عشق به خود
عشق به خود ریشهای است که همه چیز در اطراف آن رشد میکند و همه تمرینهای معنوی به این موضوع اختصاص داده شدهاند و در جهت دوست داشتن خود هستند.
حقیقت نهایی این جهان یگانگی است و نمیتوان بدون دوست داشتن همزمان خود، به چیزی یا کس دیگری عشق ورزید. بهترین راه برای یادگیری نحوه دوست داشتن هر چیزی در دنیا و یادگیری عشق بی قید و شرط به هر چیزی خارج از خود، این است که یاد بگیریم چگونه بدون قید و شرط، خودمان را دوست داشته باشیم.
فرآیند عشق به خود با یک تعهد آغاز میشود. تعهد این که برای یک سال زندگی خود را طبق یک سوال بگذرانید و این سوال، شعار شما در هر لحظه از هر روز شود.
بنابراین در یک تقویم امروز را علامت گذاری کنید، و سپس ۳۶۵ روز از امروز را مطابق با این سوال زندگی کنید: “کسی که خودش را دوست دارد، اگر جای من بود، چه میکرد؟”
این سوال را از خود در تک تک تصمیماتی که میگیرید بپرسید، تصمیمات بسیار پیش پا افتاده تا خیلی بزرگ و برای ۳۶۵ روز.
توجه: اگر نمیدانی که خصوصیات افرادی که خودشان را دوست دارند چیست، روی این لینک کلیک کن.
اگر در زندگی فعلی که دارید، کاملاً خوشحال نیستید، به این دلیل است که تصمیمات خود را بر اساس معیارهایی گرفتهاید، غیر از آنچه که اگر واقعاً خودتان را دوست داشتید، انجام میدادید. قبل از گرفتن هر تصمیمی از خود آن سوال را بپرسید، پاسخش را دریافت کنید، و سپس طبق آن عمل کنید. اگر دائماً اینگونه زندگی کنید، نمیتوانید کاری کنید جز هماهنگی با شادی شخصی خود، داشتن شریکی عالی و رسیدن به تمام موفقیتهای شغلی و اهداف خود.
وقتی این سوال را از خود بپرسید، بلافاصله پاسخ آن به صورت شهودی به شما خواهد رسید.
شهود به عنوان بینش یا درک فوری بدون استدلال آگاهانه تعریف میشود. بسیاری از ما یاد گرفتهایم که شهود خود را نادیده بگیریم. بسیاری از ما پیامهای منفی از والدین، معلمان یا همسالان خود دریافت کردهایم که باعث شده به شهود خود شک کنیم. در این مرحله از زندگی، شهود شما به احتمال زیاد توسط ترسها یا باورهایی که در مقابل آن ایجاد کردهاید، پنهان شده است. اما خبر خوب این است که، اگرچه ممکن است راه را بر پیامهایی را که از خود واقعیمان دریافت میکنیم، بسته باشیم، خود واقعی همچنان آنها را میفرستد! بنابراین از دست دادن شهود غیرممکن است.
شهود همراه با احساس درستی و تایید است و به صورت یک دانستن ناگهانی، یک احساس درونی، یک فکر، یک تصویر، یک احساس روحی یا یک احساس بدنی خواهد بود. شهود یک برداشت آرام، واضح و اغلب سریع خواهد بود.
راهنمایی شهودی واقعی از عالیترین دیدگاهها میآید، مکانی از عشق و آزادی که در آن ترس وجود ندارد. بنابراین اگر احساسات منفی قوی همراه با شهود خود دارید، باید به آن شک کنید. در این حالت یا فقط با ترس سر و کار دارید یا اینکه شهود را با ترسهای خود تیره کردهاید.
نگران نباشید اگر پاسخ سوالی را نمیدانید. وقتی با تصمیمی روبهرو میشوید و از خود میپرسید: «کسی که خودش را دوست دارد چه میکند؟» بلافاصله پاسخ را خواهید گرفت. بنابراین در فرآیند عشق به خود، مساله اصلی عمل بر اساس شهود است.
وقتی از خود میپرسید «کسی که خودش را دوست دارد چه میکند؟»، پاسخی که دریافت میکنید مستقیماً از خود برتر شما میآید و خود برتر شما چشم انداز نامحدودی دارد.
مقاله مرتبط: خصوصیات افرادی که خود را دوست دارند!
پس تصور کنید که شما تصمیمی گرفتهاید و به کائنات گفتهاید که تصور شما از خوشبختی این است که با نوعی انسان خاص آشنا شوید. اما اگر آن نوع انسان در آن سوی دنیاست، برای شما در زندگی فیزیکی بسیار دشوار است که تصور کنید چگونه میتوانید با این شخصی که برای شما خوب است اما در حال حاضر در آن سوی جهان است، ملاقات کنید. اما از منظر بینهایت، از منظر منبع، دشوارتر از این نیست که شما یک مورچه را از یک اتاق به اتاق دیگری ببرید.
بنابراین، وقتی از خود این سوال را میپرسید: «کسی که خودش را دوست دارد چه میکند؟»، در واقع به جهان اجازه میدهید تا شما را در سریعترین مسیر بین جایی که هستید و آنچه که خواستهاید، ببرد. شاید از پاسخی که میگیرید تعجب کنید، اما باید درک کنید که کائنات بسیار بیشتر از شما می داند که چه چیزی با عالی ترین خیر شما مطابقت دارد.
به عنوان مثال، فرض کنید در فروشگاه مواد غذایی هستید و از خود میپرسید: انار یا پرتقال؟ کسی که خودش را دوست دارد چه میکند؟ و جواب انار است. خوب، حالا شما به آن عمل میکنید. در حال حاضر شما نمیدانید چرا این پاسخ را دریافت کردهاید. اما خود ابدی نامتناهی شما تمام تعادلات بیوشیمیایی بدن شما را میداند و میداند که آنچه با عالیترین خیر و شادی شما مطابقت دارد، چیست.
بنابراین همانطور که قبلاً گفتم، بخش عمل به شهود در این فرآیند آن چیزی است که شجاعت میخواهد.
به شهود خود توجه کنید و به سمتی بروید که با عشق به خود مطابقت دارد. برای مثال، فرض کنید در خانه هستید و میلیونها کار دارید که باید انجام دهید، اما نمیتوانید تصمیم بگیرید که اولویت چیست. از خودتان بپرسید “کسی که خودش را دوست دارد چه می کند؟” اگر پاسخ «حمام کن» است، شما میروید حمام میکنید و اگر پاسخ “خانه را تمیز کن” است، شما خانه را تمیز میکنید. با انجام آن متوجه خواهید شد که آیا اقدامی که به شما گفته شده است، درست و مطابق با شهود شماست.
به احساس خود توجه کنید. اگر به شهود خود گوش داده باشید و بر اساس عشق به خود تصمیم گرفته باشید، احساس خوبی خواهید داشت.
هدف این فرآیند ایجاد نوعی عادت است، به طوری که در پایان ۳۶۵ روز، شما به معنای واقعی کلمه دیگر نتوانید زندگی خود را به شکل دیگری ادامه دهید.
چیزی که من بیش از همه در مورد این فرآیند دوست دارم، این است که ممکن است به نظر کوچک برسد، اما یکی از دشوارترین فرآیندهایی است که میتوانید انجام دهید. دلیلش این است که وقتی شروع به رفتن به سمت عشق به خود میکنید، تک تک چیزهایی که در مسیر روشنگری شما قرار دارند، هر چیزی که در مسیر عشق به طور کلی در زندگی شما قرار دارد، ظاهر میشوند. در نتیجه عمل کردن به این فرآیند، بیشتر از آنچه که تصور می کنید با شیاطین خود روبرو خواهید شد. اما اگر همچنان از خود بپرسید «کسی که خود را دوست دارد، چه میکند؟»، به جای اینکه در برابر آن شیاطین بجنگید، در اطراف آنها جریان خواهید داشت. این فرآیند سریعترین مسیر برای رسیدن به روشنگری و عشق به خود است. پس امتحانش کنید.
دیدگاهتان را بنویسید