در زمان ناامیدی کامل چه کاری میتوانیم بکنیم؟
عناوین
Toggleناامیدی یکی از پایینترین فرکانسهای ارتعاشی روی زمین است که گاهی حتی باعث میشود که افراد دست به خودکشی بزنند. اما چرا ناامیدی مردم را به سمت خودکشی سوق میدهد؟ ناامیدی یک حالت احساسی است که به شما این فکر را القا میکند که برای همیشه قرار است رنج ببرید. افرادی که به طور کلی درباره موضوعی ناامید هستند، یک چیز را در مورد آینده خود تضمین کردهاند، درد کشیدن را.
اگر در دوران کودکی آسیب دیدهاید، به ویژه سوءاستفادههای از هر نوع، این احساس ناامیدی به احتمال زیاد عمیقاً در شما ریشه دوانده است و در زندگی شما ظاهر میشود. هر فردی که در کودکی موقعیتی را تجربه کرده باشد که در آن قادر به انجام کاری نبوده و احساس ناتوانی میکرده، در آینده نیز با ناامیدی دست و پنجه نرم خواهد کرد.
اگر در حال حاضر احساس ناامیدی دارید، مهم است بدانید که داشتن چنین احساسی، هیچ مشکلی ندارد. احساسی که شما دارید بازتاب دقیق افکاری است که در مورد هر شرایطی که در آن قرار دارید به آن فکر میکنید.
اما اگر در حالت ناامیدی هستید، کارهایی میتوانید انجام دهید که در ادامه به آنها اشاره میکنم.
۱. از جملات تاکیدی استفاده نکنید!!!
هر کاری که میکنید، سعی نکنید مثبت تمرکز کنید و سعی نکنید افکار شاد داشته باشید!!! جملات تاکیدی مثبت فقط باعث بدتر شدن امور و احساس بیشتر ناامیدی در شما میشود. ناامیدی مانند تار عنکبوت عمل میکند، هرچه سعی کنید که از آن خارج شوید، بیشتر در آن فرو میروید.
۲. ذهن خود را از موضوع منحرف کنید.
این مورد یک راه حل کوتاه مدت است، و در آن باید سعی کنید که ذهن خود را به طور کامل از موضوع منحرف کنید. این بدان معناست که توجه خود را از افکاری که دارید و شرایطی که در آن هستید، دور کرده و تمرکز خود را بر روی هر چیزی که احساس بهتری به شما میدهد، قرار دهید زیرا انسان نمیتواند به دو موضوع به طور همزمان فکر کند. به عنوان مثال، میتوانید کتاب بخوانید، یک فیلم طنز تماشا کنید، بازی کنید و یا ورزش کنید. وقتی احساس کردید که وضعیت روحیتان بهبود یافته، میتوانید عمداً تمرکز خود را روی نکات مثبت ببرید یا فعالیت دیگری برای بهبود روحیه خود انجام دهید.
۳. با احساس خود حضور کامل داشته باشید.
این مورد برخلاف مورد قبل، یک راه حل طولانی مدت است و باعث بهبودی در شما میشود. در این روش باید سعی کنید که برخلاف راه حل قبلی، از تلاش برای انجام کار دیگری و انحراف ذهن خود دست بکشید و در عوض، با تجربه ناامیدی در بدن خود کاملاً حضور داشته باشید. به جای مقاومت در برابر آن، آن را دعوت کنید تا در شما جریان یابد. حضور و توجه بی قید و شرط خود را به آن بدهید. احساس ناامیدی و به دام افتادگی و ناتوانی، بازتابی از تجربیات کودکی از ناتوانی است.
۴. خودتان را از افکارتان جدا کنید.
برای انجام این کار، باید وارد یک وضعیت مشاهدهای شوید. اگر ناظر افکار و احساسات خود باشید، متوجه میشوید که جنبهای از آگاهی شما وجود دارد که فراتر از آن افکار است. به عبارت دیگر، شما افکار و احساساتتان نیستید. این آگاهی باعث میشود تا با آن جنبه از خود ارتباط برقرار کنیم.
بهترین راه برای فکر کردن در مورد آن آگاهی برتر این است که خود را به عنوان یک دریاچه عمیق و یخی تصور کنید. افکار و عواطف شما مانند موجهایی در سطح آن دریاچه هستند و آنها نیز بخشی از دریاچه هستند، اما کل دریاچه نیستند. با رفتن به عمق، میتوانید خود را به عنوان سکون در زیر آن تجربه کنید که اکنون احساسات و افکار روی سطح را مشاهده میکند. شما میتوانید آن احساسات را بدون قضاوت در مورد اینکه آیا آنها درست یا نادرست هستند، تجربه کنید.
این نظاره کردن احساسات یک روش شگفت انگیز برای متوقف کردن قطار فکری به سمت افکار منفی است.
۵. لیستی از کارهایی تهیه کنید که میخواهید انجام دهید.
بعد از انجام مراحل بالا و وقتی که درد اندکی فروکش کرد، مانند زمانیکه مه از روی کوه پاک میشود، شروع به نوشتن لیستی از مواردی کنید که میخواهید آنها را در آینده انجام دهید و برای شما امیدوارکننده هستند. این لیست را در جایی از اتاق خود آویزان کنید که در دیدتان باشد.
این موارد میتوانند چیزهای کوچک و بزرگ باشند. اگر چیزی برای آینده ندارید، شروع به یافتن چیزهایی برای آینده خود کنید، چیزهایی که باعث میشود احساس کنید چیزی برای زندگی کردن دارید.
فرکانس ناامیدی کاملا برعکس فرکانس چیزهایی است که میخواهید در آینده انجام دهید. بنابراین این تمرین باعث بهبود احساس شما میشود.
فقط به یاد داشته باشید ، اگر هنوز در ناامیدی به دام افتادهاید، تلاش برای انجام این مرحله یا مرحله بعدی در این نوشته، ایده بدی است که فقط باعث میشود احساس شما بدتر شود.
۶. هر روز شکرگزاری کنید.
هر روز، چیزهایی را که در مورد زندگی کنونی خود دوست دارید، چیزهایی که مثبت هستند و درست پیش میروند، چه روی کاغذ و چه در ذهن خود، بنویسید. فرکانس ناامیدی و شکرگزاری نمیتوانند همزمان وجود داشته باشند و شکرگزاری مثل پادزهری برای افکاری است که سعی میکنند شما را متقاعد کنند که زندگی بدی دارید.
مقالات مرتبط: قدرت شفابخش شکرگزاری
۷. با مشکل روبرو شوید.
سعی کنید با مشکل خود روبرو شوید. این وضعیت و مشکل در واقع این است که شما احساس میکنید به دام افتادهاید. به این سوالها فکر کنید:
در چه چیزی خود را گرفتار میبینید؟ گاهی حتی ممکن است این افکار منفی باشند که احساس میکنید کنترل آنها را ندارید و در دام آنها افتادهاید. چه وضعیتی غیرقابل تحمل به نظر میرسد؟ در حال حاضر من چگونه خود را زندانی کردهام؟ اگر بتوانم تغییراتی در این وضعیت غیرقابل تحمل ایجاد کنم، آنها چه هستند؟
سعی کنید این تغییرات را اعمال کنید. افراد دیگر، به خصوص افراد حرفهای را درگیر کنید تا گزینههایی را ببینید که به احتمال زیاد در این موقعیت، به ظاهر آنها را بیهوده میبینید و یا اصلا به ذهنتان نمیرسند. توجه داشته باشید که حتی اگر نتوانیم هیچ جنبهای از شرایط بیرونی خود را که در آن قرار داریم کنترل کنیم، باز هم بر افکار خود کنترل داریم. ما در حال تفسیر شرایط و وقایع زندگی خود، از دریچه معنایی هستیم که خود را در آن درمانده میبینیم. ما باید از خود بپرسیم که آیا کاملا درست است که ما در دام افتادهایم؟ اغلب اوقات ما بهجای تمرکز چیزهایی که میتوانیم تغییر دهیم، روی چیزهایی تمرکز میکنیم که نمیتوانیم در یک موقعیت خاص آنها را تغییر دهیم.
۸. فعالیتهایی را انجام دهید که از آنها لذت میبرید یا قبلاً از آنها لذت میبردید.
وقتی احساس ناامیدی میکنیم، از انجام کارهایی که باعث میشوند احساس بهتری داشته باشیم، دست میکشیم و اغلب اوقات احساس میکنیم آن کارها دیگر حال ما را خوب نمیکنند. در حالیکه این تصور اشتباه است. پس خودتان را مجبور کنید که بیرون بروید و کاری را انجام دهید که میدانید در حال حاضر از آن لذت میبرید یا زمانی از آن لذت میبردید.
۹. نیاز خود را پیدا کنید.
ناامیدی در واقع نشان دهنده نیازی است که احساس میکنیم در برآورده کردن آن ناتوان هستیم. و اغلب اوقات، ما حتی از آنچه نیاز داریم آگاه نیستیم. شرایطی که ما در حال تجربه آن هستیم در واقع تجربه محرومیت از آن نیاز است. بنابراین با خود فکر کنید و هنگامی که متوجه شدید که آن نیاز چیست، راههای دیگری را برای برآورده کردن آن نیاز در نظر بگیرید. آنچه را که نیاز دارید میتوانید مستقیماً از دیگران نیز بخواهید.
۱۰. تسلیم شوید.
در نظر بگیرید که اگر زندگی ناامید کننده است، میتوانید تسلیم شوید و ناامیدی را در آغوش بگیرید. این ممکن است برخلاف چیزی به نظر برسد که نیاز دارید، اما ناامیدی مانند تار عنکبوت عمل میکند. هرچه بیشتر سعی کنید در برابر آن مقاومت کنید، بیشتر در آن گیر میکنید.
گاهی اوقات، ما مجبوریم با تسلیم شدن در موقعیتی که بسیار ناامید از رهایی از آن یا اصلاح یا تغییر آن هستیم، تمام مقاومتها را رها کنیم. این کار تمرینِ تسلیم است. سپس ما با این سوال باقی میمانیم که اگر واقعاً شرایطمان ناامیدکننده است و کاری جز دست کشیدن از تلاش وجود ندارد، حالا چه کاری میتوانم انجام دهم تا کمی احساس بهتری داشته باشم؟
۱۱. به خود اجازه گریه کردن دهید.
گریه کنید و حتی سعی کنید که گریه کنید. گریه یک رهایی بزرگ است. گریه یک جادوست و یک آزادسازی مقاومت داخلی است. شاید این همان چیزی باشد که ما نیاز داریم تا مه ناتوانی را از ذهنمان پاک کنیم و در نتیجه اجازه دهیم شفافیت بازگردد.
در آخر
اگر احساس ناامیدی میکنید، ممکن است فکر کنید که تسلیم شدهاید، اما حقیقت این است که اگر احساس ناامیدی میکنید، در واقع تسلیم نشدهاید، در عوض در حال کوبیدن سر خود به دیوار هستید. شما در حالت مقاومت هستید و در نوعی استیصال بیهوده برای تغییر آنچه فکر میکنید در آن گیر کردهاید.
در تمام عمر به ما گفتهاند که قویها هرگز تسلیم نمیشوند، اما گاهی شجاعت تسلیم شدن، نهایت قوی بودن است. تسلیم شدن با میل و انتخاب شخصی خود و رها کردن چیزی که نمیتوانید آن را تغییر دهید، به قدرت بیشتری نیاز دارد.
رها کنید تا جهان درهای جدیدی را به روی آنچه که میتواند باشد، باز کند. شاید زمانی که ما تسلیم مبارزه شویم، میلههای زندان باز شوند.
نمیتوانم ادامه دهم، ادامه خواهم داد.
ساموئل بکت
دیدگاهتان را بنویسید