خلاصه کتاب “قدرت‌تان را در اختیار بگیرید” یا “معجزه‌های نیمکره راست و چپ مغز”

خلاصه کتاب

“معجزه‌های نیمکره راست و چپ مغز” یا “قدرت‌تان را در اختیار بگیرید” شرح مفصلی از سکته‌ی مغزی، بهبودی و بینشی که دکتر جیل بولت تیلور در مورد عملکرد مغز انسان به دست آورده است، ارائه می‌دهد. در ادامه خلاصه‌ای مفصل از فصل‌های کلیدی این کتاب را به شما ارائه می‌دهم.

مقدمه

در ۱۰ دسامبر ۱۹۹۶، جیل بولت تیلور شکل نادری از سکته‌ی مغزی را در نیمکره‌ی چپ مغز خود تجربه کرد، یک خونریزی بزرگ. به دلیل ناهنجاری مادرزادیِ تشخیص داده نشده، رگ خونی سر او به طور غیر منتظره‌ای پاره شد. در عرض چهار ساعت، ذهن او شروع به از بین رفتن کرد و کم کم توانایی راه رفتن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن یا به یاد آوردن را از دست داد. 

در آن لحظات او احساس می‌کرد که روحش تسلیم مرگ شده است. اکنون، او اینجاست تا تجربه‌ی شخصی خود را از دستیابی به بینش و ایجاد آرامش درونی از طریق دسترسی به آگاهیِ نیمکره‌ی راست خود بیان کند. علاوه بر این، بولت تیلور در مورد شیفتگی خود به مغز و همچنین آنچه سکته‌ی مغزی در مورد مغز به او آموخته می‌گوید. او به عنوان یک متخصص عصبی، تشریح می‌کند که چگونه سکته‌ی مغزی منجر به زوال تدریجی توانایی‌های شناختی او شد و چگونه با موفقیت بهبود یافت.

 در نتیجه‌ی سکته مغزی، آگاهی بولت تیلور به درک یکپارچه با جهان تبدیل شده بود. از آن زمان، او به این درک رسیده است که ما چگونه می‌توانیم تجربه‌ای «عرفانی» یا «متافیزیکی» داشته باشیم که به آرامش درونی مربوط می‌شود. شما نیز می‌توانید همان آرامش درونی را تجربه کنید – بدون اینکه نیاز به سکته داشته باشید! بنابراین اگر برای سفر آماده هستید، بیایید شروع کنیم.

بولت تیلور در اوایل زندگی خود به مغز علاقه مند شد.

بولت تیلور که در Terre Haute، ایندیانا زندگی می‌کرد، در کنار یکی از برادران بزرگ‌ترش که مبتلا به اختلال مغزی اسکیزوفرنی بود، بزرگ شد. این تجربه‌ی برادرش برای درک واقعیت بود که باعث شد بولت تیلور در سنین پایین مجذوب مغز انسان شود. او تعجب می‌کرد که چگونه او و برادرش می‌توانند تجربیات مشابهی بکنند اما تفسیرهای کاملاً متفاوتی از آنچه که اتفاق افتاده است، داشته باشند. این تفاوت در ادراک، پردازش اطلاعات و خروجی باعث شد که او به علم مغز مشتاق و به یک دانشمند مغز تبدیل شود.

بولت تیلور اشتیاق زیادی به درک «حالت طبیعی» در سطح عصبی داشت، بنابراین تحصیلات خود را در دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ آغاز کرد. در آن زمان، موضوع علوم اعصاب هنوز نسبتاً جدید بود، بنابراین دانشگاه IU هنوز علوم اعصاب را به عنوان یک حوزه‌ی رسمی از تخصص ارائه نکرده بود. بنابراین او هم روانشناسی فیزیولوژیکی و هم زیست شناسی انسان را مطالعه کرد تا بتواند بیشتر درباره‌ی مغز بیاموزد. او سپس زمانی که تکنسین آزمایشگاه در مرکز آموزش پزشکی (THCME) شد، کار واقعی خود را در دنیای علم پزشکی آغاز کرد. به مدت دو سال، بولت تیلور وقت خود را در آزمایشگاه آناتومی انسانی پزشکی و آزمایشگاه تحقیقاتی نوروآناتومی گذراند که زیر نظر دکتر رابرت سی مورفی، که عشق او را به تشریح بدن انسان پرورش داد، کار می‌کرد.

او سپس شش سال بعد را در بخش دکتری علوم زیستی ISU گذراند. در سال ۱۹۹۱ دکترای خود را دریافت کرد و شروع به تدریس عصب آناتومی انسان و بافت شناسی در دانشکده‌ی پزشکی کرد. در دوران تحصیل در سال ۱۹۸۸ بود که برادرش رسماً به اسکیزوفرنی مبتلا شد. او هدفش این بود که بفهمد چرا می‌تواند رویاهایش را به واقعیت متصل کند اما برادرش نمی‌توانست رویاهای خود را به واقعیت مشترک وصل کند و در عوض دچار توهم می‌شد. پس از کسب مدرک دکترا، به او یک موقعیت تحقیقاتی فوق دکتری (Post Doc) در دانشکده‌ی پزشکی هاروارد در بخش علوم اعصاب پیشنهاد شد.