خلاصه کتاب پذیرش رادیکال: راهی برای در آغوشگرفتن زندگی با تمام وجود
عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: Radical Acceptance: Embracing Your Life With the Heart of a Buddha
- نویسنده: تارا براچ
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- ژانر: خودیاری، معنوی، روانشناسی، فلسفی
- امتیاز کتاب: ۴.۱۶ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
کتاب پذیرش رادیکال توضیح میدهد که چگونه بودیسم و مدیتیشن میتوانند به شما کمک کنند تا رضایت و شادی بیشتری به دست آورید. این کتاب پر از تمرینهای ذهنی ساده است که استرس و خودانتقادی را کاهش میدهند و ابزارهایی را در اختیارتان قرار میدهد تا زندگی ملایمتر و شادتری داشته باشید
درباره نویسنده
تارا براچ یک روانشناس بالینی و معلم برجسته مدیتیشن است که بهویژه در زمینه تلفیق روانشناسی و آموزههای بودیسم شهرت دارد. او بنیانگذار جامعه مدیتیشن اینسایت (Insight Meditation Community) در واشنگتن دیسی است و سالهاست که در زمینه آموزش مدیتیشن و رشد شخصی فعالیت میکند.
تارا براچ با رویکردی مهربانانه و علمی، تمرینات مدیتیشن را با روانشناسی تطبیق داده و به افراد کمک میکند تا از طریق پذیرش و خودآگاهی، زندگی شادتری را تجربه کنند. او در کتابها و سخنرانیهای خود بر اهمیت “پذیرش رادیکال” و روشهای مراقبه تأکید میکند که میتواند به کاهش استرس و ارتقای سلامت روانی کمک کند.
ما در یک خلسه از نابسندگی زندگی میکنیم و فرهنگ غربی مقصر این وضعیت است.
آیا تا به حال خوابی دیدهاید که تلاش میکنید از تپهای بالا بروید یا از دست کسی فرار کنید، اما هرچقدر هم تقلا میکنید، نمیتوانید حرکت کنید؟ انگار تمام توانتان را میگذارید، اما هیچ پیشرفتی ندارید. این نوع خوابها نشاندهنده احساسی درونی است: اینکه شاید در عمق وجودمان باور داریم که کافی نیستیم یا همیشه محکوم به شکست هستیم.
جای تعجب نیست که چنین احساسی داریم، چون در زندگی روزمره هم همینطور پیش میرویم. مثل شخصیتهای خوابهایمان، همیشه در تلاشیم به هدفی برسیم که انگار از ما دورتر میشود. چقدر از ما زندگیمان را صرف دویدن به سمت هدفهایی میکنیم که هیچوقت رسیدن به آنها را حس نمیکنیم؟ حتی در لحظات لذتبخش مثل صحبت با دوستان یا وقتگذراندن با فرزندان، ذهنمان همچنان درگیر نگرانیها و برنامههای آینده است. به جای اینکه در لحظه حضور داشته باشیم، فکرمان پیش این است که قدم بعدی کجا باید باشد. اما حقیقت این است که آینده چیزی نیست جز یک توهم؛ چیزی که هرگز بهطور واقعی نمیرسد.
پس چرا اینقدر نگران رسیدن به جایی هستیم؟ این نگرانی تا حد زیادی از فرهنگی میآید که به ما القا کرده آنچه الان هستیم، کافی نیست. این طرز فکر ما را به این باور میرساند که باید مدام در تلاش باشیم تا خودمان را اثبات کنیم و به یک سطح “کافی” برسیم. چنین رویکردی میتواند باعث شود همیشه حس کنیم چیزی کم داریم و هر کاری هم که انجام دهیم، باز هم کافی نیست.
از کودکی یاد میگیریم که آنچه هستیم یا جایی که هستیم، به اندازه کافی خوب نیست. اما این تنها دیدگاهی نیست که میتوانیم داشته باشیم. بودیسم دیدگاهی کاملاً متفاوت ارائه میدهد: اینکه انسان ذاتاً مهربان، خردمند و دلسوز است، نه گناهکار یا ناقص. از نگاه بودیسم، شما همانطور که هستید، خوبید و نیازی به این همه تلاش دائمی برای اثبات خود ندارید. در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به پیام بودیسم و اینکه چطور میتوانیم آن را در زندگی روزمرهمان بهکار ببریم.
خودقضاوتی ما را در محدودیت نگه میدارد، اما پذیرش عمیق و بیقید و شرط میتواند ما را آزاد کند.
تا به حال حس کردهاید در زندگی گیر افتادهاید و نمیتوانید پیش بروید؟ اگر این حس را تجربه کردهاید، شاید داستان ببر سفید “موهینی” برای شما آشنا باشد.
موهینی در دهه ۱۹۷۰ در باغوحش ملی واشنگتن نگهداری میشد. سالها در قفسی کوچک زندگی کرد تا اینکه به یک محوطه بزرگ با فضای باز، درختان و برکه منتقل شد. کارکنان باغوحش فکر میکردند این محیط جدید برای موهینی مثل بهشت خواهد بود. اما اتفاق عجیبی افتاد: موهینی بقیه عمرش را فقط در گوشهای کوچک از این محوطه گذراند، در همان فضایی که به اندازه قفس قبلیاش بود. او بارها و بارها همان مسیر را طی کرد تا جایی که چمنهای زیر پایش کاملاً از بین رفت. در واقع، ذهن موهینی او را در همان الگوهای رفتاری گذشته نگه داشت، حتی با وجود آزادیای که در اختیارش بود.
ما هم مثل موهینی، اغلب در عادتها و باورهای قدیمیمان گیر میکنیم، حتی وقتی امکان آزادی بیشتری داریم.
اما چه چیزی ما را در این قفس ذهنی نگه میدارد؟ این قفس نه از جنس آهن و بتن، بلکه از جنس قضاوتها و احساس ناکافی بودن است. ما اغلب به صدای منتقد درونی خود گوش میدهیم، همان صدایی که مدام میگوید: “هر کاری کنی، کافی نیست.” این افکار منفی باعث میشود زندگیمان محدود و تکراری شود، درست مثل قفس موهینی. این صدای درونی منفی ما را از انجام کارهایی که واقعاً میخواهیم، مثل تجربه عشق و ارتباطات عمیق، باز میدارد. اما برخلاف موهینی، ما میتوانیم خودمان را از این قفس آزاد کنیم.
راه آزادی، پذیرش کامل خودمان است؛ اینکه هرچه هستیم، با تمام افکار، احساسات و شرایطی که داریم، بپذیریم. این پذیرش نیازمند آگاهی لحظهبهلحظه است؛ اینکه بدانیم در هر لحظه چه چیزی در ذهن و بدن ما میگذرد، بدون اینکه بخواهیم آن را قضاوت کنیم، کنترل کنیم یا سرکوب کنیم. وقتی یاد بگیریم با مهربانی و بدون مقاومت با خودمان برخورد کنیم، در واقع در حال تمرین “پذیرش ریشهای و عمیق” هستیم.
مثلاً شاید شما هم گاهی احساسات ناخوشایندی داشته باشید، مثل اینکه بیدلیل از کسی بدتان بیاید. ممکن است خودتان را بابت این احساس قضاوت کنید و حتی احساس گناه کنید. اما پذیرش ریشهای به شما یاد میدهد که نیازی نیست خودتان را سرزنش کنید. میتوانید این احساس را بپذیرید، بدون اینکه درگیر آن شوید، و به راحتی از آن عبور کنید.
این پذیرش عمیق، صدای منفی درونی را خاموش میکند، به شما کمک میکند خودتان را همانطور که هستید بپذیرید و در نتیجه زندگیای آزادتر و پرآرامشتر داشته باشید.
می خواهید ادامه خلاصه کتاب پذیرش رادیکال: راهی برای در آغوشگرفتن زندگی با تمام وجود را مطالعه کنید؟
با فعال سازی عضویت ویژه، به خلاصه کامل این کتاب و 100 ها کتاب دیگر دسترسی داشته باشید.
ارتقاء عضویت
دیدگاهتان را بنویسید