به چه احساساتی اعتیاد دارید؟
عناوین
Toggleامروزه شیوع اعتیاد به انواع مخدرها بسیار گسترده شده است. شرایط زیادی وجود دارد که میتواند منجر به اعتیاد شود، اما هیچ کدام قدرتمندتر از احساسات انسانی نیستند، احساساتی مانند خشم یا سرخوردگی، احساس ناامیدی یا بی تفاوتی در مورد زندگی یا اضطراب و احساس گناه. این احساسات تکراری و اعتیاد به این احساسات، انرژی و زمان زیادی را از انسان میگیرند و قدرت خلق کردن او را مختل میکنند.
در علم روانشناسی به ما آموزش داده میشود که احساسات خود را احساس کنیم و بپذیریم، اما وقتی این احساسات به اعتیاد تبدیل میشوند چطور؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال، ادامه این مقاله را مطالعه کنید.
احساسات انسانی چطور بر بدن تاثیر میگذارند؟
احساسات با یک فکر شروع میشوند. ما در طول یک روز افکار زیادی داریم که حتی نمیتوانیم آنها را بشماریم، اما بیشتر این افکار تکراری هستند و ما آنها را روز به روز داریم، و چون تا به حال جدایی از افکار را تمرین نکردهایم، با فرض درست بودن آنها، معنایی به آن افکار اختصاص میدهیم.
این معنای اختصاص یافته به افکار است که احساسات ما را تشکیل میدهد. وقتی حسی را تجربه میکنیم، یک تغییر سلولی در بدن ایجاد میشود، نوروترنسمیترها یا انتقال دهندههای عصبی آزاد میشوند و فیزیولوژی بدن تغییر میکند. همانطور که فیزیولوژی ما تغییر میکند، مسیرهای عصبی خاصی در مغز روشن میشوند.
احساسات و واکنشهای ما به طور معمول مسیرهای عصبی را تقویت میکند که باعث میشوند ناخودآگاه به دنبال همان احساسات باشیم زیرا ذهن همیشه طرفدار آشنایی است و به دنبال احساسات و شرایط آشناست. اعتیاد عاطفی زمانی است که بدن به پاسخهای شیمیایی خودمان وابسته میشود.
این چرخه مرکز پاداش مغز را تغییر میدهد. حتی اگر این احساسات ما را بدبخت کند، هجوم انتقال دهندههای عصبی یک پاداش است!!!!
درواقع وقتی بزرگ میشویم، یاد میگیریم که به وقایع منفی یا استرسزا به روشی خاص پاسخ دهیم و سپس این واکنش احساسی به یک عادت تبدیل میشود. با گذشت زمان، این پاسخدهی به حالت پیشفرض ما تبدیل میشود و بدون اینکه خودمان بدانیم، واکنش ما به چیزها را رنگ میکند.
اعتیاد معمولاً به معنای معتاد شدن به یک ماده یا رفتار خارجی است (مانند غذا، مواد مخدر یا رفتارهای جنسی) اما ممکن است به کوکتلهای شیمیایی داخلی خود نیز معتاد شویم.
اکثر افرادی که با هر نوع اعتیادی دست و پنجه نرم میکنند، حداقل تا حدی از مسائلی که اعتیادشان برایشان ایجاد میکند، آگاه هستند. اما اعتیاد عاطفی متفاوت است زیرا ما تجربه عاطفی را به قدری از نزدیک زندگی میکنیم و نفس میکشیم که به معنای واقعی کلمه فراتر از محدوده آگاهی ما است.
به یک مثال توجه کنید: مریم همیشه دیر به قرار ملاقاتهایش میرسد و به همین دلیل همیشه مضطرب است. اتفاقی که میافتد این است که هر چقدر هم که تلاش کند به موقع حاضر شود، باز هم در آخرین لحظه، مغزش تمام تلاش خود را میکند تا او را به تاخیر بازگرداند!!!! علت این است که این تاخیر و اضطراب همان چیزی است که به مریم احساس «امنیت» میدهد و برای او «آشنا» است!!! این بخش قدیمی مغز مریم (سیستم لیمبیک) بود که او را به رفتاری باز میگرداند که مطمئن میشد دیر کرده است!!! بنابراین او را به حالت معمول تشدید اضطرابش برمیگرداند، با اینکه مریم از نظر منطقی نمیخواست که این اتفاق بیافتد. سیستم عصبی او به اضطراب “معتاد” است.
برای ترک اعتیاد عاطفی باید نسبت به الگوهای خود آگاه باشید.
چگونه اعتیاد عاطفی را ترک کنیم؟
من معتقدم که اولین قدم برای هر تغییری آگاهی است. در اینجا چند روش برای ترک اعتیاد عاطفی آورده شده است:
شناخت و آگاهی از عادت احساسی
قبل از اینکه بتوانید چیزی را تغییر دهید، ابتدا باید از آن آگاه باشید. بنابراین از احساسی که به آن اعتیاد پیدا کردهاید، آگاه شوید. اگر نمیتوانید این احساسی را تشخیص دهید، به نکات زیر توجه کنید:
- شروع به مشاهده احساسات خود کنید.
اگرچه این کار ساده به نظر می رسد، اما در واقع بسیار دشوار است زیرا ما به ندرت احساسات خود را قبل از پاسخ دادن به آنها مشاهده میکنیم. ممکن است فکر کنید که اعتیاد عاطفی ندارید، زیرا به نظر میرسد که حسی که تجربه میکنید درواقع بخشی از “شخصیت شما” است. اما مشاهده احساسات و دقت به آنها به شما کمک میکند تا به ناخودآگاه خود آگاه شوید. در موقعیتهای مختلف روزانه، هنگام پیمایش اینستاگرام، در محل کار یا هنگام صحبت با دوستان، مراقب احساس خود باشید. به هر الگویی توجه کنید و آنها را یادداشت کنید. اینها سرنخهای گرانبهایی از احساسات غالب و مزمنتان را به شما میدهند. - از کسی که به او اعتماد دارید نظر بخواهید.
اگر کسی را در زندگی خود دارید که به او اعتماد دارید و مایل است با شما روراست و صادقانه صحبت کند، از او بپرسید که چه احساساتی را در شما، غالب میبیند. دیگران معمولا میتوانند چیزی را ببینند که ما در خودمان نمیبینیم. - به مدیتیشن روزانه 5 دقیقهای متعهد شوید.
به مدت 30 روز، روزانه 5 دقیقه مراقبه کنید. مراقب احساسات و عواطفی باشید که هنگام تلاش برای مشاهده افکارتان بروز میکنند. آنها به شما بازخورد ارزشمندی در مورد حلقههای تکراری افکار شما میدهند که باعث تحریک احساسات در شما میشوند.
همانطور که میدانید، این کار مستلزم کار و تعهد زیادی است. اعتیادهای عاطفی دههها طول میکشد تا توسعه پیدا کند و شما را ملزم میکند تا خود اندیشی زیادی انجام دهید. بعد از اینکه احساس غالب خود را شناسایی کردید، آماده حرکت به جلو هستید.
شایان ذکر است که این مرحله، مکانی برای سکونت نیست. وقتی متوجه شدید که این احساس چیست، احساسات زیادی را در اطراف آن احساس خواهید کرد. شرمساری زیادی ممکن است به وجود بیاید زیرا شما از رفتار خود بی خبر بودید. به همین شفقت را تمرین کنید و درک کنید که هر رفتاری را میتوان با قصد و نیت مناسب تغییر داد. به جلو حرکت کنید و از این آگاهی سپاسگزار باشید
تنظیم مجدد سیستم پاداش مغز
۱. بر تغذیه خود تمرکز کنید.
مغز یک اندام نیازمند انرژی است که دائماً مسیرهای جدیدی را ایجاد میکند، سلولها را بازسازی میکند و نورونها را در طول روز تعداد بی شماری شلیک و سیم کشی میکند. مغز در درجه اول از چربی ساخته شده است و از طریق محور روده-مغز در ارتباط دائمی با روده است.
از آنجایی که انتقال دهندههای عصبی مانند سروتونین اساساً در روده ساخته میشوند، غذای سالم و مغذی یکی از مهمترین درمانها برای داشتن مغز سالم است. وقتی روی یک عادت جدید کار میکنید، مهم است که به مغز تغذیه مناسبی بدهید تا از این روند پشتیبانی کند. این به معنای حذف غذاهای فرآوری شده، شکر، گلوتن و جایگزینی آنها با غذاهای اجدادی غنی از مواد مغذی مانند گوشت، سبزیجات (به ویژه سبزیجات تخمیری)، کفیر، کره (به دست آمده از حیوانی که با تغذیه شده با علف)، تخم مرغ و لبنیات است، به عبارت دیگر رژیم کتوژنیک سالم به همراه روزه داری متناوب.
۲. از جملات تاکیدی استفاده کنید.
هنگامی که احساس منفی غالب خود را شناختید، میتوانید از جملات تاکیدی برای تغییر مسیرهای عصبی مغز استفاده کنید. متعهد به انجام جملات تاکیدی روزانه و صبور باشید. در حالی که می توان این کار را انجام داد، اما زمان می برد. صبح بهترین زمان برای انجام آنهاست زیرا ذهن در حالت آرامش است. قبل از خواب هم چیز دیگری است، بنابراین زمانی را پیدا کنید که برای شما مناسب است. هرگز در یک دوره استرس سعی نکنید این کار را انجام دهید. در طول روز که احساس میکنید احساساتتان بالا میرود، هر بار بیصدا از این مانترا استفاده کنید. همانطور که ذهن خود را تنظیم می کند، احساس “ضربه” خود را کمتر و کمتر می بینید.
فرض میکنیم که اعتیاد عاطفی شما به خشم است. آرامش، احساسی است که میخواهید از آن برای شکستن چرخه خشم استفاده کنید. یک جمله تأییدی برای این مورد: «من در صلح هستم. من آرامش را انتخاب میکنم. من احساساتم را در هر موقعیتی کنترل میکنم و احساس اصلی من آرامش است.» به طور عمدی آرامش را در سراسر بدن خود احساس کنید. تصور کنید آرامش چه حسی دارد. این مهمترین بخش است. اگر بتوانید به آن فکر کنید و آن را در بدن خود احساس کنید، گویی از قبل آن را داشتهاید. اینجاست که جملات تاکیدی قدرت خود را برای ایجاد تغییر واقعی به دست میآورند.
۳. انتظار مقاومت داشته باشید.
مغز نوروپلاستیک است به این معنی که میتواند مسیرهای جدیدی را بر اساس رفتار آگاهانه در هر زمانی از زندگی ایجاد کند. در حالی که این حقیقت جذاب است و امیدوار کننده، مهم است واقع بین باشید که این مسیر، کار زیادی میبرد. ذهن همیشه طرفدار آشنایی است و زمانی که بخواهید اتصالات عصبی را تغییر دهید، اعتراض خواهد کرد. به همین دلیل، مهم است که بلوکهای کوچکی از زمان را برای انجام این کار صرف کنید. اگر یکباره بخواهید بیش از حد پیش بروید، مغز به سرعت خسته میشود. برنامه ریزی مجدد مغز تنها زمانی کار میکند که مغز در حالت استراحت و آرامش باشد. وقتی احساس خستگی میکنید، استراحت کنید. به تدریج با گذشت زمان، مغز نسبت به این فعالیتهای جدید تحمل خود را بالا میبرد.
رهایی از زنجیر اعتیاد عاطفی نه تنها باعث شادی میشود، بلکه سلامت جسمی را نیز به همراه دارد. اجازه دادن به بدن برای استراحت از این “اصلاحات” شیمیایی باعث میشود که فرآیندهای فیزیولوژیکی شفای طبیعی یا هموستاز انجام شود. با به دست آوردن تعادل طبیعی، نه تنها مزایای عاطفی، بلکه فواید فیزیکی را نیز خواهید دید.
پرهیز از فکر کردن بیش از حد
وقتی درباره چیزی ناراحت کننده، بیش از حد فکر میکنید، به ندرت در مورد آن بینش پیدا خواهید کرد. شما فقط در نهایت موقعیتهای ناراحت کننده را در ذهن خود تکرار میکنید.
اگر در حال فکر کردن هستید، حواس خود را با یک فعالیت مثبت مثل ورزش، بازی جدول یا حتی تماشای یک فیلم خوب پرت کنید.
مراقبت از عزت نفس
مراقب عزت نفس خود باشید. هنگامی که یک اعتیاد عاطفی را کشف میکنید، ممکن است احساس شرمندگی کنید. سعی کنید شفقت و درک خود را بالا ببرید دهید. عزت نفس مانند یک سیستم ایمنی عاطفی است، اگر پرورش داده شود، میتواند قدرت روحی شما را بیشتر کند. با تمرکز روی چیزهایی که در مورد خودتان قدردانی میکنید و امید به آیندهای بهتر، به جلو حرکت کنید.
تمرین صبر
صبر داشته باشید. اکثر مردم پس از چند دهه به اعتیاد عاطفی مبتلا میشوند، بنابراین انتظار تغییر فوری غیرواقعی است. خودتان را وقف این فرآیند کنید، اما در صورت نیاز استراحت کنید. برنامه ریزیِ مجددِ نحوهِ واکنشِ مغز به شرایط، زمان میبرد. پیروزیهای کوچک در طول مسیر را جشن بگیرید.
از اینکه نظرات شما درباره این موجودات افسانهای را در قسمت دیدگاهها بخوانیم، بسیار خوشحال میشویم.
تلاش ما در تمام مقالات این وبسایت، استفاده از به روزترین اطلاعات، منابع و سایتهای معتبر است. اما اگر شما پیشنهادی دارید و یا مقاله به روزتری میشناسید، لطفا آن را با ما درمیان بگذارید تا اصلاحات لازم را اعمال کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید