خلاصه کتاب شازده کوچولو
عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: The Little Prince
- نویسنده: آنتوان دو سنت اگزوپری
- سال انتشار: ۱۹۴۳
- ژانر: ادبیات کودکان، افسانه، داستان نظری
- امتیاز کتاب: ۴.۳۲ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
درباره نویسنده
آنتوان دو سنت اگزوپری (1900-1944) هوانورد و نویسندهی پیشگام فرانسوی بود که بیشتر به خاطر رمانش “شازده کوچولو” شناخته شد. سنت اگزوپری که در لیون فرانسه به دنیا آمد، در سالهای اولیهاش به هوانوردی علاقه داشت. او حرفهی هوانوردی خود را به عنوان خلبان برای Aéropostale، یک شرکت پست هوایی فرانسوی، با پرواز در مسیرهای پستی در سراسر آمریکای جنوبی و صحرای صحرا آغاز کرد. این تجربیات به طور قابل توجهی بر نوشتههای بعدی او تأثیر گذاشت.
حرفهی ادبی سنت اگزوپری در کنار ماجراجوییهای هوانوردی او به پرواز درآمد. او علاوه بر «شازده کوچولو» چندین رمان و مقاله نوشت که اغلب از موفقیتهای هوانوردیاش الهام میگرفت. آثار او منعکس کنندهی تلفیقی از تأملات فلسفی، نثر شاعرانه و قدردانی عمیق از روح انسان است. متأسفانه، زندگی سنت اگزوپری در طول جنگ جهانی دوم کوتاه شد، زمانی که هواپیمای او در سال ۱۹۴۴ بر فراز دریای مدیترانه ناپدید شد و میراثی از آثار ادبی و هوانوردی را پشت سر گذاشت که همچنان خوانندگان و علاقه مندان به هوانوردی را در سراسر جهان مجذوب خود میکند.
خلاصه کتاب
«شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری رمانی جاودانه است که فراتر از سن و فرهنگ است و خوانندگان را با داستان دلربا و مضامین عمیق خود مجذوب خود میکند. این اثر ادبی کلاسیک که در ابتدا در سال ۱۹۴۳ منتشر شد، همچنان در میان مخاطبان در سراسر جهان طنین انداز میشود و کاوشی تکان دهنده از ماهیت انسان، روابط، و زیبایی دیدن جهان از چشم یک کودک را ارائه میدهد.
داستان توسط یک خلبان سرگردان در صحرا روایت میشود که با پسر جوانی به نام شازده کوچولو روبرو میشود. شازده کوچولو از یک سیارک کوچک به نام B-612 میآید و ماجراجوییها و بینشهای خود را با خلبان به اشتراک میگذارد.
مقدمه: جادوی یک تمثیل ابدی را کشف کنید و آنچه در زندگی مهم است را بیاموزید.
شازده کوچولو اغلب به عنوان یک داستان کودکانه در نظر گرفته میشود. اما سادگی آن پیامی عمیق در مورد دوستی، بزرگسالی و آنچه واقعاً در زندگی مهم است را رد میکند، پیامی که امروز نیز به اندازه ۸۰ سال پیش صحیح است. جای تعجب نیست که این کتاب دومین کتاب محبوب جهان است که تنها توسط کتاب مقدس شکست خورده است.
شازده کوچولو محصول زمان خود است. آنتوان دو سنت اگزوپری، ناامید و تبعید شده به آمریکای شمالی در میان وحشت و تحقیرهای جنگ جهانی دوم – بر این تلاش بود که دیدگاهی شخصیتر و انسانیتر ارائه دهد. در حالیکه این داستان آشکارا در مورد جنگ نیست، اما این نکاتی را در مورد عشق، بی گناهی و آنچه ما مهم میدانیم به گونهای بیان میکند که فقط یک نویسندهی فرانسوی در سال ۱۹۴۳ میتوانست بیانش کند.
تجربیات خود سنت اگزوپری در درجات مختلف استعارهای در سراسر رمان پراکنده است. به عنوان خلبان، او واقعاً در صحرای ساهارا فرود آمد، و تنهایی و زیباییای که در طول این تجربه احساس کرد، مطمئناً آغاز شکل گیری داستان شازده کوچولو باشد.
این خلاصه شما را با وقایع اصلی این تمثیل زیبا همراه با تجزیه و تحلیل مختصری از مضامین در طول مسیر خواهد برد. برای یک خلاصه نهایی و بسیار کوتاه از داستان، میتوانید به بخش پایانی بروید. در غیر این صورت، قلب خود را باز کنید – و برای دیدن جهان از چشمان کنجکاو شازده کوچولو آماده شوید.
خانه شازده کوچولو و چیزهایی که ما نمیفهمیم
داستان ما با راوی ناشناس در کودکی شروع میشود که در حال تلاش برای کشیدن یک تصویر ساده از یک مار بوآ است که فیلی را خورده است. در کمال تاسف، بزرگترها نمیتوانند بفهمند او چه چیزی کشیده است و آن را با کلاه اشتباه میگیرند.
اما به سرعت به سمت جلو میرویم، به سمت سالهای زیادی در آینده. پس از سقوط هواپیمای خود در بیابان، راوی با پسر کوچک و کنجکاو داستان – شازده کوچولوی معروف – آشنا میشود که از راوی میخواهد که نقاشی یک گوسفند را ترسیم کند. برخلاف بزرگسالان گذشتهی راوی، شازده کوچولو بلافاصله نقاشی مبهم او را تشخیص میدهد. سپس میپرسد گوسفند بوته میخورد یا گل سرخ؟
شازده کوچولو از یک سیارک کوچک آمده است که اندکی بزرگتر از یک خانه است و در آن روزهای خود را با درآوردن درختان بائوباب جوانه زده که تهدیدی بر سیاره او هستند و ممکن است بر خانهاش غلبه کنند، میگذراند. او خیلی دوست دارد که گوسفندان این علفهای هرز را بخورند.
اما شازده کوچولو یک گل رز نیز دارد که او را بسیار دوست دارد و دوست ندارد آسیبی ببیند. با وجود این عشق، او از غرور گلش احساس عذاب میکند. گل رز دائماً توجه او را میطلبد، از خطرات شکایت میکند و در تضادهایی صحبت میکند که شازده کوچولو را گیج و ناامید میکند. همانطور که او به راوی روی زمین میگوید: “من خیلی جوان بودم که بدانم چگونه او را دوست داشته باشم.”
به همین دلیل بود که شازده کوچولو تصمیم به رفتن گرفت. ابتدا او سه آتشفشان کوچک را که سیاره او را نیز اشغال کرده بودند، پاکسازی کرد. سپس آخرین گیاه بائوباب را ریشه کن کرد. در حالیکه گل گرانبهای خود را برای آخرین بار آبیاری میکرد، گل رز از او طلب بخشش کرد و توضیح داد که هر دوی آنها احمق بودهاند. او از شازده کوچولو خواست که شیشه محافظش را بردارد و گفت: «اگر میخواهم با پروانهها آشنا شوم، باید حضور دو یا سه کرم را هم تحمل کنم.»
شازده کوچولو با غرور او را ترک کرد و اشکهایش را پنهان کرد و سفر و ماجرایی را آغاز کرد که در نهایت او را به زمین رساند.
تحلیل و بررسی
در این قسمت ما با موضوعی آشنا شدیم که در سراسر کتاب ادامه دارد است: اینکه شما اغلب باید از سطح فراتر رفته و به اعماق نگاه کنید تا معانی واقعی چیزها را ببینید، و بزرگترها در این امر به شدت بد هستند. این موضوع توسط بزرگسالانی نشان داده شد که نتوانستند فیل داخل مار بوآ در تصویر راوی را ببینند.
این را با پذیرش و درک فوری و کودکانه شازده کوچولو از نقاشی گوسفند مقایسه کنید، و دیدگاههای متفاوت بزرگسالان و کودکان را خواهید دید. با سالا رفتن سن، چیزی در این راه گم میشود.
همانطور که شازده کوچولو به گفتن داستان سیارک خود ادامه میدهد، ما با موضوعات و نمادهای بیشتری از کتاب آشنا میشویم. درختان بائوباب که نیاز به نگهداری مداوم دارند، مبادا بر سیاره غلبه کنند؟ اینها نماد عادات بد یا افکار منفی هستند که اگر آنها را رها کنیم به ما آسیب میرسانند. بی ارتباط نیست اگر آنها را نمایندهی ریشههای ویرانگر نازیسم بدانیم که در زمان نگارش این کتاب بر کشور مادری سنت اگزوپری و بقیه اروپا چیره شده بود.
که ما را دوباره به گل رز میرساند – که نماد عشق است. این گل رز خاص و عشق بی پایان شازده کوچولو به او احتمالاً از همسر سنت اگزوپری، کنسوئلو الهام گرفته شده است. در این مرحله از زندگیِ شازده کوچولو، او گل رز را درک نمیکند. او از تناقضات او ناامید شده و به خاطر غرور او رانده شده است.
اما همانطور که رز عاقلانه اشاره میکند، برای لذت بردن از پروانهها باید کرمها را تحمل کنید. به عبارت دیگر، اگر میخواهید به بخش واقعاً خوب برسید، باید چیزهای ناخوشایند در یک رابطه یا موقعیت را نیز بپذیرید.
شازده کوچولو برای این کار آماده نیست. همانطور که به راوی فکر میکند، او برای دوست داشتن گل رز بسیار جوان بود، به همین دلیل او را ترک میکند. او هنوز باید کارهای بزرگی انجام دهد و درسهایی برای یادگیری دارد. حالا ما به گذشته برمیگردیم و شازده کوچولو را در سفرش به زمین دنبال میکنیم.
سفری در میان ستارگان، و پوچ بودن زندگی بزرگترها
شازده کوچولو با احساس ناامیدی و درک نشدن از سمت گل رز مورد علاقهاش، تصمیم میگیرد امنیت و آسایش سیارک کوچک خود را ترک کند. او در جستجوی دانش، از برخی از سیارات همسایه خود بازدید میکند.
در اول او با یک پادشاه ملاقات میکند. عجیب است که هیچ فرد دیگری در اطراف وجود ندارد که پادشاه بر او حکومت کند – و علاوه بر این، به نظر میرسد که پادشاه فقط در صورتی دستور میدهد که دستوراتش در حال اجرا باشد. به عنوان مثال، او ادعا میکند که بر ستارگان و خورشید حکومت میکند. وقتی از او خواسته شد که به خورشید دستور غروب بدهد، او موافقت میکند، اما فقط زمانی که خورشید آماده باشد – دقیقاً در غروب آفتاب. با اتعجب و شگفتی، شازده کوچولو به سیاره بعدی سفر میکند.
در اینجا، او با مردی مغرور آشنا میشود که خواستار تحسین است. شازده کوچولو از او خوشش میآید، اما با صدای بلند تعجب میکند که چه چیزی در این مورد جالب است.
می خواهید ادامه خلاصه کتاب شازده کوچولو را مطالعه کنید؟
با فعال سازی عضویت ویژه، به خلاصه کامل این کتاب و 100 ها کتاب دیگر دسترسی داشته باشید.
ارتقاء عضویت
دیدگاهتان را بنویسید