ناشناختهها و چگونگی الهام بخشیدن به هنرمندان، نویسندگان و کاشفان در طول تاریخ میپردازد. او بحث میکند که چگونه ناشناخته اغلب با حس تعالی و رمز و راز همراه است، و مردم را دعوت میکند تا فراتر از چیزهای آشنا قدم بگذارند و عدم اطمینان از آنچه در پیش است را در آغوش بگیرند. سولنیت تأکید میکند که آبی دوردست همچنان تخیل ما را مجذوب خود میکند و حس شگفتی را برمیانگیزد.
بخش «آبی یک نارنجی» ایده تضادها و پارادوکسها را بررسی میکند. سولنیت بحث میکند که چگونه متضادها، مانند آبی دوردست و نارنجی صمیمیت، میتوانند در کنار هم وجود داشته باشند و تجربیات ما را غنی کنند. او از مثال یک آسمان آبی و یک چراغ خیابان نارنجی استفاده میکند تا نشان دهد چگونه عناصر متضاد میتوانند حس عمق و پیچیدگی را در درک ما از جهان ایجاد کنند. سولنیت پیشنهاد میکند که پذیرفتن پارادوکسها میتواند به درک عمیقتری از اسرار زندگی منجر شود.
سولنیت در «آبی زمان» به مفهوم زمان و رابطه آن با فاصله و اشتیاق میپردازد. او بحث میکند که چگونه زمان میتواند ما را از تجربیات گذشته دور کند و ما را به آینده ناشناخته نزدیکتر کند. سولنیت به این موضوع میپردازد که چگونه خاطرات، رویاها و گذر زمان درک ما از فاصله و درک ما از جهان را شکل میدهند. او تأکید میکند که رنگ آبی دوردست با حرکت در زندگی تکامل مییابد و دائماً بر خواستهها و تجربیات ما تأثیر میگذارد.
بخش آخر، “آبی دوردست” به عنوان بازتابی در مورد موضوع فراگیر آبی دوردست است که در سراسر کتاب جاری است. سولنیت این ایده را بازبینی میکند که فاصله، چه فیزیکی و چه احساسی، همچنان به شکل دادن به ادراکات و خواستههای ما ادامه میدهد. او پیشنهاد میکند که با رشد و تکامل ما، رابطه ما با ناشناختهها و چیزهای دور نیز تکامل مییابد. سولنیت خوانندگان را تشویق میکند تا زیبایی و پیچیدگی چیزهای دور و نامطمئن را در آغوش بگیرند و تشخیص دهند که آنها جنبههای اساسی تجربه انسانی هستند.
در فصل چهارم، ربکا سولنیت استعاره آبی دوردست را به عنوان نمادی از اشتیاق و جذابیت ناشناختهها تقویت میکند. او بررسی میکند که این مفهوم چگونه الهامبخش هنرمندان بوده است، غنای پارادوکسها را بررسی میکند، تأثیر متقابل بین زمان و فاصله را بررسی میکند، و در نهایت خوانندگان را دعوت میکند تا به شیفتگی پایدار به چیزهای دور و ناآشنا در زندگی ما فکر کنند.
فصل ۵: شکل یک پیاده روی (The Shape of a Walk)
ربکا سولنیت در فصل پنجم، با عنوان “شکل یک پیاده روی”، تجربیات عمیق و قدرت دگرگون کننده راه رفتن را به عنوان وسیلهای برای مشغول شدن با جهان و خود بررسی میکند.
سولنیت با بازبینی عمل راه رفتن و اهمیت آن به عنوان یک تمرین متفکرانه و مراقبه شروع میکند. او تأکید میکند که پیادهروی به افراد اجازه میدهد تا ارتباط نزدیکی با مناظر و محیط داشته باشند. سولنیت حکایات شخصی خود را در مورد پیادهرویهای خود و لحظات کشف و تأملی که برای او فراهم کردهاند به اشتراک میگذارد. راه رفتن به استعارهای برای پیمایش نه تنها در دنیای بیرونی بلکه در چشم انداز درونی افکار و احساسات تبدیل میشود.
بخشی با عنوان «درباره عکاسی» به نقش عکاسی در ثبت و حفظ لحظات زیبایی و رمز و راز در طول پیاده روی میپردازد. سولنیت بحث میکند که چگونه عکسها میتوانند به عنوان ابزاری برای مستندسازی تجربیات و حس شگفتانگیزی که میتوان در زندگی معمولی پیدا کرد، استفاده کرد. او در مورد عکس گرفتن به عنوان راهی برای ملموس کردن خاطرات و اجازه دادن به دیگران برای به اشتراک گذاشتن این تجربه فکر میکند.
می خواهید ادامه خلاصه کتاب نقشههایی برای گم شدن را مطالعه کنید؟
با فعال سازی عضویت ویژه، به خلاصه کامل این کتاب و 100 ها کتاب دیگر دسترسی داشته باشید.
ارتقاء عضویت
دیدگاهتان را بنویسید