مقدمه: پردازش احساسات چیست و چرا میتواند به بهبود زندگی شما کمک کند؟
عناوین
Toggleمقدمهای بر پردازش احساسات
وقتی صحبت از غلبه بر احساسات شدید میشود، اکثر مردم فقط سه مهارت دارند: صحبت کردن در مورد آنها، اجتناب از آنها، یا تلاش برای کنار آمدن با آنها از طریق حواس پرتیهایی مانند خوردن غذای مورد علاقهشان. این مهارتها در کوتاهمدت ممکن است در برخی موقعیتها عالی عمل کنند یا خوب باشند. اما اگر اینها تنها مهارتهایی هستند که دارید، پس وقتی احساسات بزرگ، بلند و شدید به سراغتان میآیند، ممکن است ندانید با آنها چه کنید و آن وقت است که اوضاع از کنترل شما خارج میشود.
بنابراین، به اولین مقاله از سری مقالات «پردازش احساسات» خوش آمدید. برای اطلاعات بیشتر در مورد مهارتهای مدیریت احساسات، به مقالات پردازش احساسات مراجعه کنید.
دورهی جامع « پردازش احساسات» شامل تمرینها، فیلمها، نقل قولهای صوتی و تصویری، و مطالب آموزشی متنوع است. این دوره به شما کمک میکند تا مهارتهای پردازش احساسات را به طور کامل یاد بگیرید. برای دسترسی کامل به دوره و یادگیری مهارتهای کلیدی، روی این لینک کلیک کنید.
مهارتهایی که در این دوره میآموزید، در حدود یک سال جلسات درمانی ارائه میشوند، بنابراین قدم به قدم پیش بیایید، مهارتها را تمرین کنید و در یادگیری عجله نکنید.
البته این دوره درمانی نیست. درمان یک فرآیند بین دو نفر است که با هم در یک محیطِ رشدمحور کار میکنند. اما به عنوان بخشی از درمان، من مهارتها را آموزش میدهم و شما میتوانید مهارتهای سلامت روان و پردازش احساسات را در اینجا بیاموزید.
وقتی در مورد پردازش احساسات صحبت میکنیم، منظور این است که ما به معنای واقعی کلمه باید فرآیندی را برای تنظیم و حل احساسات خود طی کنیم. در این مقاله، شما یاد خواهید گرفت که پردازش احساسات چیست، چه چیزی مانع آن میشود و چگونه میتوانید یاد بگیرید که احساسات خود را مدیریت کنید تا به شکلهای مضر در زندگی شما بروز نکنند.
قیاس پردازش احساسات با کارخانه پردازش ماهی
ما پردازش احساسات را با یک کارخانه پردازش ماهی مقایسه میکنیم. هر روز، کامیونهایی با انبوهی از آخرین صیدها وارد میشوند. آنها ماهیهای مختلفی از قزل آلا، هالیبوت، خرچنگ، تیلاپیا و دیگر غذاهای دریایی خوشمزه را عرضه میکنند. در کارخانهی فرآوری، ما باید کامیونها را بازرسی کنیم، ببینیم داخل آنها چیست، آنها را تخلیه کنیم، غذاهای دریایی را به قطعات قابل استفاده برش دهیم، قطعات غیرقابل استفاده را دور بریزیم، غذاهای دریایی را بسته بندی کنیم، برچسب گذاری کنیم و به فروشگاههایی بفرستیم که در آنجا میتوان از آنها استفاده کرد، فیلهی ماهی سالمون خوشمزه، سوشی و میگوی پروانهای.
این یک قیاس برای پردازش احساسات است، و برخی از احساسات، درست مانند برخی از ماهیها، میتوانند بسیار ناخوشایند باشند. تصور کنید که یک روز آفتابی است. کامیونی پر از ماهیهایی میآید که خیلی بزرگ هستند و ماشینهای ما نمیتوانند آنها را اداره کنند. ممکن است سعی کنیم آنها را راه بیاندازیم، اما این کار دستگاههای ما را خراب میکند. از آنجایی که ماشینها کار نمیکنند، کارگران محل کار را ترک میکنند، چون نمیدانند چه کاری باید انجام دهند و چگونه ماشینها را تعمیر کنند.
بنابراین کامیونهایی داریم که ماهیهای فرآورینشده را در بیرون بار میکنند، اما نمیتوانیم آنها را پردازش کنیم، و کامیونهای بیشتری مدام میآیند، اما آنها نیز قابل پردازش نیستند. متوجه هستید که این روند به کجا میرود، درست است؟ ماهیها شروع به پوسیدگی میکنند. شما و کارگرانتان دچار استرس میشوید. شروع به نگران شدن میکنید که: “چه اتفاقی برای کارخانهی ما میافتد؟ چه اتفاقی برای مشاغل ما خواهد افتاد؟”
در پاسخ، سعی میکنیم با استرس به وجود آمده، به بهترین شکلی که میدانیم مقابله کنیم. شاید از یکی از سه مهارت قدیمی خود استفاده کنیم، برای مثال با یک همکار در مورد اینکه چقدر از فرآوری ماهی متنفریم صحبت کنیم، یا آنجا را ترک کنیم و به ناهار برویم، و اساساً سعی کنیم به آن کامیونهای ماهی فکر نکنیم.
به زودی، کامیونها بیشتر و بیشتر بدبو و حتی وحشتناک میشوند. هرچه بیشتر آنها را ترک کنیم، اجتناب از آنها آسانتر و مواجهه با آنها سختتر است. شاید روزها، هفتهها یا سالها از کامیونها دوری کنیم. در برخی مواقع، ماهیهایی که احتمالاً خوب و خوشمزه بودند هم کپک زده و گندیده میشوند.
در این مرحله، ما حتی نمیخواهیم به جایی نزدیک کامیونهای ماهی برویم. آنها بیش از حد وحشتناک به نظر میرسند که نمیتوان با آنها روبرو شد یا نزدیکشان شد. اما اجتناب از کامیونها به طور جدی زندگی ما را به هم میزند. ما نمیتوانیم کار کنیم، زیرا کامیونهای دیگر نمیتوانند وارد شوند. ما نمیتوانیم غذاهای دریایی را پردازش کنیم، کارمندان ما بیکار هستند و خواربارفروشیها ماهی ندارند. کارخانهی فرآوری ما، یا بهتر است بگوییم، زندگی ما، دیگر کار نمیکند.
یک روز به کارخانه میرسیم و تصمیم میگیریم که چیزی را باید تغییر دهیم. از شیلنگهای بزرگ، گالشها و بیلها استفاده میکنیم، شیرجه میزنیم و شروع به تمیز کردن کامیونها میکنیم. این کار دردناک، بدبو و ترسناک است، اما ما از آن عبور میکنیم. شاید لازم باشد کمک بخواهیم، شاید باید کسی را پیدا کنیم که میداند چگونه دستگاه خراب را تعمیر کند، یا برای تکمیل پاکسازی به حمایت بیشتری نیاز داشته باشیم.
ما کارخانهی خود را سازماندهی مجدد میکنیم و تصمیم میگیریم که برای جلوگیری از تکرار این اتفاق، باید هر کامیون را در زمان رسیدن یا بلافاصله پس از آن پردازش کنیم.
بنابراین، با رسیدن هر کامیون غذاهای دریایی، آن را بازرسی میکنیم، کامیونها را تخلیه میکنیم، غذاهای دریایی را به قطعات قابل استفاده برش میدهیم، قطعات غیرقابل استفاده را دور میاندازیم، غذاهای دریایی را بسته بندی میکنیم، برچسب گذاری میکنیم و به فروشگاههایی میفرستیم که میتوانند از آن برای تهیه ماهی آزاد خوشمزه استفاده کنند. فیله، سوشی و میگوی پروانهای. کارخانهی ما به آرامی کار میکند، ما در حال کسب سود هستیم و احساس خوبی نسبت به زندگی داریم.
حال این دقیقا همان کاری است که پردازش احساسی مینامیم. زمانی که احساسات بزرگ و شدیدی ظاهر میشوند، متوجه آنها میشویم، آنها را نام میبریم، مکث میکنیم و تصمیم میگیریم که با آنها چه کنیم. ما افکار نادرست را که همه چیز را بدتر میکنند، کنار میگذاریم، با بدن خود کار میکنیم تا آرام شود، آن احساسات را به قسمتهای کوچکتر تقسیم میکنیم، آنها را بررسی میکنیم، تصمیم میگیریم با آنها چه کنیم، آیا باید بر اساس آنها عمل کنیم و تغییراتی ایجاد کنیم، یا فقط آنها را به عنوان بخشی زیبا از زندگی و روند زندگی بپذیریم. سپس احساسات شدید ما محو میشوند، و احساس خوبی پیدا میکنیم.
اما گاهی اوقات همه چیز اشتباه پیش میرود. گاهی اوقات احساسات ما روی هم جمع میشوند. درست مانند داشتن کامیونهای ماهی زیاد، شما هم غرق در احساسات زیادی میشوید که نمیتوانید یکباره آنها را پردازش کنید. شاید شما از یک تروما و ضربهی بزرگ رنج میبرید که نمیتوانید یکباره آن را تحمل و پردازش کنید. یا شاید کارتان بیش از حد استرسزا و طاقتفرسا باشد، یا از نظر بیولوژیکی مشکلی دارید، مثلا خوب نمیخوابید یا بدنتان بیمار است. و کنار آمدن با انبوهی از احساساتی که مدام خود را نشان میدهند بسیار سخت به نظر میرسد.
به این ترتیب به دنبال کامیونهای قدیمیِ احساسات، کامیونهای جدید هر روز از راه میرسند. بسیاری از مردم مجموعهای از احساسات پردازش نشده دارند. بنابراین، در پاسخ به این احساسات، یکی از رایجترین کارهایی که انجام میدهند دوری از احساسات خود است. شاید سعی کنید به آنها فکر نکنید. شاید برای مدتی از مواد مخدر یا غذا استفاده کنید تا احساس خوبی داشته باشید. شاید با مشغول ماندن یا سرزنش دیگران از احساسات خود دوری کنید. اما بسیاری برای مدت طولانی این کار را انجام میدهند و حتی متوجه آن نیستند.
و هر چه این احساسات طولانیتر بمانند پردازش آنها سختتر میشود. در این حالت سه مهارت قدیمی ما، یعنی صحبت کردن در مورد احساسات، خوردن چیزی، یا سعی به فکر نکردن به احساسات، دیگر کار نمیکنند. زندگی ما مختل شده است، ما از کار کردن پرهیز میکنیم، همه چیز آشفته به نظر میرسد، و در این مرحله، ما امیدواریم که شما به دنبال کمک باشید.
این همان چیزی است که روند درمان است. درمانگر به شما کمک میکند تا احساسات خود را نام ببرید، به شما کمک میکند که با آنها کار کنید، به شما کمک میکند آنها را درک کنید، و به شما مهارتهایی را میآموزد که کارخانهی پردازش احساسات خود را به خوبی به کار بیاندازید.
آنها به شما در مورد تحریفهای شناختی و نحوهی تنظیم مجدد تفکر خود میآموزند. آنها به شما میآموزند که چگونه با این احساسات کنار بیایید تا در آینده گریبانگیرتان نشوند.
بنابراین، در این دورهی آموزشی، مهارتهایی را به شما آموزش میدهم که در یک سال درمان میآموزید تا خودتان بر روی احساسات قدرتمند، زیبا و هیجانانگیزتان کار کنید و آنها را حل کنید. افرادی که میدانند چگونه احساسات خود را پردازش کنند، در زندگی موفقتر و در کل شادتر هستند. آنها میدانند که با احساسات قوی چه کنند، روابط بهتری داشته باشند و همینطور سلامت جسمانی بهتری داشته باشند.
بهترین بخش همهی این صحبتها این است که شما هم میتوانید این مهارتها را یاد بگیرید.
چرا پردازش احساسات دشوار است؟
دلایل بزرگی وجود دارد که چرا اکثر مردم در پردازش احساسات خوب نیستند. این تقصیر شما نیست و کارهایی وجود دارد که میتوانید در مورد آن انجام دهید.
اولین دلیل بزرگ که بسیاری از مردم نمیدانند چگونه احساسات خود را پردازش کنند این است که ما یاد گرفتهایم که احساسات خود را سرکوب کنیم، چراکه آنها را خطرناک میبینیم.
یکی از بستگان اخیراً داستانی در مورد پدرش برای من تعریف کرد. وقتی او یک دختر کوچک بود، والدینش طلاق گرفتند. او فقط یک دختر کوچک بود که به مهد کودک میرفت. به دلایلی یک روز در مدرسه گریه میکرد و معلمش آن را به پدرش گزارش داد. مطمئنا معلمش فقط سعی داشته به این کودک کمک کند، اما پدرش فکر کرد که گریهی دخترش کلاس را مختل کرده است. پدر او را به خانه برد و به او گفت: «دیگر در مدرسه گریه نکن! اگر در مدرسه گریه کنی، وقتی به خانه برگشتی، چیزی به سرت میآورم که در موردش گریه کنی.» در آن لحظه، آن دختر کوچک یاد گرفت که احساسات، خطرناک هستند. قرار نیست آنها را داشته باشید، باید آنها را سرکوب کنید، وگرنه دچار مشکل خواهید شد. و مانند آن دختر کوچک، بسیاری از ما یاد میگیریم که احساسات خطرناک هستند. قرار نیست آنها را داشته باشیم، باید آنها را پایین بیاوریم، در غیر این صورت از کنترل خارج شده یا دچار مشکل میشویم.
دومین دلیل بزرگی که بسیاری از مردم با کنترل احساسات خود دست و پنجه نرم میکنند، این است که هرگز مهارتهای سلامت روان لازم را به آنها آموزش ندادهاند.
بسیاری از ما یاد نگرفتهایم که چگونه احساس غم، گناه یا خشم خود را به شیوهای سالم مدیریت کنیم. به عنوان مثال، هنگام مواجهه با خشم، ممکن است فوراً به دنبال راه حل باشیم و فرآیند احساس کردن واقعیِ احساسات خود را دور بزنیم. این تلاش برای احساس بهتر با نادیده گرفتن تجربهی عاطفیای که داریم، تلاشی برای دستیابی به یک حس خوب بدون پذیرش احساسات فعلی است. این رفتار ارتباط نزدیکی با اجتناب دارد که شامل تلاش برای از بین بردن احساسات بدون پرداختن به آنها است.
دورهی پردازش احساسات
همانطور که گفتیم، خبر خوب این است که میتوانید یاد بگیرید که چگونه احساسات خود را پردازش کنید. من این مهارتهای سلامت روان را در طول این رشته مقالات و به ذنبال آن به طور کامل در دورهی آموزشی پردازش احساسات به شما آموزش خواهم داد. پس با ما همراه باشید. ما با هم کار خواهیم کرد تا مطمئن شویم که کارخانهی پردازش احساسات شما به خوبی کار میکند و زندگی شما به نظم باز میگردد.
آمادهاید بیشتر بدانید؟
دوره جامع ما درباره پردازش احساسات، شما را به سطح بعدی میبرد. با شرکت در این دوره، مهارتهای خود را بهبود دهید و به نتایج شگفتانگیزی دست یابید.
برای اطلاعات بیشتر کلیک کنیدمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
۷. احساسات اولیه در مقابل احساسات ثانویه
۱. احساسات خود را نام ببرید تا از قدرت آنها بکاهید: رام کردن احساسات!
۲. نگرش بدون قضاوت: دروغ بودن احساسات مثبت و منفی
۳. تلهی مکانیسم های مقابله ای: زمانی که تسکین موقت مضر میشود
۴. درد پاک در مقابل کثیف: آیا رنج خود را ایجاد میکنید؟
۵. چگونه مبارزه با اضطراب و احساسات سنگین را متوقف کنیم؟
10 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
شدیدا منتظر انتشار دستتان هستم
امروز حتما این مقاله منتشر میشه. 🍀
واکنش من هم به احساساتم خوردن هست.
فقط می خواستم بگویم که چقدر از کارهای شما سپاسگزارم. در طول سال گذشته با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم کرده ام و سایت شما ابزارهای زیادی به من داده تا احساساتم را مدیریت کنم و احساساتم را بهتر درک کنم. لطفاً همانطور ادامه دهید.
آن لحظه که دختر کوچولو یاد گرفت که احساساتش خطرناکه، نباید آنها را داشته باشه، باید آنها را سرکوب کنه وگرنه دچار مشکل میشه.
به خیلی از ماها آموخته اند که احساسات خطرناک هستند، که نباید آنها را داشته باشید، باید آنها را سرکوب کنید وگرنه دچار مشکل میشید.
.. از شما برای این درک متشکرم
از همین ابتدای دوره، نه تنها به من کمک شده که توی شرایط سخت خودمو حفظ کنم بلکه یاد گرفتم چطوری مسیرم رو پیدا کنم و برسم به جایی که میخوام.
از این هدیه بزرگ شما خیلی ممنونم
اینکه آدمهایی دلسوز مثل شما هستن برام خیلی آرامش بخش.
امیدوارم خیرش به خودتون برگرده
تنظیم هیجانی یک فرایند است
۱) شناسایی: چه احساسی دارید، به آنها توجه کنید، آنها را بررسی کنید، آنها را نام ببرید
۲) مکث: آرام کردن بدن و ذهن به جای درش برای از بین بردن احساسات
۳) کشف: کارکرد و هدف این احساس چیست؟ این احساس میخواهد به شما چه بگوید. تحریف های شناختی را بررسی کنید. روش های تحریف شده تفکر که دیدن احساسات را دشوار میکنند.
۴) انتخاب: با این احساسات چه باید کرد. اقدام کنید، پذیرش را تمرین کنید و غیره
پردازش هیجانی مهارتیست که میتوان آموخت
احساسات عمیقتر از افکار یا رفتارها هستند
تا اینجا که واقعا عالی بود ممنونم و خسته نباشید
مهارت های زندگی مثل این باید از همان ابتدا بخشی از برنامه درسی مدرسه بود به جای درس های بی مصرفی که یاد گرفتیم. خیلی بابت اسن سری مقاله هاتون ممنونم. خیلی کمکم کرده.
من سالها «پردازش» احساسات رو میشنیدم ولی نمیدونستم که به چه معناست و توضیح منطقی هم از کسی نشنیده بودم. تشبیه شما در واقع برای من منطقی بود، و احساس می کنم با فهمش وزنی از روی دوشم برداشته شده است. ممنون!!!!!
این مطالب دنیا رو بهتر میکنه. از اینکه این را در دسترس قرار دادید بسیار متشکرم. من شما را به همه معرفی میکنم!!