خلاصه کتاب ماورای طبیعی شدن

خلاصه کتاب

«ماوراء طبیعی شدن» چگونگی تبدیل شدن افراد عادی به ماوراء طبیعی را بررسی می‌کند. این کتاب به مطالعات پیشرفته، تحقیقات در حال انجام، و داستان‌های باورنکردنی از افراد عادی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد چگونه هر کسی می‌تواند با اتصال به انرژی‌های غیبی جهان، تغییرات ذهنی و فیزیکی باورنکردنی را در خود و دیگران ایجاد کند.

مقدمه: یاد بگیرید چگونه با انرژی فراتر از توانایی‌های حسی معمول خود ارتباط برقرار کنید.

وقتی به یک موجود ماورای طبیعی فکر می‌کنید چه چیزی را تصور می‌کنید؟ موجودی از عشق و نور؟ یک قدرت بزرگتر؟ یک خدای افسانه‌ای یا بیگانگان با قدرت‌های ماورایی؟

جو دیسپنزا ده‌ها سال تحقیق و تجربه دارد که همه به یک نتیجه اشاره می‌کنند: انسان‌های عادی کاملاً قادر هستند تا فراتر از حواس روزمره‌ی خود رفته و به انرژی‌های غیبی کیهان دسترسی پیدا کنند. اگر ماوراء الطبیعه بودن به عنوان توانایی تأثیرگذاری بر جهان فراتر از توانایی‌های فیزیکی‌مان تعریف شود، خب، ما به معنای واقعی کلمه برای تبدیل شدن به ماوراء طبیعی ساخته شده‌ایم. تنها چیزی که لازم است درک، نیت و تمرین است.

در این خلاصه، خواهید آموخت که چگونه جهان بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما فقط با حواس پنج گانه خود احساس می‌کنیم. خواهید فهمید که چگونه ذهن و بدن با هم کار می‌کنند، چگونه ذهن شما می‌تواند مستقیماً بر بدن شما و دنیای اطرافتان تأثیر بگذارد، و یک تکنیک خاص برای تغییر فراطبیعی زندگی و دستیابی به رویاهایتان.

ماده و انرژی

یادتان هست که در کلاس فیزیک در مورد انیشتین یاد گرفتید؟ E = mc². برای آن دسته از ما که به یادآوری نیاز داریم، این معادله توضیح می‌دهد که جرم چگونه به انرژی تبدیل می‌شود و بالعکس. اساساً، هر جرم محسوسی که سریعتر از سرعت نور حرکت می‌کند، به انرژی خالص تبدیل می‌شود و نمی‌تواند شکل مادی خود را حفظ کند. این معادله همچنین نشان می‌دهد که چگونه هر چیزی که حاوی جرم است مقدار معینی انرژی دارد، فقط به شکل ثابت.

بیشتر زندگی شما شامل ماده بودن و موجودی ملموس بودن است. اما شما همچنین انرژی می‌دهید، و به همین دلیل، می‌توانید فقط با تمرکز بر هوشیاری خود، هم بر بدن خود و هم بر دنیای اطرافتان تأثیر بگذارید.

محقق فرانسوی، رنه پئوچ (René Peoc’h) اولین بار این پدیده را در سال ۱۹۹۵ نشان داد. او یک ربات با نرم افزار تولید کننده انتخاب تصادفی نصب کرد. ربات به جلو حرکت کرده و انتخاب می‌کرد که در زمان‌های تصادفی به چپ یا راست بپیچد. پئوچ آن را طوری ساخته است که ۵۰ درصد مواقع به راست بپیچد و نیمی دیگر را به چپ بپیچد.

بدیهی است که ما نمی‌توانیم هیچ گرافیکی را در این خلاصه به شما نشان دهیم. در عوض، یک مستطیل را روی زمین در مقابل خود تصور کنید. وقتی پئوچ ربات خود را در این فضای مستطیلی قرار داد، مسیر آن در سراسر مستطیل طی شد. بنابراین در آن مستطیلی که در تصور دارید، خطوط تصادفی و ناهموار را می‌بینید که در کل فضا ترسیم شده‌اند.

سپس پئوچ گروهی از جوجه‌ها را بیرون آورد و آن جوجه‌ها را به ربات عادت داد، طوری که گویی ربات مادر جوجه‌هاست. اگر به جوجه‌ها اختیار داده می‌شد، آنها ربات را در مسیرهای تصادفیِ ربات دنبال می‌کردند. اما در عوض، او جوجه‌ها را در محوطه‌ای درست در سمت راست فضای مستطیل شکل ربات، محدود کرد. جوجه‌ها می‌توانستند ربات را ببینند، اما علیرغم غریزه‌شان، نمی‌توانستند به سمت آن حرکت کنند یا دنبالش کنند.

اینجاست که چیزی واقعا جالب رخ می‌دهد.

دوباره مستطیل را روی زمین با جوجه‌ها در یک مستطیل کوچکتر در سمت راست از مستطیل بزرگتر تصور کنید. هنگامی که ربات دوباره در فضای مستطیلی بزرگتر قرار گرفت، مسیرهای آن همه در نیمه سمت راست مستطیل متمرکز شدند – نزدیک‌ترین سمت به جوجه ها! در سمت چپ مستطیل دیگر هیچ خطی وجود نداشت، خطوط فقط در سمت راست بودند.

این همان ربات و همان برنامه‌ای بود که قبلاً مسیرهای تصادفی را ایجاد کرده بود که کل فضای مستطیلی را پوشش می‌داد. تنها تفاوت در آزمایش، گنجاندن جوجه‌هایی بود که به ربات احساس مادری داشتند. تنها تفاوت، قصد جوجه‌ها برای نزدیک شدن به ربات بود. نتیجه گیری چه می‌شود؟ قصد و تمرکز جوجه‌ها روی ربات، در واقع توانست مسیر ربات را تغییر دهند.

باور نکردنی‌ست، درست است؟

به این فکر کنید که با تمرکز و قصد درست، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ این تعریف ماوراء الطبیعه شدن است – تأثیرگذاری بر دنیای اطراف و درون شما فقط با استفاده از تمرکز شما.

البته که این موضوع کمی پیچیده است. بعداً به جزئیات بیشتری در مورد چگونگی تأثیرگذاری بر دنیای اطرافتان خواهیم پرداخت. در حال حاضر، بیایید ببینیم که چگونه چنین چیزی ممکن است. همه‌ی اینها به لطف انرژی و قلمرو کوانتومی است.