کتاب انگیزه، راهکاری نو برای خلق دنیایی نو
عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: Drive: The Surprising Truth About What Motivates Us
- نویسنده: دانیل اچ پینک
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- ژانر: کسب و کار، روانشناسی، رهبری، خودیاری، توسعه شخصی
- امتیاز کتاب: ۳.۹۵ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
درباره نویسنده
دانیل اچ پینک نویسنده و سخنران مشهوری است که در زمینههای علوم رفتاری، انگیزش و تجارت مشارکت قابل توجهی داشته است. او بهخاطر تخصصش در تبیین رفتار انسانی و کشف عواملی که باعث موفقیت فردی و سازمانی میشوند، بهطور گسترده شناخته شده است. پینک با سبک نوشتاری جذاب و تحقیقات روشنگرانه خود به صدای پیشرو در عرصه کار، انگیزه و پیشرفت شخصی تبدیل شده است.
پینک چندین کتاب تأثیرگذار نوشته است، از جمله «انگیزه: حقیقتی شگفت انگیز درباره آنچه که به ما انگیزه میدهد» و «ما همه فروشندهایم». او در کار خود خرد متعارف را به چالش میکشد و دیدگاههای تازهای را در مورد موضوعاتی مانند انگیزه، خلاقیت و رهبری ارائه میدهد. پینک تحقیقات علمی، مثالهای واقعی و استراتژیهای عملی را ترکیب میکند تا بینشهای عملی را برای بهبود زندگی شخصی و حرفهای خود به خوانندگان ارائه دهد. کار او تأثیر قابل توجهی بر نحوه درک و رویکرد مردم به انگیزه و رفتار در زمینه های مختلف داشته است.
مقاله مرتبط: خلاصه کتاب قدرت پشیمانی
مقاله مرتبط: خلاصه کتاب ما همه فروشندهایم
خلاصه کتاب
کتاب انگیزه، راهکاری نو برای دنیایی نو اشاره میکند که بسیاری از سازمانها هنوز از رویکرد “هویج و چوب” پیروی میکنند و از انگیزههای بیرونی برای ایجاد انگیزه در افراد استفاده میکنند. همچنین توضیح میدهد که چرا این ایدهی بدی است و راهحل مؤثرتری را معرفی میکند: برانگیختن تعامل با توجه به روانشناسی انگیزه درونی.
مقدمه: با مزایای انگیزه درونی آشنا شوید.
شاید قبلاً اصطلاح انگیزه درونی را شنیده باشید. ایده این است که مردم در یک فعالیت شرکت میکنند نه به این دلیل که کسی آنها را مجبور به انجام آن میکند، بلکه به این دلیل که واقعاً میخواهند. شاید آنها از کاری که انجام میدهند لذت میبرند یا شخصاً آن را ارزشمند میدانند. در هر صورت انگیزه درونی و کاملا شخصی است. هیچ منبع خارجی وجود ندارد که از طریق پاداش یا مجازات مادی بر چیزی تأثیر بگذارد.
اما در حالیکه انگیزه درونی فوق العاده است، در بسیاری از سازمانها واقعیت این نیست. شور و اشتیاق کافی یا رضایت ذاتی افراد را در شغلشان هدایت نمیکند. انگیزه بیرونی، یا رفتار مبتنی بر پاداش، همچنان حاکم است.
اما چرا اینگونه است؟ آیا ما از کاری که انجام میدهیم لذت نمیبریم یا چیز دیگری در آن وجود دارد؟ این سوالی است که ما در این خلاصه به آن پاسخ خواهیم داد.
کشف انگیزه درونی
در سال ۱۹۴۹، یک استاد روانشناسی به نام هری هارلو به هشت میمون رزوس (Rhesus monkeys) یک پازل مکانیکی داد. وظیفه آنها این بود که یک سنجاق را بیرون بیاورند و یک لولا را بلند کنند، کاری که نمیتوان آن را کار سادهای برای یک میمون دانست. هارلو انتظار داشت که میمونها به این موضوع توجهی نکنند. از این گذشته، آزمایش به گونهای تنظیم شد که برای حل معما هیچ پاداشی – نه غذا و نه تحسین – دریافت نکنند. با کمال تعجب، میمونها همچنان آن را به راه انداختند. آنها متوجه شدند که این پازل چگونه کار میکند و آن را حل کردند. علاوه بر این، به نظر میرسید که آنها واقعاً از این کار لذت میبرند!
برای محقق، این یک شگفتی بزرگ بود. تا آن زمان، تنها دو توضیح ممکن برای چنین رفتاری وجود داشت: طبیعت و انگیزههای بیرونی. اما طبیعت به وضوح در اینجا یک فاکتور نبود، حل یک معما بخشی از طبیعت خوردن، نوشیدن و تولید مثل نیست. هیچ انگیزه خارجی نیز وجود نداشت. بنابراین، به نظر میرسید نوع سومی از انگیزهای مرموز وجود داشته باشد: انگیزه درونی، یا به قول پینک، Motivation 3.0. این نام کمی شبیه برنامهای است که میتوانید دانلود کنید، درست است؟ در واقع به این دلیل اینگونه نامیده میشود که پینک سه نوع مختلف انگیزه را به عنوان یک دنباله تاریخی میبیند که نحوه تکامل روش کار ما را توصیف میکند. بیایید به هر یک نگاهی بیندازیم.
- حدود ۵۰۰۰۰ سال پیش، بشر درگیر بقای خود بود و انگیزه 1.0 او را در زندگی هدایت میکرد: جستجوی غذا و نوشیدنی، مکانی امن برای استراحت در شب، و میل به تولید مثل و انتقال ژن. تا چند قرن پیش، این نیازهای اساسی موتور محرکه اصلی بشریت بود.
- سپس، در دوران صنعتی شدن، چرخههای تولید پیچیدهتر شدند و مردم به طور فزایندهای بر انگیزه جدیدی برای بهرهوری تکیه کردند: انگیزه بیرونی یا انگیزه 2.0. این نوع بر اساس انگیزههای پاداش و تنبیه است – که به عنوان “هویج و چوب” یا “the carrot and the stick” نیز شناخته میشود. تفکر در اینجا این است که پاداش، رفتار مطلوب را تقویت میکند، در حالیکه تنبیه از رفتار نامطلوب جلوگیری میکند. در طول صنعتی شدن، این در واقع موثر بود – حداقل تا حدی. با در نظر گرفتن چشم انداز دستمزدهای بالاتر، کارگران زغال سنگ بیشتری حمل میکردند. و هنگامی که به دلیل سرقت مواد تهدید به اخراج میشدند، کمتر احتمال داشت چیزی از محل کار ببرند.
- مشکل نسخه 2.0 این است که کارگرانی که تحت تأثیر عواقب هویج یا چوب قرار نمیگیرند اساساً هیچ علاقهای به کار خود ندارند و سعی میکنند از هر مسئولیتی شانه خالی کنند. بنابراین کسانی که در پستهای مدیریتی هستند باید آنها را هدایت و نظارت کنند. این خبر بدی برای اقتصاد دانش امروزی است که به کارگران مستقل نیاز دارد. با تکنیک هویج و چوب میتوانید یک کارگر را مجبور کنید که هر روز حاضر شود، هشت ساعت بماند و کارهای ساده انجام دهد. اما شما نمیتوانید کسی را مجبور کنید که کنجکاو، خلاق و نوآور باشد. در عوض، با برآورده کردن انگیزههای درونی یک نفر میتوانید او را وادار کنید که کنجکاو، خلاق و نوآور باشد. و به همین دلیل پینک معتقد است که ما باید اقتصاد خود را به Motivation 3.0 ارتقا دهیم.
قدرت انگیزش درونی
انگیزه 3.0 یک ابزار فوق العاده قدرتمند است. اگر فرصت داده شود، افراد با انگیزه ذاتی خود تصمیم میگیرند که چه زمانی بهترین کار چیست، دقیقاً روی چه چیزی باید کار کنند و چگونه باید این کار را انجام دهند. مسئولیت میپذیرند. و آنها نیازی به هدایت یا پاداش ندارند زیرا در واقع از انجام آن کار لذت میبرند.
احتمالاً از کار، سرگرمی یا ورزش خود این حس را میشناسید: گاهی اوقات آنقدر در یک فعالیت غرق میشوید که دنیای اطراف خود را فراموش میکنید.
در حالیکه اکثر مردم از قدرت انگیزه درونی آگاه هستند، اما این انگیزه به نوعی هنوز یک عامل معمولاً نادیده گرفته شده در محل کار است. علت این است: یک باور گسترده در تجارت وجود دارد که اگر میخواهید کار دشواری را انجام دهید، تنها یک راه برای انجام آن وجود دارد: هزینههای زیادی برای دادن انگیزه و تشویق.
به عنوان یک رهبر و لیدر، ممکن است فکر کنید که این استراتژی منطقی است. اما قبل از اینکه شروع به خرج پولهایی کنید که به سختی به دست آوردهاید، بیایید یک سناریوی کوچک را مرور کنیم.
تصور کنید سال ۱۹۹۵ است و یکی میگوید: اینجا دو نوع دایره المعارف است.
اولین مورد Encarta نام دارد. این دایره المعارف توسط افراد حرفهای نوشته شده و هزینه آن توسط یکی از موفقترین شرکتهای فناوری در جهان، یعنی مایکروسافت، پرداخت شده است.
دایره المعارف دوم ویکی پدیا (Wikipedia) نام دارد، که هنوز حتی وجود ندارد، اما علاقه مندان به زودی آن را در یک تلاش مشترک در اینترنت ایجاد خواهند کرد. به هیچ یک از آنها یک دلار هم پرداخت نمیشود.
بر اساس این فروش، به نظر شما کدام یک از این دایره المعارفها موفقتر خواهد بود؟ امروزه، ممکن است بدیهی به نظر برسد که ویکیپدیا برنده مسابقه خواهد بود – Encarta در سال ۲۰۰۹ متوقف شد. اگرچه در سال ۱۹۹۵، اگر ویکیپدیا را انتخاب میکردید، مردم شما را دیوانه خطاب میکردند. اما، همانطور که میدانیم، این دایره المعارف موفقیت بزرگی شد: ویکی پدیا به وب سایتی تبدیل شد که حاوی میلیونها مقاله به صدها زبان است. دهها هزار نفر از روی لذت خالص برای ویکی پدیا مینویسند و آن را ویرایش میکنند. آنها زمان کاری ارزشمندی را سرمایه گذاری میکنند و در ازای آن، حتی کمترین پاداش مادی را دریافت نمیکنند.
نمونههای بسیار بیشتری نیز وجود دارد که درستی این ایده را نشان میدهد. به موزیلا فایرفاکس (Mozilla Firefox) فکر کنید، مرورگر وب رایگانی که برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ منتشر شد و سالها محبوبیت زیادی پیدا کرد. تقریباً به طور انحصاری توسط داوطلبان ایجاد شد، اما به زودی به یک مرورگر تمام عیار با صدها میلیون کاربر تبدیل شد. یا، به چیزی سادهتر فکر کنید: آشپزی. ما این را بدیهی میدانیم که بسیاری از مردم مایلند دستور العملهای مورد علاقه خود را به صورت آنلاین بدون پرداخت پول به اشتراک بگذارند – اما همه اینها به دلیل قدرت انگیزه درونی است.
متأسفانه، این مثالها وضعیت موجود نیستند. در بیشتر موارد، انگیزه بیرونی همچنان حاکم است، در حالیکه انگیزه درونی استثنایی از قاعده باقی میماند. در فصلهای بعدی، نحوه تغییر آن را بررسی خواهیم کرد.
انگیزه درونی بر انگیزه بیرونی غلبه دارد.
آیا می دانید استادانِ واقعیِ انگیزه درونی را کجا میتوانید پیدا کنید؟ در زمین بازی. این همان کاری است که کودکان به بهترین شکل انجام میدهند. آنها تعهد زیادی نسبت به اهداف کوچک از خود نشان میدهند. آنها با کنجکاوی پرسه میزنند و همه چیز ممکن را تست میکنند، همه در تلاش برای درک جهان. دستها، دهان، چشمها و گوشهای خود را با لذت به کار میگیرند. کودکان به طور ذاتی انگیزه بالایی دارند. آنها عاشق روند یادگیری هستند. . . تا زمانی که اسمش را «یادگیری» نگذارند.
اما با گذشت سالها، آنها تغییر میکنند. تمایل آنها به جستجوی چالشها و چیزهای جدید کاهش مییابد. پس انگیزه آنها چه میشود؟ خوب، بیایید به سراغ علم برویم. در یک تجربه در یک مهدکودک، از کودکان خواسته شد که نقاشی بکشند. به برخی از کودکان گفته شد که برای تکمیل نقاشی خود گواهی دریافت خواهند کرد، در حالیکه به برخی دیگر چیزی گفته نشد. هنگامی که از هر دو گروه خواسته شد دوباره نقاشی بکشند – این بار در حالیکه به هیچ یک از گروهها وعده جایزه داده نشده بود – کودکانی که قبلاً گواهینامه دریافت کرده بودند دیگر نمیخواستند نقاشی کنند. اما کسانی که هیچ توجه خاصی دریافت نکرده بودند، نقاشی را انجام دادند. توجهِ وعده داده شده، انگیزه درونی گروه اول را از بین برده بود. آنها یاد گرفته بودند که فقط برای یک پاداش نقاشی بکشند.
با پیروی از این الگو، پاداشهای «اگر-آنگاه یا if-then» به تدریج انگیزههای درونی بسیاری از فعالیتها را از بین میبرند: اگر این را به من بدهید، آنوقت آن را انجام خواهم داد. ما در دوران کودکی تحت تأثیر تمایلات درونی خود برای یادگیری، کشف و کمک به دیگران هستیم. اما وقتی بزرگ میشویم، جامعه برایمان برنامهریزی میکند که به انگیزههای بیرونی نیاز داشته باشیم: اگر زبالهها را بیرون ببریم، سخت درس بخوانیم و خستگیناپذیر کار کنیم، آنگاه با تحسین دوستانه، نمرات بالا و حقوق خوب پاداش خواهیم گرفت. کم کم انگیزه درونی خود را بیشتر و بیشتر از دست میدهیم. در مسیر بزرگسالی، انگیزه و تعهد طبیعی و درونی ما با افزایش سن کاهش مییابد.
می خواهید ادامه کتاب انگیزه، راهکاری نو برای خلق دنیایی نو را مطالعه کنید؟
با فعال سازی عضویت ویژه، به خلاصه کامل این کتاب و 100 ها کتاب دیگر دسترسی داشته باشید.
ارتقاء عضویت
دیدگاهتان را بنویسید