خلاصه کتاب «بدن فراموش نمیکند» یا «رهایی از بلازدگی»
عناوین
Toggleدرباره کتاب
- عنوان اصلی: The Body Keeps the Score: Brain, Mind, and Body in the Healing of Trauma
- نویسنده: بسل ون در کولک
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- ژانر: غیرداستانی، روانشناسی، خودیاری، سلامت روان، علوم پایه
- امتیاز کتاب: ۴.۴۰ از ۵ (بر اساس وبسایت goodreads.com)
کتاب «بدن فراموش نمیکند» توضیح میدهد که تروما چیست و چگونه میتواند زندگی ما را به سمت بدتر شدن ببرد. این خلاصه اثرات گستردهای را که نه تنها افراد آسیب دیده، بلکه اطرافیانشان تجربه میکنند، بررسی میکند. با این وجود، در حالیکه تروما تعدادی از چالشها را به همراه دارد، راههایی برای بهبودی نیز وجود دارد.
درباره نویسنده
بسل ون در کولک یک روانپزشک هلندی و متخصص برجسته در زمینه تروما و استرس پس از سانحه یا PTSD است. او بیشتر به خاطر کتاب تأثیرگذارش «بدن فراموش نمیکند» شناخته میشود، که به بررسی چگونگی تأثیر تروما بر مغز و بدن میپردازد و از رویکردهای درمانی جامع مانند EMDR، یوگا و نوروفیدبک حمایت میکند.
از دیگر کتابهای او میتوان به ترومای روانشناختی و استرس ضربهای: تأثیرات تجربهی عظیم بر ذهن، بدن و جامعه اشاره کرد. تحقیقات و حمایتهای گستردهی او به طور قابل توجهی درک مدرن و درمان تروما را شکل داده است و بر ادغام روشهای روانشناختی و فیزیولوژیکی تأکید دارد. ون در کولک نقشهای برجستهی دانشگاهی و بالینی از جمله در دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون و مرکز تروما در بروکلین، ماساچوست داشته است.
«بدن فراموش نمیکند» عنوان زیبا و دلنشین کتابی است که اهمیت زیادی پیدا کرده است زیرا بر ایدهای تأکید دارد که مدتها توسط روانپزشکان و روان درمانگران نادیده گرفته شده است. ون در کولک تاکید میکند که افرادی که از نظر عاطفی رنج میبرند بعید است که این کار را فقط در ذهن خود انجام دهند و علائم آنها اغلب در بدنشان نیز ظاهر میشود، در نحوهی نشستن یا تنفس، نحوهی نگه داشتن شانهها، الگوهای خواب، فرآیندهای هضم، نحوهی رسیدگی و مراقبت از پوست خود و نگرش آنها به ورزش.
جدی گرفتن بدن راههای جدیدی را برای تشخیص و درمان ناخوشی عاطفی باز میکند. به درمانگر توصیه می شود به جای اینکه شخص را به عنوان یک ذهنِ بیجسم ببیند، که باید راه خود را به سوی درمان بازگو کند، بدن را به عنوان نوعی برگه امتیاز از تجربیات عاطفی که صاحب آن تجربه کرده است، ببیند. مانند هر گزارش ذهنی با دقت خوانده شود و به آن توجه شود.
برای مثال، بسیاری از افرادی که با خشم شدید والدین بزرگ شدهاند، یاد میگیرند که خشم و خواستههای خود را سرکوب کنند. از نظر ذهنی، آنها با نیازهای دیگران، هر چند غیرمنطقی، هماهنگ میشوند. از نظر فیزیکی، آنها از ترس اینکه بیان هر چیزی پرشور یا قدرتمند ممکن است موجب انتقام و عواقب سخت شود، بسیار ساکن و تقریباً یخ زده میشوند. این افراد ممکن است سفت بنشینند یا در برابر دویدن مقاومت کنند، نه از سر تنبلی، بلکه از ترس سرزندگی خودشان.
ون در کولک برای درمان چنین افرادی توصیه میکند که فراتر از گفتار درمانی سنتی بروید. تحت نظارت یک فرد آموزش دیده درمانی، او فعالیتهایی مانند کیک بوکسینگ، کاراته، دویدن رقابتی یا شنا را پیشنهاد میکند، ورزشهایی که ممکن است به دلیل رابطهی ترسناک با قدرت خود از آنها اجتناب کرده باشند. آواز خواندن ریتمیک یا طبل زدن نیز میتواند به رهایی از تمایلات فروخورده برای ابراز وجود کمک کند. افراد آسیب دیده اغلب بدنهایی دارند که یا بیش از حد هوشیار هستند و با هر لمسی میلرزند، یا بیش از حد بی حس، سنگین و بی حرکت هستند. درمان به دنبال تعادل بین این افراطهاست.
کتاب ون در کولک روشهای جدیدی را برای تفکر در مورد چگونگی کمک به افرادی که در کودکی به درستی در آغوش گرفته، نوازش یا آرام نمیشدند، تشویق میکند و باعث میشود آنها احساس بیگانگی نسبت به بدن خود کنند. برای رفع این مشکل، ون در کولک و تیمش یک کلینیک ادغام حسی را در بوستون افتتاح کردند. این زمین بازی سرپوشیده برای کودکان و بزرگسالان به افراد کمک میکند از طریق فعالیتهایی مانند غواصی روی تشکهای فوم، غلت زدن در استخر توپ، تاب خوردن، و تعادل روی تیرها با بدن خود ارتباط برقرار کنند. هدف از این فعالیت های کودکانه، فرصتی جدی برای اصلاح بیگانگی طولانی مدت است.
افرادی که توسط والدین خود نادیده گرفته میشوند، اغلب از بدن خود کنار میروند، با لمس کردن احساس ناراحتی میکنند و فکر میکنند بدنشان منزجرکننده است. برای این افراد، ون در کولک ممکن است یک ماساژ درمانی آگاهانه را توصیه کند تا به بازسازی اعتماد در پوست و اندام آنها کمک کند. هدف او ارائهی تجربیات بدنی است که با درماندگی، خشم یا فروپاشی ناشی از تروما در تضاد است.
در حالیکه مایهی تاسف است که یک گذشتهی دشوار بر سلامت جسمی و روانی تأثیر میگذارد، دیدگاه خوش بینانه ون در کولک نشان میدهد که بدن میتواند سرنخها و شواهدی را در هنگام تقلای ذهن ارائه دهد. با مشاهدهی وضعیت بدن، تنفس و واکنشهای خود به لمس، میتوانیم از طریق بحثهای عاقلانه، صداهای مهربان، رقصیدن، تاب خوردن، آواز خواندن، یا یک آغوش طولانی و مغذی از جانب کسی که به او اعتماد داریم، شروع به بهبودی کنیم.
مقدمه: بیاموزید که چگونه تروما بر بدن و ذهن شما تأثیر میگذارد.
همهی ما با داستانهای جانبازان آسیب دیدهی جنگ آشنا هستیم که ظلم و درد را تجربه کردهاند، افراد دیگری را در طول نبرد کشتهاند یا شاهد مرگ یکی از هم سنگریهای خود بودهاند. اغلب، سربازان آسیب دیده نمیتوانند راه خود را برای بازگشت به جامعه پیدا کنند. آنها با خاطرات خود دست و پنجه نرم میکنند، واکنشهای بیش از حد حساس دارند و با خود و عزیزانشان غریبه میشوند.
در بدن و ذهن افرادی که تروما را تجربه کردهاند چه اتفاقی میافتد؟ و چرا تسکین و بهبودی از آن بسیار دشوار است؟
در این خلاصه، خواهید آموخت که چرا تجربیات آسیب زا ما را آزار میدهد. شما یاد خواهید گرفت که چگونه بیماران ترومایی محیط خود را درک میکنند. در نهایت، خواهید آموخت که چرا برای افراد آسیب دیده نیز امید وجود دارد و چگونه میتوان تروما را درمان کرد.
شما همچنین متوجه خواهید شد:
- چرا کهنه سربازان فقط به دیگر جانبازان اعتماد دارند،
- چرا یک عکس معمولی در یک مجله میتواند افکار هولناک را تحریک کند. و
- چگونه یوگا درد بیماران آسیب دیده را تسکین میدهد.
تروما در جامعهی ما بسیار رایج است.
تروما فقط چیزی نیست که جانبازان جنگ با آن مواجه میشوند، در جامعهی ما بسیار بیشتر از آنچه ما تصور میکنیم شایع است. حقیقت این است که تروما ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد، و زمان آن رسیده است که بفهمیم این واقعاً چه معنایی دارد.
تروما ناشی از تجربهی استرس یا درد شدید است که باعث میشود فرد احساس درماندگی یا بیش از حد غرق در مقابله با ناملایمات کند. تجارب مربوط به جنگ معمولاً منجر به آسیبهای روحی میشود، اما جنایات خشونتآمیز و تصادفات نیز همین تاثیر را دارد.
تجاوز جنسی و کودک آزاری رویدادهای وحشتناکی هستند، و همچنین متأسفانه بیشتر از آنچه فکر میکنید رایج هستند. گزارشها نشان میدهد که ۱۲ میلیون زن در سال ۲۰۱۴ در ایالات متحده قربانی تجاوز جنسی شدهاند و بیش از ۵۰ درصد از این زنان در زمان تجاوز زیر ۱۵ سال سن داشتهاند. هر ساله در ایالات متحده ۳ میلیون مورد کودک آزاری رخ میدهد.
این تجربیات آسیب زا میتواند زندگی افراد آسیب دیده و همچنین زندگی دوستان و خانوادهی آنها را تغییر دهد. افراد آسیب دیده اغلب از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) رنج میبرند که میتواند منجر به افسردگی و سوء مصرف مواد شود.
علاوه بر این، افراد آسیب دیده به کسانی که آن رنج را تجربه نکردهاند، بیاعتماد هستند و تصور کنند که هیچکس نمیتواند آنها را درک کند. این در یکی از گروههای درمانی که نویسنده برای کهنهسربازان ویتنامی راهاندازی کرد، نشان داده شد.
در حالیکه این گروه به کهنه سربازان کمک کرد دوستانی پیدا کنند و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند، کسانی که از جنگ آسیب ندیده بودند، از جمله نویسنده، افراد خارجی از گروه در نظر گرفته میشدند. هفتهها گوش دادن، همدلی و اعتمادسازی با جانبازان طول کشید تا او را بپذیرند.
برقراری ارتباط با فردی که از PTSD رنج میبرد، به خودی خود یک چالش است. حال تلاش برای حفظ یک ازدواج، یک دوستی نزدیک یا یک رابطه پایدار والدین و فرزند با فردی را تصور کنید که از PTSD رنج میبرد. اعتماد افراد آسیب دیده حتی به کسانی که آنها را بیشتر دوست دارند، از جمله شریک زندگی و بچهها، دشوار است. این میتواند برای دوستان و خانواده بسیار سخت باشد و اغلب منجر به جدایی یا طلاق میشود.
فلاشبکها باعث میشوند که افراد با یادآوری آن، تجربه ذهنی و جسمی ضربه را دوباره تجربه کنند.
آیا تا به حال کار خجالت آوری را که انجام دادهاید به یاد آوردید و به دنبال آن احساس کنید که در حال پیچ خوردن یا سرخ شدن هستید؟ بنابراین شما بینش کوچکی در مورد اینکه چگونه خاطرات تروما میتواند بر بدن تأثیر بگذارد، یافتهاید.
هنگامی که یک فرد مبتلا به PTSD ترومای خود را به یاد میآورد، بدن و مغز او وارد حالت استرس بالا میشود، زیرا آنها این حافظه را به گونهای تجربه میکنند که گویی اکنون در حال وقوع است. این یک فلاش بک نامیده میشود، تأثیر ضربهای که نویسنده در آزمایشی که با بیماران خود انجام داد، مورد مطالعه قرار داد.
هر بیمار موافقت کرد که به ضبط فیلمنامهای گوش دهد که تجربه آسیبزای او را بازسازی میکند. در حین پخش فیلمنامه، شرکت کنندگان هوا را با غلظت کمی از ذرات رادیواکتیو استنشاق کردند. این هوا در اسکن مغز قابل مشاهده است و به نویسنده این امکان را میدهد تا ببیند که در هنگام یادآوری ضربههای روحی بیماران، کدام مناطق مغز فعال هستند.
مارشا، معلم ۴۰ ساله، اولین بار برای آزمایش حاضر شد. فیلمنامهی او او را به تصادف غم انگیزی برد که باعث شد هم دختر پنج سالهاش و هم فرزند متولد نشدهای را که در آن زمان باردار بود، از دست بدهد.
همانطور که مارشا به فیلمنامه گوش میداد، فشار خون و ضربان قلبش به شدت افزایش یافت. فعالیت در نیمهی چپ مغز او، سمتی که مسئول تفکر منطقی است، کند شد و به طور موثر “غیرفعال شد”. غیرفعالسازی مانند این، درک این موضوع را برای مبتلایان به PTSD دشوار میسازد که چیزهایی را که میشنوند، میبینند و در طول یک فلاش بک احساس میکنند، واقعی نیستند.
در مغز مارشا، ناحیهی بروکا، ناحیه مسئول صحبت کردن، کاهش قابل توجهی در فعالیت نشان داد و او قادر به صحبت کردن نبود. سطح هورمون استرس او بالا رفت و بالا ماند. برای افرادی که از نظر روانی سالم هستند، هورمونهای استرس افزایش مییابند و به محض رفع تهدید کاهش مییابند. اما برای کسانی که در گذشته دچار تروما شدهاند، بازگشت این هورمونها به سطح طبیعی بسیار بیشتر طول میکشد.
این نشان میدهد که یادآوری تروما میتواند تقریباً به اندازهی تجربه خود موقعیت آسیب زا وحشتناک باشد.
ترومای دوران کودکی نه تنها در جوانی فرد بلکه در بزرگسالی نیز تأثیرات منفی دارد.
تجارب آسیب زا در بزرگسالی به اندازهی کافی سخت است، اما هیچ چیز دشوارتر از مواجهه با تروما در کودکی نیست. با مغزهایی که حتی به طور کامل رشد نکردهاند، کودکانی که دچار تروما میشوند در معرض خطر بیشتری برای تجربهی طیف گستردهای از پیامدهای منفی هستند. این پیامدها در سالهای بلافاصله پس از تجربهی آنها و بعداً در بزرگسالی ظاهر میشوند.
کودکان آسیب دیده اغلب انتظار دارند اتفاقات بدی بیفتد. نویسنده این را در آزمایشی نشان داد که در آن کارتهایی با تصاویر مجلات به کودکانی که تروما را تجربه کرده بودند و به کسانی که تجربه نکرده بودند، نشان داده شد.
یکی از کارتها دو کودک را نشان میداد که پدرشان ماشینی را که زیر آن دراز کشیده بود، تعمیر میکرد. در حالیکه کودکان بدون تروما داستانی را بر اساس تصویر تصور میکردند که در آن پدر با موفقیت ماشین را تعمیر کرد و بچههایش را به مک دونالد برد، کودکان آسیب دیده سناریوهای بسیار تاریکتری را تصور کردند.
می خواهید ادامه خلاصه کتاب «بدن فراموش نمیکند» یا «رهایی از بلازدگی» را مطالعه کنید؟
با فعال سازی عضویت ویژه، به خلاصه کامل این کتاب و 100 ها کتاب دیگر دسترسی داشته باشید.
ارتقاء عضویت
دیدگاهتان را بنویسید