خلاصه کتاب قدرت سکوت: قدرت درونگراها در جهانی که قادر نیست از سخن گفتن باز ایستد
عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: Quiet: The Power of Introverts in a World That Can’t Stop Talking
- نویسنده: سوزان کین
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- ژانر: خودیاری
- امتیاز کتاب: ۴.۰۷ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
درباره نویسنده
سوزان کین نویسنده، سخنران و مشاور آمریکایی است که به دلیل کارش در زمینه درونگرایی و قدرت درونگراها در زمینههای مختلف شناخته شده است. او در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۸ در پنسیلوانیا، ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. برجستهترین اثر کین کتاب «سکوت: قدرت درونگراها در دنیایی که نمیتواند حرفش را متوقف کند» است که در سال 2012 منتشر شد.
«سکوت» به پرفروشترین کتاب تبدیل شد و توجه گستردهای را به خود جلب کرد و ارزش و نقاط قوت افراد درونگرا را در جامعهای که اغلب برای برونگرایی ارزش قائل است، بررسی کرد. این کتاب به موضوعاتی مانند ویژگیهای شخصیتی، پویاییهای اجتماعی، محیطهای محل کار و تعصب فرهنگی نسبت به برونگرایی میپردازد. کین از تحقیقات علمی، حکایات شخصی و مصاحبه ها استفاده میکند تا دیدگاهی متعادل در مورد درونگرایی و تأثیر آن بر جنبه های مختلف زندگی ارائه دهد.
از زمان موفقیت “سکوت”، سوزان کین به یک مدافع برجسته برای درونگراها تبدیل شده است و سخنرانیهای متعددی در این زمینه ارائه کرده است. او سخنرانیهای TED برگزار کرده، در پلتفرمهای رسانهای بزرگ ظاهر شده است، و Quiet Revolution را تأسیس کرده است، سازمانی که هدف آن توانمندسازی درونگراها و ترویج درک عمیقتر از نقاط قوت منحصربهفرد آنها است.
کار کان با میلیونها نفر در سراسر جهان طنین انداز شده است و جرقه گفتگوهایی در مورد درون گرایی، پویاییهای اجتماعی و اهمیت تعادل بین برون گرایی و درون گرایی در جامعه زده است.
خلاصه کتاب
کتاب «سکوت: قدرت درونگراها در جهانی که قادر نیست از سخن گفتن باز ایستد» نوشته سوزان کین، کتابی قابل تأمل است که به بررسی و تجلیل از نقاط قوت و تواناییهای افراد درونگرا در جامعهای میپردازد که اغلب طرفدار برونگرایی هستند. در واقع این کتاب بر نقاط قوت و نیازهای هر دو گروه تمرکز دارد. این خلاصه موقعیتهایی را توصیف میکند که در آن هر دو تیپ شخصیتی احساس راحتی میکنند و راههایی را که هر کدام میتوانند از پتانسیل شخصیت خود به بهترین شکل استفاده کنند.
مقدمه: برونگراها معمولاً سر و صدا را دوست دارند و به محرک نیاز دارند، در حالیکه درونگراها بیشتر ترجیح میدهند تنها باشند و فکر کنند.
چگونه میتوانید شخصیت یک نفر را اندازه گیری یا تعریف کنید؟ یکی از راهها این است که بفهمیم یک فرد در کجای طیف درونگرا-برونگرا قرار میگیرد.
برونگراها اجتماعی هستند. آنها دوست دارند هر زمان که فرصت پیدا کنند با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها از بودن در کانون توجه و بیرون رفتن مکرر لذت میبرند. آنها باید توسط مردم احاطه شوند. برای آنها، وضعیت اجتماعی مستقیماً با ارتباطات اجتماعی نشان داده میشود، بنابراین آنها میخواهند تا آنجا که ممکن است آشنا، دوستان فیس بوک و دنبال کنندگان بیشتری در توییتر داشته باشند.
در جستجوی موفقیت، برونگراها مستعد شور و نشاط و سرخوشی هستند. آنها نیاز به تایید افراد اطراف خود دارند و برای موفقیتهای سریع تلاش میکنند. به عنوان مثال، اگر آنها در بازار سهام ضرر کنند، پس از آن پول بیشتری سرمایه گذاری میکنند تا سعی کنند سریعاً این ضرر را به برد تبدیل کنند.
در مقابل، درونگراها ترجیح میدهند در موقعیتهای آرام قرار بگیرند و دوست دارند در مورد اشتباهاتی که مرتکب شدهاند، بیشتر فکر کنند. اگر در بازار سهام پول خود را از دست دادهاند، احتمالاً متوقف میشوند و قبل از سرمایهگذاری بیشتر، مجدداً بازار را تجزیه و تحلیل میکنند.
گرایش درونگرا به مراقبه و تمرکز در تجربیات و محرکهای حسی، او را قادر میسازد تا پروژههای هنری و فکری را به طور مؤثر انجام دهد و تکمیل کند. درونگراها میتوانند در زمان بحران در بازار سهام سود ببرند و در طول تاریخ، برخی از نقاط عطف فرهنگی ما مانند فهرست شیندلر (Schindler’s List) و نظریه نسبیت (The Theory of Relativity) را ایجاد کردهاند.
افراد درون گرا میتوانند چنین کارهایی را انجام دهند، زیرا از گذراندن اوقات خود به تنهایی یا با گروههای کوچک مردم لذت میبرند و به راحتی میتوانند در مورد مشکلات شخصی و اجتماعی صحبت کنند. در حالیکه برون گراها تمایل دارند آشناییهای سطحی زیادی داشته باشند، درونگراها دوستیهای عمیقتر، هرچند کمتر را ترجیح میدهند.
بسیاری از درونگراها افرادی بسیار حساس هستند و اغلب به شدت به محیط خود پاسخ میدهند.
اکثریت قریب به اتفاق افراد درونگرا دارای یک ویژگی شخصیتی مشترک دیگر هستند: آنها بسیار حساس هستند. اما برونگراها به ندرت این ویژگی را از خود نشان میدهند.
افرادی که بسیار حساس هستند اطلاعات محیط خود را به روشی غیرمعمول و کامل پردازش میکنند. به عنوان مثال، اگر به آنها گفته شود که تصاویر را در پازلهای تصویری جستجو کنند، نسبت به کسانی که حساسیت بالایی ندارند، زمان بیشتری را صرف مشاهده و مشغول شدن بیشتر با عکسها میکنند.
در نتیجهی این خصوصیتِ آنها، افراد بسیار حساس گفتگوهای عمیق در مورد ارزشها و اخلاقیات را بسیار جذابتر از حکایات سطحی تعطیلات اخیر یک همکار میدانند. در حالیکه برون گراها درگیر صحبتهای کوتاه و سطحی میشوند، درونگراها درباره تغییرات آب و هوایی بحث میکنند.
پردازش دقیق اطلاعات توسط افراد بسیار حساس در خصوصیت دلسوز بودن آنها نیز قابل توجه است. تراژدیها و ظلمها بیشتر بر آنها تأثیر عاطفی میگذارد. به نظر میرسد که آنها دل نازکتر هستند، و به همین دلیل در برابر سیل اخبار و اتفاقات روزمره، محافظت کمتری دارند.
در نتیجه، درونگراها دارای وجدان اخلاقی سختگیرانهای هستند: آنها از تأثیر رفتارشان بر دیگران آگاه هستند و اشتباهات خود را میپذیرند. برای این افراد بسیار حساس، مثبت دیده شدن توسط دیگران بسیار معنی دارد، که باعث میشود ملاقات با افراد جدید یا مصاحبه و صحبت کردن، برای آنها به طور غیرمعمولی دشوارتر باشد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که افراد بسیار حساس، احساسات را شدیدتر احساس میکنند، تغییرات را سریعتر متوجه میشوند و به ظاهر، صداها، درد و محرکهایی مانند قهوه یا الکل واکنش شدیدتری نشان میدهند.
این حساسیت همچنین به ما کمک میکند تا تفاوت بین درون گرایی و خجالتی بودن را تعریف کنیم: افراد خجالتی از قضاوت منفی میترسند، در حالیکه درونگراها به دلیل حساسیتی که دارند، فقط محیطهای آرام و با تحریک کم را ترجیح میدهند. بیل گیتس (Bill Gates) اگرچه ساکت و محجوب است، اما به نظر میرسد اهمیتی نمیدهد که دیگران در مورد او چه فکر میکنند، در حالیکه باربارا استرایسند (Barbra Streisand) بسیار برون گرا است اما از ترس شدید صحنه رنج میبرد. اولی یک درونگرا است، در حالی که دومی یک برونگرای خجالتی است.
تفاوت این دو گروه، مغزی است: مغز درونگراها واکنش قویتری به محرکهای خارجی نشان میدهد.
ما در شرایط مختلفی نسبت به یکدیگر احساس راحتی میکنیم. برخی از مردم نمیتوانند به هیچ لذتی بالاتر از نشستن در کتابخانه فکر کنند. برای آنها حتی فکر رفتن به یک باشگاه تکنو غیرقابل درک است. برخی دیگر برعکس این موضوع هستند: جایی نیست که آنها بیشتر از میان تودهای از مردم احساس آرامش کنند، و با گذراندن یک بعد از ظهر در کتابخانه دیوانه میشوند.
چرا این تفاوتهای فاحش وجود دارد؟
در تلاش برای پاسخ به این سوال، روانشناسان و سایر محققان مشاهده کردند که نوزادان چگونه به محرکهای خاص پاسخ میدهند. در یک آزمایش، آنها سوابهای پنبهای آغشته به الکل را زیر بینی نوزادان نگه داشتند و همزمان صدای ضبط شده ترکیدن بادکنکها را پخش کردند. واکنش کودکان دو الگوی رفتاری بسیار متمایز را نشان داد:
- ۲۰ درصد از بچهها در گروه پر واکنش قرار گرفتند، یعنی با جیغ و لگد شدید به محرکها واکنش نشان دادند. نبض و فشار خون آنها نیز به شدت افزایش یافت.
- ۴۰ درصد از نوزادان در رده کم واکنش بودند. آنها خونسرد و آرام ماندند و به محرکها واکنش بسیار کمی نشان دادند.
این واکنشها توسط جایگاه عاطفی مغز انسان – آمیگدال بادام شکل – کنترل میشود. آمیگدال اولین جایی است که اندامهای حسی ما هر محرک دریافتی از دنیای بیرون را به آن ارسال میکنند. سپس آمیگدال پاسخ ما به این ورودی را تعیین میکند.
آمیگدال افراد با واکنش بالا، بسیار حساس است. از آنجایی که این افراد واکنشهای شدیدی نسبت به محرکهای بیرونی دارند، در نهایت محیطهای کمتحریک مانند کتابخانهها را ترجیح میدهند و به افراد تودار و متفکر تبدیل میشوند: یعنی درونگراها.
از سوی دیگر، پاسخگویی به برداشتهای جدید برای مغز افراد کم واکنش دشوار است. به همین دلیل است که در دوران کودکی خود تحت تأثیر محرکهای عادی قرار نمیگیرند و به دنبال محیطهای تحریککنندهتر میگردند و در نهایت به افراد برونگرای سرزنده تبدیل میشوند.
کودکان درونگرا مانند ارکیده هستند: آنها فقط در محیط مناسب رشد میکنند.
نه تنها زیستشناسی و ژنتیک خلق و خوی ما را شکل میدهند، بلکه تجربیاتی که در طول زندگیمان جمعآوری میکنیم نیز شکل گیری شخصیت و طبیعت ما تاثیرگذار هستند. این به ویژه در مورد تجربیات دوران کودکی صادق است. در این قسمت از خلاصه دربارهی بهترین محیطها برای رشد هر دو گروه صحبت میکنیم
کودکان برون گرا به تأثیرات محیطی مانند قاصدکها پاسخ میدهند: آنها تقریباً در هر جایی رشد میکنند و عملاً نمیتوانند از مسیر خارج شوند. اما کودکان درونگرا بیشتر شبیه ارکیده هستند: در یک محیط حمایتی، شکوفا میشوند. در مکان نامناسب، آنها شکوفا نمیشوند.
پس چگونه والدین میتوانند بهتر به نیازهای فرزندان درونگرای خود توجه کنند؟ برخورد با آنها با احترام و همدلی و تعامل با آنها راههای خوبی برای شروع است.
می خواهید ادامه خلاصه کتاب قدرت سکوت: قدرت درونگراها در جهانی که قادر نیست از سخن گفتن باز ایستد را مطالعه کنید؟
با فعال سازی عضویت ویژه، به خلاصه کامل این کتاب و 100 ها کتاب دیگر دسترسی داشته باشید.
ارتقاء عضویت
دیدگاهتان را بنویسید